از اقتصاد مقاومتی تا اقتصاد دریایی در گفت و گوي اقتصادسرآمد باکاپیتان مزینی فر

با اطمینان بگوییم ایران یک کشور دریایی است

گروه اقتصاددريامحور - اقتصاد دریا محور که در عرف بین الملل به آن اقتصاد آبی یا blue  economy  ـ برگرفته از رنگ آبی گستره های دریایی ـ گفته می شود، در واقع، در برگیرنده کلیه فعالیت های اقتصادی مربوط به  عرصه های آبی و سواحل مانند شیلات، گردشگری و حمل و نقل دریایی و همچنین صنایع نوظهور از جمله انرژی های تجدید پذیر، آبزی پروری، فعالیت های استخراج در دریا، بیوتکنولوژی و زیست هواشناسی دریایی است.

اقتصادسرآمد: از کلام شما می توان این نتیجه را گرفت که مسئولان امر، رویکرد خشکی گرا دارند و ارتباط آنان به بدنه کارشناسی و تصمیم ساز حوزه دریا، محکم و وثیق نیست؟ نه دانش لازم وجود دارد، نه تجربه لازم و نه اشتیاق به دریا و در مقابل، ترس از دریا و تصمیم گیری های کلان برای رویکرد اقتصاد دریامحور وجود دارد و نتیجه همه این ها می شود گرایش به خشکی، ایجاد کارخانجات بزرگ آب بر در خشکی و در پی آن، تجمع جمعیت در خشکی و کویر و در نهایت معضلات آب و ترافیک و... و از آن سو، خلوتی سواحل و سکوت دریا و آبادنشدن جایی مانند مکران که به زعم رهبر انقلاب «گنج پنهان» است و بعد از یک دهه از این خطاب، هنوز هیچ اقدام موثری برای کشف گنج پنهان صورت نگرفته است. 
کاپیتان مزینی فر:  کاملاً درست است.

اقتصادسرآمد: تأکید بر اقتصاد دریامحور و نقش حیاتی آن، اصولاً به چه چیزی اشاره می کند و اساساً به نگاه شما اقتصاد دریامحور چیست  و به طور دقیق ما در باره چه چیزی سخن می گوییم؟
کاپیتان مزینی فر:  آن چه به عنوان اقتصاد آبی و در رویکرد نوین، اقتصاد سبز و پایدار دریایی مبتنی بر توسعه همه جانبه مطرح است استفاده پایدار از منابع و ظرفیت ها در گستره های آبی شامل اقیانوس ها، دریاها، دریاچه ها و رودخانه ها در بستر، زیربستر و در بالای بستر (هوا) ضمن حفظ محیط زیست می باشد. 

اقتصادسرآمد: با توجه به نکته با اهمیت ذکر شده، آیا رویکرد امروزین اقتصادی برای کشور ایران، بیشتر خشکی گراست یا دریاگرا؟
کاپیتان مزینی فر:  متاسفانه دریاگرا نیست. ما اگر بخواهیم براساس تعریف بالا، درباره زیرحوزه های اقتصاد دریایی صحبت کنیم؛ حوزه هایی مانند حمل و نقل دریایی یا به طور کلی لجستیک و زنجیره تأمین، حوزه بنادر ـ اگر بخواهیم به صراحت حرف بزنیم، بنادر ما بنادر نوع 3 هستند و روزآمد نیستندـ حوزه شیلات، کشتیرانی و صنایع مرتبط، بخش فراساحل در صنعت نفت، مبحث محیط زیست دریایی، ترانزیت و حوزه با اهمیت فوق العاده گردشگری و توریسم دریایی و ساحلی وجود دارد که هر کدام می تواند ارزش های افزوده فراوانی را برای کشور ایجاد کند. در کشورهای توسعه یافته جهان پنجاه درصد GDP متعلق با اقتصاد دریاست و در کشورهای در حال توسعه این شاخص به ده درصد می رسد؛ اما متأسفانه در کشور ما علیرغم برخورداری از 40 درصد مرز آبی، 7800 کیلومتر ساحل آبی و 5800 کیلومتر ساحل دریایی این شاخص کمتر از 2 درصد می باشد.
با ارفاق زیاد می توانیم بگوییم که 5 درصد سواحل به کار گرفته شده است و برای 95 درصد از سواحل اصلاً  فکر، اقدام و برنامه ریزی درباره آن نشده است. قرار بوده است که برنامه ششم توسعه کشور دریامحور باشد؛ اما متأسفانه فقط چند پاراگراف درباره دریا را شامل می شده است. درباره برنامه هفتم هم بحث دریامحوری آن مطرح است که بعید می دانم مثل گذشته بیشتر از چند سطر به آن بپردازند.

اقتصادسرآمد: ادعا می شود چون در گذشته از نیروی دریایی ضعیفی برخوردار بوده ایم، صنایع آب بر ما در دل کویر و استان هایی مانند اصفهان، مرکزی و یزد مستقر شدند و به دلیل ضعف نیروی دریای امکان تسلط دشمن بر سواحل و صنایع سنگین ما ممکن بوده است. آیا این منطق به نظر شما همچنان پابرجاست؟
کاپیتان مزینی فر:  به نظر من، این منطق شفاف نیست و به صراحت باید بگوییم در استقرار این صنایع بحث رانت مطرح می باشد. از طرفی به دلیل نبود زیرساخت کافی برای زندگی متخصصان این صنایع در سواحل جنوب- به ویژه سواحل مکران -از بندرعباس تا زرآباد و کنارک و تا پسابندر، علت دیگری برای این گونه مکانیابی می توان برشمرد. 
ما می دانیم طی هفتاد سال اخیر نیروی دریایی ما نیروی ضعیفی نبوده است و علاوه برآن مؤلفه های قدرت دریایی تنها نیروی دریایی نیست و فقط بخشی از آن محسوب می شود؛ ناوگان تجاری دریایی، ناوگان تجاری نفت کش بخش دیگر آن هستند،  بنابراین ادعای تهدید، مبنای محکمی ندارد؛ چراکه هفتاد درصد پایتخت اقتصادی کشورهای مهم دنیا شهرهای ساحلی هستند و صنعتی ترین و پرجمعیت ترین شهرهای دنیا در حاشیه دریاها قرار گرفتند. به نظر من، فقدان نگاه کارشناسی و آمایش سرزمین که هنوز هم گریبان گیر ماست، مبتلابه سطوح برنامه ریز و تصمیم گیر ماست که حتی الان هم طرح ها و پروژه های کلان ما دور از سواحل پیگیری و اجرایی می شوند.
در سواحل جنوب دریای عمان و خلیج فارس و در شهرهایی مانند جبل علی، دبی، مسقط و دوحه که فعالیت های اقتصادی پرشماری در جریان است، مگر به پشتوانه نیروی دریایی نیرومند آن کشورها می باشد؟ آیا مثلاً دبی که یک مرکز بین المللی ترانزیتی شده است، به واسطه و حفاظت نیروی دریایی کشور امارات فعال می باشد و یا پای مؤلفه های دیگر قدرت در میان است؟

اقتصادسرآمد: در باره فرضیه قدرت دریایی، نکته بسیار مهمی بیان کردید و به درستی به امارات اشاره داشتید. حال به طور کلی و با توجه به آنچه تاکنون درباره آن سخن گفته ایم، اقتصاد ایران بالقوه دریایی است؛ اما از این مزیت بهره چندانی نبرده و بالفعل نشده است. و اینکه توصیه می شود مسؤلان امر، به جای تصمیمات سیاسی، تصمیمات اقتصادی بگیرند و به سواحل به خصوص سواحل مکران رو کنند، جمع بندی شما چیست؟
کاپیتان مزینی فر:  از ویژگی های اقتصاد دریامحور؛ راهبردی، تحول آفرین و توسعه گرا و در عین حال جامع است. یعنی شما نمی توانید در اقتصاد دریا در هیچ یک از وجوه آن، نگاه جزیره ای و بخشی داشته باشید. رویکرد توسعه در دریا نیز همه جانبه است چرا که استانداردهای توسعه در دریا به مراتب نسبت به استانداردهای خشکی بالاتر و به هم پیوسته است. و شما اگر یک شغل در دریا ایجاد کنید به صورت زنجیره پیامدی و خودکار 9 شغل در ساحل ایجاد می شود و بنابراین براساس اقتصاد مقاومتی هم اگر تحلیل شود، راهبردی به جزء رجوع به دریا  و اقتصاد دریایی نداریم و اگر الان به این اقتصاد رو نکنیم، شاید در سال های آتی با هزینه های بسیار بیشتر و عقب ماندگی و نیاز بیشتر به تکنولوژي های مورد نیاز، مجبور به این کار شویم.
 با  اطمینان بگوییم  ایران یک کشور دریایی است
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه