مدیران خاطره‌گو تکرار می‌شوند


ادامه از صفحه اول
 اما در این جا اگر پاى صحبت مدیرانى که از ابتداى انقلاب همیشه مدیر بوده‌اند نشسته باشید، فقط انبوهى خاطرات از آن ها خواهید شنید!
وقتى ساختار مدیریتى توانایى تولید دانایى را ندارد قاعدتاً توانایى تبدیل مشکل به مساله و تعیین راه حل به مساله را نیز نخواهد داشت. وقتى با مدیرانى که سال‌ها مدیر بوده‌اند صحبت مى‌کنید، در کنار خاطره‌گویى‌ها، به مشکلات نیز به‌صورت کلی اشاره مى کنند. در یک ساختار مدیریتى توسعه‌یافته مدیران باید بتوانند فرآیند تبدیل مساله به مشکل و در نهایت طراحى راهبردهاى حل مسئله را داشته باشند. این توانایى‌ها صرفاً از دارابودن دانش موضوعى بر نمى‌خیزد بلکه برآمده از نوعى ذهن سازمان‌یافته است که توانسته ذخیره دانایى در خود داشته باشد.
بعد از انتخابات سال ٧۶ تقریباً دوره‌هاى هشت ساله‌ی ریاست جمهورى، دوره‌هاى آمد و رفت جناح‌هاى سیاسى موجود در کشور شده بود. جناح‌هاى سیاسى موجود در کشور در یک منازعه‌ی بى‌رحمانه نسبت به هم، دستگاه دیوان‌سالارى کشور را که حوزه‌ی امور عمومى است، کاملا تبدیل به حوزه‌ی امورسیاسى کرده‌اند و حجم حضور امور سیاسى بر امور عمومى هم موجب ناکارآمدى دستگاه دیوان‌سالارى شده است. این معضل نیز امکان ذخیره دانایى در دستگاه اجرایى کشور را بشدت تقلیل داده است.
ستادهاى انتخاباتى نامزدهاى انتخاباتى ریاست جمهورى بعد از پیروزى یکى از نامزدها عملا تبدیل به ستادهاى تعیین مدیران مى‌شوند. اهمیت فنى امور عمومى یا همان دستگاه بروکراسى کشور به قدرى تقلیل پیدا مى‌کند که در نهایت فعالان در ستادهاى انتخاباتى آقایان رئیس جمهور تصمیم مى‌گیرند براى اینکه چه کسى در کدام دستگاه چه پُست و سمتى داشته باشد باید تدبیری اندیشید.
 در نهایت تکنوکرات ها باید مجیزگوى همان فعالان ستادهاى انتخاباتى بشوند چرا که همان فعالان ستادهاى انتخاباتى مدیران دستگاه هاى اجرایى نیز خواهند شد.
مدیران خاطره‌گو تکرار می‌شوند
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه