میگفتند جای طلبهها ساحل نیست
برای تبلیغ نوآورانه دل به دریا زدیم
گروه دريا - مریم شریفی – در روزهایی که وضعیت حجاب بخشی از دختران و بانوان جامعه به دغدغه خانوادههای اصیل ایرانی تبدیل شده، به سراغ حجتالاسلام «سید مرتضی پورعلی»، مدیرعامل مجموعه فرهنگی تبلیغی «بقیة الله (عج)» رفتیم تا ضمن بازخوانی تجربیات جذابش در مسیر تبلیغ نوآورانه دین در سواحل شمالی کشور، برایمان هم از کردهها و ناکردههایی بگوید که جامعه ما را به اینجا رسانده و هم برای نجات از این وضعیت، راهکار پیش پایمان بگذارد.
شما و دوستانتان در مجموعه فرهنگی تبلیغی بقیةالله (عج) خیلی زودتر به ضرورت تجدیدنظر در شیوههای تبلیغ دین پی برده بودید و از سالها قبل با ایده جالب «تبلیغ در سواحل» وارد این عرصه شدید. برای شروع بحث، برگردیم به ۸ سال قبل و برایمان بگویید جرقه این شیوه تبلیغی مبتکرانه چطور و چه زمانی در ذهن شما زده شد.
حاجآقا! چرا ساحل؟ چرا جنگل؟ چرا تفرجگاهها؟ امروز تقریباً همه متوجه شدهاند که در معرفی دین به نسل جدید، چقدر این نقاط هدف، مهم هستند. اما شما آن زمان چطور دست گذاشتید روی فضاهایی که هیچکس فکرش را نمیکرد؟
- واقعاً لطف خدا و اهلبیت(ع) بود که این ایده را به ذهن ما انداختند. اما بسترش از کجا آماده بود؟ ما در زمینه تبلیغ دین، واقعاً از یکچیز رنج میبردیم. ببینید، همین الان ماه رمضان است. سؤال من این است که چند درصد مخاطبان ما، پای منبرهای ما در مساجد هستند؟ البته خود من هم در تهران، امام جماعت مسجد هستم و هم روزها و هم شبها، سخنرانی دارم و این کار هم باید ادامه پیدا کند. اما سؤال این است که چند درصد مخاطبان ما، به مسجد میآیند و پای منبر ما مینشینند؟ این درصدی هم که هستند، آیا ما اینها را دعوت کردیم و آوردیم؟ یعنی اصلاً کار تبلیغی داریم برای اینها انجام میدهیم؟ مثلاً اگر ما نیاییم و حرف نزنیم، آیا اینها مشکلی با اسلام و قرآن و خدا و پیغمبر خواهند داشت؟... ما یک جمله معروفی را با دوستان همیشه تکرار میکردیم؛ «جاهایی که مردم هستند، ما نیستیم و جاهایی که ما هستیم، مردم نیستند!» نمیخواهم بگویم این به آن معناست که مردم خداینکرده بیدین شدهاند یا بگوییم مسجدهای ما خلوت شده، پس مردم دین ندارند. نه. اینطور نیست. این به این معناست که مدل دینداری، عوض شده است. با این توضیحات، ما در اماکن تفریحی ازجمله سواحل، پارکها و تفرجگاهها، جای خالی خودمان را حس کردیم؛ همچنان که الان هم حس میشود.
ببینید، فقط گیلان و مازندران ۵۰ نقطه پرتردد ساحلی دارند. جنوب کشور هم نزدیک به ۴۰ نقطه پرتردد ساحلی دارد. یعنی فقط حدود ۸۰، ۹۰ نقطه پرتردد ساحلی داریم؛ غیر از جنگل، پارک، بوستانها و کوهها. حالا سؤال من این است: اینهمه جمعیت در سواحل حضور دارند. ما چند درصد آنجا حضور داریم و چه برنامه فرهنگی و تبلیغی برای این جمعیت داریم؟ مخاطبی که این مصاحبه ما را میخواند، خودش پاسخ بدهد. بنابراین با این نگاه، ما دل و جسم و فکرمان را به دریا زدیم و رفتیم از این مکان بکر و ناب برای کار تبلیغی استفاده کردیم.
واکنش مخاطبان حاضر در ساحل چه بود؟ تعجب کردند؟ موضع گرفتند؟ یا نه از همان اول، شما حس کردید این حرکتها واقعاً خواهان دارد؟
- ما هیچوقت مردم را خوب نشناختیم. البته آقا، خوب مردم را شناختهاند؛ یعنی در حساسترین و چالشیترین شرایط هم، آقا میگویند: «این جوان ما، این دل، متعلق به این جبهه است، متعلق به این نظام است.» آقا، بچهها و جوانهای ما را خوب شناخته، امثال ما نشناختیم. ما همان موقع فکر میکردیم سواحل، امالفساد است. سواحل، فلان و بهمان است و هرکسی میرود آنجا... اصلاً یکی از دلایلی که به ما میگفتند چرا میروید آنجا، این بود که معتقد بودند آنجا فساد است، بدحجابی است، میگفتند توی طلبه آنجا چهکار میکنی؟! اما ما مردم را خوب نشناختیم. ما ابتدا فکر میکردیم اگر برویم در ساحل، کار نمیگیرد. میگفتیم جای دین در مسجد، هیئت و امامزادههاست. مگر در جایی مثل ساحل، دین وجود دارد؟ آنجا مگر مؤمن پیدا میشود؟ اما وقتی رفتیم، دیدیم میان آنچه در واقعیت سواحل اتفاق میافتد با آنچه ما فکر میکردیم، تفاوت از زمین تا آسمان است.
نماز جماعت در ساحل بابلسر
یک خاطره به ذهنم رسید. مسابقه سیبخوری زوجهای جوان، یکی از برنامههای شادی بود که در کنار ساحل برگزار میکردیم. یک روز وقتی داوطلب خواستیم، همانهایی که فکر نمیکردیم دست بلند کردند؛ یک آقا با دستان خالکوبیشده و همسرش که ظاهر نامناسبی داشت. میشد بگوییم اگر خانم حجابش را رعایت نکند، از شرکت دادنتان در مسابقه معذوریم. نتیجه این میشد که آنها با دلخوری میرفتند و شاید دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند. اما ما از حضورشان در مسابقه استقبال کردیم. آن روز هم طبق روال، برنامه ما به اذان و نماز جماعت متصل شد. بعد از پایان نماز، آن خانم و آقای جوان پیش من آمدند و گفتند: «دمتون گرم حاج آقا. خیلی باحالید. خوب مخ ما را کار گرفتید! هم مسابقه برگزار کردید، هم نماز جماعت...» بعد هم، مبلغی پول دادند و گفتند: «با این پول برای نماز جماعت، مُهر بخرید.» زیرانداز خودشان را هم به من دادند و گفتند: «پیش خودتان بماند برای نماز جماعتهای بعدی.»
مخاطبان ساحلی، جدای از جامعه نیستند. آنها هم، همین مردم خودمان هستند. همین مردمی که همیشه در بزنگاهها، پای دین و انقلاب ایستادهاند...
- همین مثالها، شاهدی است بر اینکه مردم ما، مردم متدینی هستند. خدا و پیغمبری، جوانهای ما، جوانهای دینداری هستند. این ما هستیم که نتوانستیم با آنها ارتباط بگیریم. ما نتوانستیم قشنگیهای دین را برایشان معرفی کنیم. در همین شهرهای ساحلی، رفتیم نمازخانه، دیدیم پسر جوانی دارد نماز میخواند؛ درحالیکه یکی از همین شلوارهای عجیب این روزها پوشیده بود. خیلی تعجب کردم. با خودم گفتم: این جوان تا اینجا آمده؛ آمده نماز بخواند و اعلام کند با خدا و دین، آشتی است. ما باید کمی تلاش کنیم، کمی به خودمان زحمت بدهیم تا فاصلههایی که میان ما و امثال او ایجاد شده را ترمیم کنیم که متأسفانه این حوصله را نداریم. چون حوصله نداریم، چون وقت نمیگذاریم، چون نمیتوانیم متناسب با ادبیات روز، محتوا تولید کنیم، سریع میآییم تظاهرات میکنیم.
جشنواره نوروزی در رامسر به همت طلبه های خوش ذوق
آقا در سخنرانی اخیرشان گفتند: «با روشهای متعدد، جهاد تبیین داشته باشید». اما ما فقط با یک روش جهاد تبیین میکنیم. وقتی این روشمان نمیگیرد، سریع شعار میدهیم و میگوییم اینها دیندار نیستند، اینها معاند هستند! اما اینطور نیست. ما باید تلاش کنیم تا بتوانیم زیباییهای دین را به آنها معرفی کنیم. جالب است بدانید ما در یک سال اخیر، ادبیات جدیدی ارائه کردهایم که در سطح کلان به موضوع نشاط اجتماعی میپردازد و خانه شاد، مادر شاد، فرزند شاد، مدرسه شاد، کوچه شاد، مسجد شاد، محله شاد و... را شامل میشود. آیا تا به حال دورهای برای طلبههای کشور برگزار شده که به آنها آموزش دهد چگونه مسجد شادی داشته باشند؟ جواب، منفی است. به یکی از طلبهها پیشنهاد دادم در مسجدشان جشنواره شیرینیپزی ویژه خانمها برگزار کند. خب، اگر در مسجد جشنواره شیرینیپزی برگزار شود، خانمهای محله جای دیگر میروند؟
ادامه دارد
شما و دوستانتان در مجموعه فرهنگی تبلیغی بقیةالله (عج) خیلی زودتر به ضرورت تجدیدنظر در شیوههای تبلیغ دین پی برده بودید و از سالها قبل با ایده جالب «تبلیغ در سواحل» وارد این عرصه شدید. برای شروع بحث، برگردیم به ۸ سال قبل و برایمان بگویید جرقه این شیوه تبلیغی مبتکرانه چطور و چه زمانی در ذهن شما زده شد.
حاجآقا! چرا ساحل؟ چرا جنگل؟ چرا تفرجگاهها؟ امروز تقریباً همه متوجه شدهاند که در معرفی دین به نسل جدید، چقدر این نقاط هدف، مهم هستند. اما شما آن زمان چطور دست گذاشتید روی فضاهایی که هیچکس فکرش را نمیکرد؟
- واقعاً لطف خدا و اهلبیت(ع) بود که این ایده را به ذهن ما انداختند. اما بسترش از کجا آماده بود؟ ما در زمینه تبلیغ دین، واقعاً از یکچیز رنج میبردیم. ببینید، همین الان ماه رمضان است. سؤال من این است که چند درصد مخاطبان ما، پای منبرهای ما در مساجد هستند؟ البته خود من هم در تهران، امام جماعت مسجد هستم و هم روزها و هم شبها، سخنرانی دارم و این کار هم باید ادامه پیدا کند. اما سؤال این است که چند درصد مخاطبان ما، به مسجد میآیند و پای منبر ما مینشینند؟ این درصدی هم که هستند، آیا ما اینها را دعوت کردیم و آوردیم؟ یعنی اصلاً کار تبلیغی داریم برای اینها انجام میدهیم؟ مثلاً اگر ما نیاییم و حرف نزنیم، آیا اینها مشکلی با اسلام و قرآن و خدا و پیغمبر خواهند داشت؟... ما یک جمله معروفی را با دوستان همیشه تکرار میکردیم؛ «جاهایی که مردم هستند، ما نیستیم و جاهایی که ما هستیم، مردم نیستند!» نمیخواهم بگویم این به آن معناست که مردم خداینکرده بیدین شدهاند یا بگوییم مسجدهای ما خلوت شده، پس مردم دین ندارند. نه. اینطور نیست. این به این معناست که مدل دینداری، عوض شده است. با این توضیحات، ما در اماکن تفریحی ازجمله سواحل، پارکها و تفرجگاهها، جای خالی خودمان را حس کردیم؛ همچنان که الان هم حس میشود.
ببینید، فقط گیلان و مازندران ۵۰ نقطه پرتردد ساحلی دارند. جنوب کشور هم نزدیک به ۴۰ نقطه پرتردد ساحلی دارد. یعنی فقط حدود ۸۰، ۹۰ نقطه پرتردد ساحلی داریم؛ غیر از جنگل، پارک، بوستانها و کوهها. حالا سؤال من این است: اینهمه جمعیت در سواحل حضور دارند. ما چند درصد آنجا حضور داریم و چه برنامه فرهنگی و تبلیغی برای این جمعیت داریم؟ مخاطبی که این مصاحبه ما را میخواند، خودش پاسخ بدهد. بنابراین با این نگاه، ما دل و جسم و فکرمان را به دریا زدیم و رفتیم از این مکان بکر و ناب برای کار تبلیغی استفاده کردیم.
واکنش مخاطبان حاضر در ساحل چه بود؟ تعجب کردند؟ موضع گرفتند؟ یا نه از همان اول، شما حس کردید این حرکتها واقعاً خواهان دارد؟
- ما هیچوقت مردم را خوب نشناختیم. البته آقا، خوب مردم را شناختهاند؛ یعنی در حساسترین و چالشیترین شرایط هم، آقا میگویند: «این جوان ما، این دل، متعلق به این جبهه است، متعلق به این نظام است.» آقا، بچهها و جوانهای ما را خوب شناخته، امثال ما نشناختیم. ما همان موقع فکر میکردیم سواحل، امالفساد است. سواحل، فلان و بهمان است و هرکسی میرود آنجا... اصلاً یکی از دلایلی که به ما میگفتند چرا میروید آنجا، این بود که معتقد بودند آنجا فساد است، بدحجابی است، میگفتند توی طلبه آنجا چهکار میکنی؟! اما ما مردم را خوب نشناختیم. ما ابتدا فکر میکردیم اگر برویم در ساحل، کار نمیگیرد. میگفتیم جای دین در مسجد، هیئت و امامزادههاست. مگر در جایی مثل ساحل، دین وجود دارد؟ آنجا مگر مؤمن پیدا میشود؟ اما وقتی رفتیم، دیدیم میان آنچه در واقعیت سواحل اتفاق میافتد با آنچه ما فکر میکردیم، تفاوت از زمین تا آسمان است.
نماز جماعت در ساحل بابلسر
یک خاطره به ذهنم رسید. مسابقه سیبخوری زوجهای جوان، یکی از برنامههای شادی بود که در کنار ساحل برگزار میکردیم. یک روز وقتی داوطلب خواستیم، همانهایی که فکر نمیکردیم دست بلند کردند؛ یک آقا با دستان خالکوبیشده و همسرش که ظاهر نامناسبی داشت. میشد بگوییم اگر خانم حجابش را رعایت نکند، از شرکت دادنتان در مسابقه معذوریم. نتیجه این میشد که آنها با دلخوری میرفتند و شاید دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند. اما ما از حضورشان در مسابقه استقبال کردیم. آن روز هم طبق روال، برنامه ما به اذان و نماز جماعت متصل شد. بعد از پایان نماز، آن خانم و آقای جوان پیش من آمدند و گفتند: «دمتون گرم حاج آقا. خیلی باحالید. خوب مخ ما را کار گرفتید! هم مسابقه برگزار کردید، هم نماز جماعت...» بعد هم، مبلغی پول دادند و گفتند: «با این پول برای نماز جماعت، مُهر بخرید.» زیرانداز خودشان را هم به من دادند و گفتند: «پیش خودتان بماند برای نماز جماعتهای بعدی.»
مخاطبان ساحلی، جدای از جامعه نیستند. آنها هم، همین مردم خودمان هستند. همین مردمی که همیشه در بزنگاهها، پای دین و انقلاب ایستادهاند...
- همین مثالها، شاهدی است بر اینکه مردم ما، مردم متدینی هستند. خدا و پیغمبری، جوانهای ما، جوانهای دینداری هستند. این ما هستیم که نتوانستیم با آنها ارتباط بگیریم. ما نتوانستیم قشنگیهای دین را برایشان معرفی کنیم. در همین شهرهای ساحلی، رفتیم نمازخانه، دیدیم پسر جوانی دارد نماز میخواند؛ درحالیکه یکی از همین شلوارهای عجیب این روزها پوشیده بود. خیلی تعجب کردم. با خودم گفتم: این جوان تا اینجا آمده؛ آمده نماز بخواند و اعلام کند با خدا و دین، آشتی است. ما باید کمی تلاش کنیم، کمی به خودمان زحمت بدهیم تا فاصلههایی که میان ما و امثال او ایجاد شده را ترمیم کنیم که متأسفانه این حوصله را نداریم. چون حوصله نداریم، چون وقت نمیگذاریم، چون نمیتوانیم متناسب با ادبیات روز، محتوا تولید کنیم، سریع میآییم تظاهرات میکنیم.
جشنواره نوروزی در رامسر به همت طلبه های خوش ذوق
آقا در سخنرانی اخیرشان گفتند: «با روشهای متعدد، جهاد تبیین داشته باشید». اما ما فقط با یک روش جهاد تبیین میکنیم. وقتی این روشمان نمیگیرد، سریع شعار میدهیم و میگوییم اینها دیندار نیستند، اینها معاند هستند! اما اینطور نیست. ما باید تلاش کنیم تا بتوانیم زیباییهای دین را به آنها معرفی کنیم. جالب است بدانید ما در یک سال اخیر، ادبیات جدیدی ارائه کردهایم که در سطح کلان به موضوع نشاط اجتماعی میپردازد و خانه شاد، مادر شاد، فرزند شاد، مدرسه شاد، کوچه شاد، مسجد شاد، محله شاد و... را شامل میشود. آیا تا به حال دورهای برای طلبههای کشور برگزار شده که به آنها آموزش دهد چگونه مسجد شادی داشته باشند؟ جواب، منفی است. به یکی از طلبهها پیشنهاد دادم در مسجدشان جشنواره شیرینیپزی ویژه خانمها برگزار کند. خب، اگر در مسجد جشنواره شیرینیپزی برگزار شود، خانمهای محله جای دیگر میروند؟
ادامه دارد

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
جلسه اقتصادی سران قوا آن طور که باید به هدف خود نرسیده
-
خشکشدن بخش عمده تالاب انزلی و گمیشان با کاهش تراز آب خزر
-
به زودی شناورهای جدید رونمایی و به ناوگان الحاق میشود
-
برای تبلیغ نوآورانه دل به دریا زدیم
-
باید طی ۵ تا ۱۰ سال شاهد تحول در حوزه دریایی و بندری باشیم
-
۳۰ بانوی دریانورد جزیره هنگام گواهی ثبت دائم شناور دریافت کردند
-
از دلار تا یوآن
-
خطوط بزرگ کشتیرانی کانتینری جهان در جستجوی کشتیهای دستِ دوم
اخبار روز
-
۳۳۸۳ کامیون بارگیری و خارج شد
-
پیشگامی گروه پاسارگاد در توسعه انرژی خورشیدی
-
ادمیرال برگزبده سومین اجلاس برند برتر مسولیت اجتماعی شد
-
انضباط مالی و هوش مصنوعی، اولویت های بانک ملی ایران در سال ۱۴۰۴
-
پرداخت ۲۸۶۰ فقره وام ازدواج و فرزندآوری در فروردین ۱۴۰۴
-
درآمد عملیاتی ۱۶ هزار میلیارد تومانی بانک پاسارگاد در فروردین ۱۴۰۴
-
تسریع در اجرای طرح آبرسانی زیاران به بیلقان برای تامین آب البرز و تهران
-
امضای تفاهم نامه گروه فولاد مبارکه با مدیر عامل ارشد بانک سپه
-
اسپاد دریا پایا از نیروهای امدادی و آسیبدیدگان بندر حمایت کرد
-
نیروگاههای برقآبی شرکت آب و نیرو عامل کاهش خاموشیها
-
رییس جمهور: وضعیت فعلی مدیریت بنادر پذیرفتنی نیست
-
کمکرسانی نیروی دریایی ارتش به مصدومان بندر شهید رجایی
-
قشم در کنار بندرعباس؛ اعلام همبستگی و پشتیبانی عملیاتی از سوی بندر کاوه
-
عیادت وزیر راه و شهرسازی از مصدومان حادثه انفجار بندر شهید رجایی در بیمارستان نیروی دریایی ارتش
-
تکذیب اظهارات منتسب به مدیرکل بنادر و دریانوردی هرمزگان درباره حادثه بندر شهید رجایی
-
از سرگیری عملیات بندری در بندر شهید رجایی
-
آمادگی کامل نیروی دریایی ارتش برای مدیریت بحران حادثه بندر شهید رجایی
-
بورس انرژی مرجع قیمتگذاری سوخت کشتیها شد
-
کسب رتبه اول بهرهوری بخش آب کشور توسط شرکت آب و نیرو
-
افتتاح نیروگاه خورشیدی 10 مگاواتی صندوق ذخیره فرهنگیان توسط وزیر آموزش و پرورش