پروژه دزدسازی

دانش مدیریت، به مقوله کنترل و نظارت، بسیار اهمیت می دهد؛ به نحوی که کنترل و نظارت یکی از ارکان اصلی سازمان است و نبود آن، به منزله نبود مدیریت است. 
مدیریت، تشکیل شده از پازل هایی که باید به درستی کنار هم چیده شوند. اگر این پازل ها به درستی کنار هم چیده نشوند، سازمان به جای سازواره(سیستم) که باید هدف مشخصی را دنبال کند و به نتایج پیش بینی شده برسد، تبدیل به جایگاهی برای هرج و مرج شده و برون داد آن، سازمان های غیررسمی مخرب و دزدانی است که جز رانت و رشوه نمی شناسند.
به نظر می رسد که اکنون در سامانه های کشور، پازل کنترل و نظارت گم شده و یا در جایی گذاشته شده که نه تنها شکل نهایی مورد نظر از سازوکارها را ترسیم نمی کند، بلکه از آن، شکلی نامتوازن و بدفرم می سازد که موجب تباهی است تا خدمت. 
انبوهی از مصایب و مشکلات، تند و تند دل و روح مردم ما را می آزارد. پلاسکو تمام نشده، متروپل می آید و این تمام نشده مصیبت دیگری آوار می شود؛ زیرا نظارت جدی گرفته نمی شود. کنترلی در کار نیست و عناصر که به سازمان مدیریتی چسبیده اند، رها و یله هستند وهر کاری که دلشان می خواهد می کنند و نه هراسی دارند و نه وجدان.
در فرآیند مدیریت کیفیت، نقش پایش(کنترل) و نظارت را بسیار برجسته می بینیم. از حلقه معروف دمینگ گرفته تا مدل های مدیریت کیفیت مانند ای اف کیو ام اروپا و... همه و همه به نقش اساسی نظارت و بررسی دقیق(چک) تاکید می کنند و آن را با نهایت حساسیت و دقت به اجرا در می آورند تا فاجعه را به کنترل درآورند و مانع از بروز آن شوند.
البته در دنیا، وقوع حوادث تلخ همواره شنیده می شود؛ اما اکثریت این وقایع تلخ در کشورهایی است که نظارت را جدی نمی گیرند. کشورهای پیشرفته، موضوع را جدی گرفته و سازه های آن ها به راحتی فرو نمی ریزد. سازمان های آن ها به راحتی مورد دستبرد مافیای رانت قرار نمی گیرد؛ اما کشورهای عقب افتاده که فساد اداری و مالی، از سر و کول آنها بالا می رود، همواره شاهد فاجعه هستند. 
از نظر آماری، تعداد فجایع ناشی از عدم نظارت در کشورهای پیشرفته، نسبت به کشورهای دیگر، در حد صفر است. اما شوربختانه، تعداد و تعدد فجایع در کشورهای دیگر- از جمله کشور ما- آن چنان است که اعتماد به نفس ملی را نابود کرده است. 
توجه به اجناس خارجی از یک سو و توهین به اجناس داخلی به عنوان جنس بنجل! نماد و نمود روشنی است از پس رفت کیفیت، هم در تولید و هم در باور ملی؛ تا جایی که تولیدکننده داخلی برای فروش اجناس خود، برچسب هایی به زبان غیر پارسی به تولید خود وصله پینه می  کند.
یک دلیل بزرگ برای این وقایع، نبود نظارت دقیق و گسترده و مستمر است. ما برای نظارت بر لباس و پوشش مردم، سرمایه گذاری کرده ایم. قرارگاه تشکیل داده ایم و سال ها با صرف هزینه گزاف، گشت های ویژه دایر کردیم و نیروی انسانی زیادی برای نظارت بر رفتارها به کار گرفتیم؛ این در حالی است که اغلب فراموش می کنیم که اسلام عزیز، گران فروشی، کم فروشی، غش در معامله و... را عملی ناپسند و منکر دانسته است. نهی از منکر دامنه وسیعی دارد و ما آن را محدود به مسائل رفتاری و اخلاقی کرده ایم. چطور ممکن است که اسلام شریف، نهی از منکر را محدود به چند فعل کند و مردم را از دخالت و تذکر و نهی از سایر منهیات دور کند؟
نتیجه این سخنان دو نکته است:
اول: بنابر قواعد دانش مدیریت، برای جلوگیری از وقایع مشابه که رهبر انقلاب نیز بر آن تاکید کردند، لازم است مقوله نظارت را جدی گرفته و مدیریت کیفیت را به معنای علمی آن در همه امور به کار گیرند.
دوم: بنابر حکم شرع مقدس اسلام، به مردم یاد باید داد که امر به معروف و نهی از منکر، تمامی لایه های زندگی مسلمانان را در بر می گیرد و محدود به رفتار و گفتار شخصی نمی شود. چه بسا، گسترش نظارت مردمی بر همه تولیدات و همراهی مردم با دولت در نهی از منکر در همه پدیده ها می تواند ما را به ساختن جامعه در شان اسلام یاری کند. 
آیا کارگرها و استادکارهای متروپل، از سرهم کردن آن سازه خبر نداشتند؟ آیا هیچکس از آنها متوجه دزدی از سیمان و آجر و آهن و جوش و... نشده است؟ چند نفر از آنها این اهمال کاری ها را به دستگاه امربه معروف و نهی از منکر گزارش کرده اند؟ چند گزارش مردمی به بازرسی کل کشور و دیگر عناصر نظارتی رسیده است؟ آیا گزارش تخلف در هر موردی در جامعه اسلامی، مصداق نهی از منکر نیست؟ آیا مردم باید به ساخت و سازها، تولیدات و... نگاه نظارتی باید داشته باشند و احساس مسئولیت بکنند؟ جواب این سوال ها می تواند در تغییر مسیر تخریب به آبادانی کمک کند. بدون نظارت، سازوکارها همه تبدیل می شوند به پروژه های دزدسازی و نتیجه آن کاهش کیفیت در همه تولیدات و سازها و وقوع فجایع متروپلی است و در نهایت، تخریب کامل اعتماد به نفس ملی.
پروژه دزدسازی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه