«سرآمد» بررسی کرد؛

غفلت تاریخی از کریدورها تکرار می‌شود؟

کارآمدی کریدور خلیج فارس - دریای سیاه در گرو شتاب اجرای این پروژه
​​​​​​​گروه ترانزیت –یعقوب شیدایی گماسایی- برخی رسانه‌ها گزارش داده‌اند که ایران با همکاری نزدیک با ارمنستان و گرجستان در کنار حمایت‌های هند، در حال احیای کریدوری است که می‌تواند با مسیر کریدور زنگزور رقابت کند. بااین‌حال، رسانه‌های داخلی ایران معتقدند که مسئولان ایرانی چابکی لازم در به ثمر نشستن این کریدور که می‌تواند منافع اقتصادی-سیاسی برای ۵۰سال آینده را به همراه داشته باشد، ندارند. این در حالی است که رسانه‌های بین‌المللی در گزارش‌های خود اعلام کرده‌اند که مراحل احداث و عملیات اجرایی کریدور زنگزور با حمایت آمریکا، ترکیه و آذربایجان در حال شتاب گرفتن است. به نظر می‌رسد سکوت یا انفعال در زمینه ایجاد نقشه راه جایگزین این کریدور، در آینده پرهزینه خواهد بود. همچنین ممکن است فرصت طلایی احیای کریدور راهبُردی خلیج‌فارس-دریای سیاه از دست برود؛ کریدوری که به باور کارشناسان می‌تواند توازن ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر داده و ایران را به شاهراه اتصال آسیا و اروپا بدل کند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، امضای سند موسوم به «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با میانجی‌گری مستقیم ایالات متحده آمریکا، رویدادی صرفاً دیپلماتیک یا اقتصادی نیست، بلکه باید آن را مداخله‌ای هدفمند در معماری ژئوپلیتیک قفقازجنوبی دانست. این طرح بر کنترل یکی از حساس‌ترین گلوگاه‌های جغرافیایی منطقه یعنی استان سیونیک در ارمنستان استوار است؛ گذرگاهی که هم مسیر اتصال زمینی جمهوری آذربایجان به نخجوان را فراهم می‌کند و هم پیوند مستقیم ایران به ارمنستان و از آنجا به گرجستان و اروپا را ممکن می‌سازد. تغییر رژیم حقوقی یا مدیریتی این کریدور، خواه به‌صورت برون‌مرزی نرم و خواه از طریق واگذاری بهره‌برداری به بازیگران فرامنطقه‌ای، در عمل معادله قدرت در کل منطقه را بازنویسی خواهد کرد.

اهمیت کریدور خلیج فارس - دریای سیاه
در نشست اخیر رؤسای‌جمهور ایران و نخست‌وزیر ارمنستان، دوطرف بر اجرای خط‌آهن جلفا-ارمنستان-گرجستان و اتصال آن به دریای سیاه تأکید کرده بودند؛ مسیری که در صورت تکمیل، ایران را به یکی از محورهای اصلی ترانزیت بین‌المللی میان خلیج‌فارس و اروپا تبدیل خواهد کرد. به گفته‌ سیدحمید پورمحمدی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، دولت این مسیر را یک پروژه‌ «راهبردی و اولویت‌دار» می‌داند و گفت‌وگوهای فنی و مالی با طرف ارمنی و سایر کشورهای ذی‌نفع آغاز شده است.
طرح کریدور خلیج‌فارس-دریای سیاه نخستین‌بار در سال‌۲۰۱۶ و با مشارکت ایران، هند و ارمنستان مطرح شد. طبق این طرح، کالاها از بنادر جنوبی ایران به سمت ارمنستان و گرجستان منتقل می‌شوند و پس از رسیدن به بنادر پوتی و باتومی در سواحل دریای سیاه، از طریق کشتی به اروپا می‌رسند. این مسیر در واقع پلی میان جنوب و شمال منطقه خواهد بود و ضمن کاهش وابستگی ایران به مسیرهای ترکیه و آذربایجان، امکان دسترسی مستقیم به بازارهای اروپایی را فراهم می‌کند.
کارشناسان حوزه ترانزیت می‌گویند؛ تکمیل این مسیر، ایران را به نقطه تلاقی چهارپهنه‌ آبی بزرگ اعم از خلیج‌فارس، دریای عمان، خزر و دریای سیاه، تبدیل می‌کند و مزایای اقتصادی و سیاسی متعددی برای کشور به همراه دارد. این مسیر نه‌تنها هزینه و زمان حمل‌ونقل کالا را کاهش می‌دهد، بلکه می‌تواند موقعیت ایران را در سازمان‌های منطقه‌ای همچون اوراسیا، شانگهای و بریکس تقویت کند. برآوردها نشان می‌دهد طرح‌های مشابه مانند کریدور شمال-جنوب، تا ۳۰درصد صرفه‌جویی در هزینه و ۴۰درصد کاهش زمان ترانزیت را به همراه داشته‌اند.
از منظر ژئوپلیتیکی نیز تکمیل کریدور خلیج‌فارس-دریای سیاه، موقعیت ایران در سازمان‌های منطقه‌ای مانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و بریکس را تقویت می‌کند. باوجود اهمیت راهبردی این طرح، روند اجرای آن از سوی ایران بسیار کند پیش می‌رود. در نشست اخیر رؤسای‌جمهور ایران و نخست‌وزیر ارمنستان، دوطرف بر تسریع در اجرای خط ریلی جلفا-ارمنستان-گرجستان تأکید کردند، اما هنوز اقدام عملی قابل‌توجهی صورت نگرفته است.

حرکت پرشتاب کریدور زنگزور
در شرایطی که آمریکا در حال پیشبرد پروژه زنگزور برای اتصال آذربایجان به نخجوان از خاک ارمنستان است، طرحی که با نگرانی‌های امنیتی ایران و نفوذ احتمالی آمریکا و رژیم صهیونیستی در مرزهای شمالی همراه است، تهران با توسعه مسیر جلفا-دریای سیاه در تلاش است موازنه منطقه‌ای را به نفع خود تغییر دهد. همزمان، هند نیز به‌عنوان یکی از قدرت‌های اقتصادی نوظهور، تمایل دارد از این مسیر برای دستیابی سریع‌تر و ارزان‌تر به بازارهای اروپایی بهره ببرد. از سوی دیگر، ارمنستان نیز ضمن کاهش وابستگی خود به ترکیه و آذربایجان، از طریق همکاری با ایران به‌دنبال ارتقای جایگاه اقتصادی و سیاسی خود در قفقاز است.
فعال‌سازی همزمان دو کریدور شمال-جنوب و خلیج‌فارس-دریای سیاه، می‌تواند ایران را به یکی از بازیگران کلیدی در شبکه ترانزیت جهانی بدل کند. این موقعیت، علاوه‌بر سودآوری اقتصادی، قدرت چانه‌زنی ایران در سیاست خارجی را به‌طور چشمگیری افزایش خواهد داد. به نظر می‌رسد پروژه جلفا-دریای سیاه، فراتر از یک طرح حمل‌ونقلی صرف است؛ این مسیر در واقع نماد یک راهبرد ژئوپلیتیکی هوشمندانه است که می‌تواند ایران را از حاشیه قفقاز، به مرکز اتصال خلیج‌فارس با قلب اروپا برساند.
هنوز اقدامی عملی از طرف مسئولان ایرانی برای توسعه این کریدور که نیازمند همکاری عمیق‌تر با ارمنستان و گرجستان، صورت نگرفته است. حتی چندی پیش مقامات ارمنی از تمایل خود برای اتصال ریلی به ایران پرده برداشتند و هیچ‌یک از مسئولان ایرانی، اظهارنظری در مورد این موضوع نداشتند. البته باید در خاطر داشت که راه‌آهن جلفا-نخجوان، تنها خط ریلی برقی ایران است که ایران را از طریق نخجوان آذربایجان و خاک ارمنستان به قفقاز می‌دوزد و در حدود 40سال پیش، رونق تجاری قابل‌توجهی در مناسبات ایران و کشورهای شوروی داشته است.
کارشناسان هشدار می‌دهند که تعلل بیش از حد، می‌تواند میدان را برای پروژه‌های رقیب از جمله کریدور زنگزور باز بگذارد؛ مسیری که با حمایت آمریکا و مشارکت جمهوری آذربایجان و ترکیه، به‌دنبال اتصال مستقیم با نخجوان از طریق خاک ارمنستان است؛ موضوعی که نگرانی‌های امنیتی برای ایران به همراه دارد. در همین حال، ارمنستان نیز به خوبی دریافته است که همکاری با ایران می‌تواند توازنی در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی ترکیه و آذربایجان ایجاد کند. این کشور نه‌تنها به‌دنبال توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل خود است، بلکه می‌کوشد جایگاهی جدید در معادلات اقتصادی قفقاز پیدا کند.
پیامدهای حضور آمریکا در زنگزور برای ایران
برای ایران، نخستین پیامد این پروژه کاهش عمق ژئواستراتژیک در شمال‌غرب است. حضور مستقیم آمریکا در سیونیک به معنای نزدیک‌تر شدن حلقه مهار غرب به مرزهای کشور و تقلیل جایگاه تهران از مسیر اصلی به گزینه مکمل در رقابت کریدوری خواهد بود. این تحول، اگر با تکمیل حلقه باکو-آنکارا همراه شود، محوری منسجم از خزر تا آناتولی ایجاد می‌کند که می‌تواند به‌طور ساختاری در برابر منافع ملی ایران عمل کند. در منطق ژئوپلیتیک شبکه‌ای، هر گره زیرساختی که ایران از آن حذف شود، به یک اهرم فشار بالقوه بدل خواهد شد که کریدور زنگزور دقیقاً چنین ظرفیتی را داراست.
خطر اصلی در بُعد حکمرانی نهفته است. اگر ارمنستان در چارچوب مورد نظر ترامپ به مدل‌های «دسترسی تضمین‌شده» یا «نیمه‌برون‌مرزی» تن دهد، بخشی از حاکمیت خود را در حساس‌ترین ناحیه جغرافیایی‌اش واگذار کرده و این گذرگاه را به ابزاری برای فشار سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه ایران تبدیل خواهد کرد. تجربه‌های مشابه نشان داده است که مسیرهای تحت مدیریت غرب، حتی اگر فاقد حضور نظامی رسمی باشند، معمولاً با لایه‌های امنیتی و نظارتی همراه‌اند و می‌توانند نقش یک «حسگر ژئوپلیتیکی» در مجاورت مرزهای ایران را ایفا کنند.
پیامدهای این روند محدود به حوزه اقتصادی نخواهد ماند. کاهش نیاز شرکای بالقوه شرقی ایران -از چین تا اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا- به مسیرهای ایران‌محور، قدرت چانه‌زنی تهران را تضعیف می‌کند. در شرایط بحران، مسیر تحت چتر امنیتی غرب می‌تواند جریان کالا، انرژی و داده را محدود یا مسدود کند و عملاً ایران را در موقعیت انفعال قرار دهد. مقابله با چنین روندی، نیازمند سیاستی چندلایه است. ایران باید در تعامل مستقیم با ایروان، بر اصل «تمامیت حاکمیت ارمنستان بر مسیر» به‌عنوان خط قرمز پافشاری کند و این اصل را در اسناد اجرایی الزام‌آور کند.
غفلت تاریخی از کریدورها تکرار می‌شود؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه