فرهنگ دریایی


ایرج گلشنی- بعد از یک عمر- که آخرین بارش یادم نیست- ناپرهیزی اقتصادی کردم و رفتم رستوران. گوشه دنجی نشستم کنار میز یک خانواده. دخترک نازشان با عروسکش بازی می کرد و دو پسر نوجوانشان، با هم غرق گفت و گو بودند و با هیجان از کشتی و کشتیرانی صحبت می کردند که توجهم را جلب کردند. به گوش شدم که بفهمم چه می گویند.
پسری که چند سالی بزرگ تر بود داشت از راندن کشتی اطلاعات می داد به برادر کوچک تره! می گفت:
تخته گاز که می گیری نوک کشتی میره هوا و تک چرخ می زنه. سرعتش قد هواپیماس. خیلی سرعت می ره. 
پرسید: این که خطرناکه! اگه یه کشتی دیگه بیاد جلوش چه می کنه؟
گفت: پا می کوبه رو ترمز. ترمز دستی ام می کشه و به سرعت دور می زنه چون زیرش همش آبه. جاده نیس که کم بیاره. جای زیادی داره که ویراژ کنه....
تعریف و توضیحش ادامه داشت. انگار یک کاپیتان دریادیده است. ذهنم گیر کرده بود روی پدال گاز و ترمز دستی کشتی! لبخند تلخی روی لبانم نشست. با خود اندیشیدم:
چقدر در باره کشتی و کاپیتان و ملوان به این بچه ها آموزش داده ایم؟ نسلی که قرار است در آینده بیاید و دریانورد شود، چقدر بن مایه فرهنگی در باره دریا و دریانوردی دارد؟
نوجوانانی که فرق کشتی با پراید را نمی داند و خیال می کند کشتی هم ترمز دستی دارد و پدال گاز و ترمز، چگونه چند سال دیگر می خواهد برای دانشگاهش تعیین رشته کند؟ اصلا به سراغ رشته های دریایی می آید؟ اگر می آید، چقدر با شناخت رشته دریایی انتخاب می کند.
به یاد دانشجویان دانشکده مهندسی دریا دانشگاه امیر کبیر افتادم. رفته بودم برای مصاحبه با رییس دانشکده و گفت و گو کردم. بعد رفتم به حیاط دانشکده و با دانشجویان گفت و شنودی دوستانه راه انداختم. داشتم از تعجب شاخ گوزنی در می آوردم! خیلی از دانشجویان دریایی، هنوز حتا یک ساعت سفر دریایی را تجربه نکرده بودند! 
بعضی از آنها می گفتند که انتخاب رشته مهندسی دریا، کاملا اتفاقی بوده و چون در تعیین رشته، اشتباه کرده اند، سر از این رشته در آورده اند!
یکی می گفت: رشته های مورد علاقه ام انتخاب نشدم و سازمان سنجش این رشته را برای من تایید کرده است!
یکی می گفت: ما مهندسی دریا می خوانیم و قرار نیست به دریا برویم، کار ما در سواحل است. 
یکی می گفت: دریا رفتم. وقتی می ریم شمال، تا زانو می رم توی دریا! 
خلاصه من شگفت زده شدم از این همه دریانوردی و عشق و علاقه به دریا و کار دریایی!
از خود می پرسم:
چه کسی مسئول فرهنگ سازی دریا و دریانوردی است؟ سازمان بنادر و دریانوردی؟
چه کسی مسئول کشتی و کشتیرانی است؟ کشتیرانی جمهوری اسلامی؟
خب این ها در بازی فرهنگ و فرهنگ سازی برای بندر و دریا و کشتیرانی کجای کار هستند؟ لابد می گویند: آقا کشتیرانی را چه به فرهنگ؟ 
این یکی لابد می گوید: بندر و فرهنگ؟ بندر مگر شعر و داستان است که به فرهنگ ربط داشته باشد؟
شاید هم راست می گویند. کشتیرانی را چه کار با فرهنگ؟ سازمان بنادر را چه به فرهنگ؟ مگر بندر و کشتی، غزل و قصیده اند؟ مگر روزنامه است که برود دم کیوسک؟ مگر فیلم است که برود توی سینما؟ 
غذا را خوردم و شکمم سوخت واما جگر جیببم سوخت. راه افتادم پشیمان از رستوران رفتن اما درگیر صحبت های بچه ها. در مسیر به یک اسباب بازی فروشی بزرگ برخوردم. ذهنم گشت دنبال کشتی و اسباب بازی هایی که به دریا ربط داشته باشد؛ دیدم اکثر اسباب بازی ها کامیون و اتوبوس و جرثقیل و... همه چیز بود؛ الا کشتی! لابد آقا کشتی چه ربطی دارد به اسباب بازی!
خلاصه هر دری که زدم، دیدم که آن نوجوان حق دارد پا روی پدال گاز کشتی بگذارد و ترمز دستی اش را بکشد. حق دارد چون متولیان کشتی و بندر و دریای ما خواب شیرین تشریف دارند. از بس کار ریخته رو سرشان، فرصت نمی کنند که به بچه ها و فرهنگ سازی و این جور چیزها بپردازند.
اصلا فرهنگ سازی شد کار؟
اگر شد کار، کار ماست؟ این وظیفه وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی است که فرهنگ سازی بکند. وظیفه صدا و سیماست که فرهنگ سازی بکند. فرهنگ سازی چه ربطی دارد به کشتیرانی و بندر و مندر؟
من که قانع شدم.
فرهنگ دریایی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه