جامانده از سفر عشاق

اربعین نماد کاروانی ست که کودکانش به جای شور و شادی ها ، کام بسته اند و عطش بجای آب با مرور قصه فرات و وفای عباس ، خاطرات ذهن را سیراب می‌کنند و چشمه اشک هاشان در این سفر خشکیده و این‌چنین تاریخ نگار را شرمگین مهمان‌نوازی کوفیان می‌سازند و گیسوانی که در این چهل روز به اعجازی حیرت آور ، رنگ به سفیدی گرفته است و چهره زنانی که گذر عمری را در شکستی سیمایشان عیان می دارد
به راستی این کاروان خارجی از آن کیست که صدقه هم بر آنان حرام است !
روایت یک دیوان فریاد در واژه ای کوتاه که فهم و اندیشیدن را به تامل و چالش وا داشته است و خردمندانه واقعه تلخ نینوا را در واژگانی چنین زیبا بیان می کند
 و ما رأیت الا جمیلا ، من جز زیبایی چیزی ندیدم !
از مهمان‌نوازی به عطش تشنگی و گودال قتلگاه و آتشی بر خیمه ها و ساقی که دست از بدن جدا دارد با مشکی تیر خورده و....
نگارش آن هم خود روضه ایست که اشک را انیس سکوت می سازد
و ما جا مانده ایم از سفر عشاق اربعین ، آنانی که کوله پشتی به زلالی و صفای دل پر کرده اند تا در این مسیر هر یک قافیه قشنگ غزل عاشقی ها باشند
ردای عشق بر تن کرده اند و دل به این مسیر سپرده اند گویی چون طی کردن صفا و مروه ، گمنام و خالی شده از هر نام و نشان و فقط با طنین قلبی واحد که حسین را می سراید ، فرق نمی‌کند که باشی !
این مسلک مشترک عشق است که برای رسیدن به معشوق ، پریشانی عیان داری و دل چو پروانه به شمع زنی گویی جنونی معنادار ، عاشق که باشی این حس را خوب می فهمی اقوام با ملیت و گویش های متفاوت همراه هم شده اند در این مسیر و با اشتراک شعار لبیک یا حسین
روان شده چون پرواز منظم پرندگان در آسمان که کوچی زیبا را به رخ چشم ها می کشد و مهمان‌نوازی خیره کننده سرزمین نینوا ، فقیر یا غنی فرق نمی کند ، هریک بانی این خیرات اند ، گویی زائر حسین شدن خود شخصیت حقوقی دیگری دارد با خادمینی انبوه ‌و البته بار مسئولیتی بسیار ، یادمان نرود ، اویی که مفتخر به پوشیدن این لباس می‌گردد ، هر گونه فعل و رفتارش در جایگاه قضاوت قرار می‌گیرد پس می طلبد که به قداست نام حسین هم که شده ، امینی لایق بر نام زائر کربلا باشیم 
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
عطش عشق از واقعه نینوا بر تن شیعه نشسته است و جوشش خونخواهی کربلا هر سال تکرار می‌گردد به راستی تربت حسین چه معجونی در خویش پنهان دارد که عمری انسان را عاشق و نمک گیر خویش می‌سازد 
چه زیبا بیان شده که برای روضه خوانی حسین ، محفلی نیاز نیست ، دلت که هوایی شد ، بساط یادی را جور کن ، اشک و صفای دل خود آذین این مأوای آسمانیست
و امسال باز ما جا مانده این سفریم پس باید دل را روانه کرد و خود این سوی مرز  عاشقی ها را معنا کنیم چه می‌شود اگر اربعین در تقویم ما ، بنایی باشد بر راستی و نیکوکاری در هر شغل و خادمی حسین به مهر و مهربانی معنا گردد ، روزی عاری از دروغ و تهمت و گرانفروشی شاید تمثیلی دلنشین از مدینه فاضله و همه به نذر حسین ، سفره ای پهن سازیم به گستردگی این آب و خاک
بی شک آن وقت اگر غریبی از این آیین و چرایی این مهر و مهربانی جویا شود ، سکوت خود راوی کلام خواهد شد که اینان ، عاشقان حسین و جاماندگان سفر عاشقی اند که چنین خادمی به مهر عیان کرده اند
خوشا به صفای حال آنانیکه دلشان چون کبوتران سفید آستان حضرت دوست ، گلچین شده این سرای عشق است. به امید دیدار پای سفره مهربانی ها - جامانده سفر نینوا - مسعود خدیوی کاشانی
جامانده از سفر عشاق
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه