میراث دولت‌های گذشته

 جریان‌شناسی گفتمانی دولت‌های گذشته نشان می‌دهد مجموعه‌ای از موانع و چالش‌ها در تعریف ایده مرکزی عدالت موجب شد نمره عدالت در دولت‌های گذشته مأیوس‌کننده باشد. موسم جابه‌جایی دولت‌ها، فرصتی برای تحلیل نظری و عملی دولت‌های گذشته است. در این میان، نسبت دولت‌ها با دغدغه عدالت اجتماعی از اهمیتی ویژه برخوردار است. دولت‌های بعد از انقلاب، هر یک با ایده و تعریف نسبتاً شهودی از عدالت بر سر کارآمده و به‌صورت نسبی گفتمان‌های مختلف از عدالت را سامان بخشیده‌اند. گفتمان عدالت به‌مثابه «مبارزه با نظام سرمایه‌داری جهانی و حمایت از مستضعفان یا اقشار فقیر» در دولت موسوی منجر به اقداماتی مانند نفی خصوصی‌سازی سرمایه‌سالارانه و افزایش نقش دولت در اقتصاد در سطح کلان و سیاست‌هایی مانند سهمیه‌بندی ارزاق عمومی و توزیع اقلام اساسی خانوار در قالب کوپن شد. گفتمانی که البته متأثر از شرایط سیاسی-اجتماعی ایران پساانقلابی در دهه ۶۰ شمسی با همه مؤلفه‌های داخلی و خارجی‌اش بود. در دولت هاشمی، گفتمانی از عدالت سامان یافت که متأثر از دوران بازسازی پساجنگ، کاملاً وابسته به الگوهای توسعه وارداتی (با محوریت سیاست تعدیل ساختاری و نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول) بود. در این دولت، ایده مرکزی عدالت اجتماعی از مسیر رشد و توسعه اقتصادی و سریزشدن آن در بلندمدت در طبقات کم‌درآمد عبور می‌کرد (اقتصاد نشری). بدین ترتیب عدالت در این دولت با خصوصی سازی، جذب سرمایه خارجی، کاهش کسری بودجه با کاهش بودجه اجتماعی دولت و عدم‌مداخله مستقیم دولت در اقتصاد دنبال شد. در دولت خاتمی، ایده توسعه برون‌زا از دولت قبل با حضور کارگزاران آن دولت در بدنه اجرایی کشور، پذیرفته شد. بااین‌حال این دال مرکزی افزوده شد که توسعه سیاسی...
صفحه 2
میراث دولت‌های گذشته
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه