تاریخ انتشار:1404/10/9
مواظب فستیوال «خواجه عطا» باشید

نقدنگاهی به جشنواره بزرگ هرموزگان؛

مواظب فستیوال «خواجه عطا» باشید

اقتصادسرآمد- امید متین- جشنواره بزرگ هرمزگانی‌ها از روز – شنبه ششم دی ماه- آغاز به کار کرد و می‌رود تا یک دوره تقریبا نود روزه را با جشن‌های فرهنگی و هنری طی کند. در این باره تحریریه «سرآمد دریا»چند نکته را مورد بررسی قرار داد:

به گزارش اقتصادسرآمد، با نگاه هستی‌شناسی به پدیده فرهنگی موسوم به «خواجه عطا»، به راحتی می‌توان متوجه شد که اصل و اصالت این برنامه ریشه در هویت و فرهنگ مردم هرموزگان داشته و دارد. در همه استان‌ها رسم و رسومی خاص و ویژه وجود دارد که ریشه دیرینه دارد و می‌توان با جمع‌آوری و جهت‌دهی به این رسم و سنت‌ها، یک پدیده جشنواره‌ای خلق کرد. 
اهالی فکر و اندیشه در هرموزگان، چند سالی است به همین فکر افتاده‌اند که سنت‌ها و آیین‌ها را کنار هم قرار داده و یک سیر و سلوک فرهنگی- هنری آغاز کنند که کاری بسیار ارزشمند و اثرگذار است. ایده‌پرداز این اقدام بزرگ، بهتر از همه می‌دانسته که چه موجود فرهنگی مهم و بزرگی را خلق می‌کند. 
«هویت‌سازی» یک فرایند همیشگی و دائمی است و عناصر آن در مسیر زمان و مکان شکل می‌گیرد. یک برنامه مانند جشنواره هرمزگان به نام «خواجه عطا» از آن عناصر برجسته و عالی است که به فرایند هویت‌سازی کمک می کند. این روند می‌تواند در آینده نزدیک، از هرموزگان یک قطب جدید فرهنگی- اجتماعی در ایران و حتا جهان بسازد. 
جشنواره فرهنگی مانند آب دادن به گل است. یک گل به نام فرهنگ هرمزگان که سال ها کم توجه رها شده بوده است و اکنون خواجه عطا آمده است تا آن را مجدد آبیاری و بذرافشانی کند. معلوم است که در آینده گل‌های تازه خواهد رست و چهره هرموزگان را زیباتر و متفاوت‌تر از همه استان‌های ایران خواهد کرد. 
این برنامه آن قدر باارزش است که باید با نگاه ملی و حتا فراملی به آن نگریست و انتظار داشت که مانند یک موشک قوی، هرموزگان را در فضای بالایی از اتمسفر جهانی قرار دهد و می‌تواند مانند برخی شهرهای معروف جهان که مرکز یک جشنواره ویژه هستند، آن را جهانی کند. 
البته این بستگی دارد به نگاه مسئولان و دست اندرکاران و برگزارکنندگان این برنامه ارزشمند که چقدر جدی به آن نگاه می‌کنند. 
دوم: نام خواجه عطا
اطلاع‌رسانی بهتر دست اندرکاران جشنواره هرموزگان بسیار مهم است. پاسخ به سوالات یکی از مهم‌ترین اجزای هویت‌سازی و اثرگذاری است. برای مثال، چرا نام این برنامه را خواجه عطا گذاشته اند؟ آیا از ابتدا همین بوده یا به دلیل شخصیت برجسته خواجه عطا در تاریخ هرمزگان، طراح یا طراحان این برنامه نام خواجه عطا را بر آن نهاده اند؟
به نظر می‌رسد که مجموعه جشنواره ای که از دی ماه در هرموزگان شروع شده و تا پایان زمستان ادامه می‌یابد و سپس به عید زیبای نوروز وصل می‌شود، می‌تواند تبدیل به یک جریان ملی و حتا جهانی شود. چگونه؟
اول: ایران امروز به سمت توسعه دریایی حرکت کرده است. منهای نقدهایی که به روند و سرعت توسعه دریایی وجود دارد، اما رویکرد کلی دریایی شده است. در این مسیر و نگاه، برنامه‌های فرهنگی- هنری دریایی استان‌ها به طور طبیعی مورد توجه دولت و ملت قرار می‌گیرد. در این صورت است که برنامه‌ها و رسوم در استان‌های ساحلی، باید رنگ و بومی ملی بگیرند. به بیان روشن، توسعه دریایی فقط به معنای افزایش و گسترش وجه فیزیکی نیست و وجوه فرهنگی در آن بسیار مهم است. این وجوه فرهنگی از کجا می‌آیند؟ بی‌تردید از دل فرهنگ بومی استان‌های ساحلی. بنابراین، همواره وجهی از ملی شدن و رخداد در گستره ملی برای همه یا بخشی از سنت و آداب و فرهنگ دریایی استان‌های ساحلی در نظر گرفت. ابعادی که به اشتباه در جریان همین جشنواره هرموزگان آن را «بومی» می‌دانند. در حالی که می‌توان گفت ریشه در بوم هرموزگان دارد اما گستره ملی می‌تواند بگیرد. 
با این نگرش، عنوانی مانند خواجه عطا، این نگاه کوتاه و ابتر می‌کند. اصرار به نام شخص، عنوان غیر ایرانی، تاکید بر بوم محدود و... همه باعث کوتاه بردشدن آثار این جشنواره جالب و بزرگ می‌شود. شاید بهتر باشد کمی بازاندیشی و اصلاح صورت بگیرد. 
دوم: وجود یک فرهنگ و یک سنت دیرینه در یک جامعه، برای گسترش آن و معروفیت هر چه بیشتر آن دیار است و ارزش و اعتبار غایی آن به نفوذ و گسترش آن در سایر جوامع است. با این نگرش، آیا نام خواجه عطا برای چنین روندی کفایت می‌کند؟ گستره می‌دهد یا محدود می‌کند؟ آیا عنوان بهتری می‌تواند وجود داشته باشد؟
سوم: بعد بومی تا ملی 
اشاره کردیم و اینجا تاکید می‌کنیم که یک فرهنگ بومی، یک مسیر برای ملی شدن و حتا جهانی شدن است. با توجه به روند توسعه دریایی ایران از یک سو و زمینه پذیرش فرهنگی در جامعه خوش فرهنگ ایرانی، یک فرهنگ می‌تواند از یک بوم شروع شده و به گستره ملی برسد. به نظر می‌رسد که حداقل برخی از جلوه‌های فرهنگ بومی در جایی مانند هرموزگان هم چنین قابلیتی داشته باشند. آن موارد کدامند و چه مواردی از جلوه‌های فرهنگی در مجموعه برنامه خواجه عطا می‌تواند بعد ملی به خود بگیرد و تبدیل به یک رفتار عمومی در فرهنگ عمومی کشور شود؟ آیا آن مورد یا موارد شناسایی شده‌اند؟ آیا برای طرح آن در گستره ملی برنامه‌ریزی شده است؟
 چهارم: جذابیت گردشگری
یک مجموعه فرهنگی و هنری می‌تواند مبنای بسیار بزرگی برای جذب گردشگر از ایران و جهان باشد. نمونه‌های زیادی در سطح جهان را می‌توان برشمرد که با یک برنامه فرهنگی شناخته شده‌اند و هر ساله، هزاران گردشگر را به واسطه آن برنامه به خود جذب می‌کنند و باعث آبادانی هر چه بیشتر شهر و دیار خود شده‌اند. یک نمونه مانند شهر ایدنبرو در اسکاتلند است. می‌دانیم که سالانه به مدت سه هفته یک سلسله برنامه‌های فرهنگی و هنری در این شهر کوچک برگزار می‌شود و موجب مشهوریت جهانی آن شده است. هزاران گردشگر هر ساله برای شرکت در این برنامه بزرگ که تبدیل به یک برنامه جهانی شده است، برنامه‌ریزی می‌کنند. 
جشنواره سه ماهه «خواجه عطا» به نظر می‌رسد که دارای چنین قابلیتی باشد. به شرط این که طراحان و برنامه‌ریزان نگاهی فراتر از یک «جشنواره بومی» به آن داشته باشند. به مرور زیرساخت فراهم کنند و با نگاه به جذب گردشگر از ایران و جهان، مسیر را طی کنند. 
جالب است که آب و هوای هرموزگان در این ماه‌ها – نسبت به سایر استان‌های سردسیر ایران- بسیار مطلوب و دل‌نشین است. هرموزگان در این روزها خیلی خواستنی می‌شود. در این هوای خواستنی، مجموعه‌ای برنامه‌های فرهنگی و شادی بخش هم باشد؛ چه از این بهتر؟ 
این است که اگر نگاه دست اندرکاران به ابعاد گسترده‌تر، ملی‌تر و حتا جهانی باشد، می‌توانند در آینده نزدیک، با موج گردشگر ایرانی و خارجی، مسیر آبادانی بیشتر را پیش روی اهالی عشق هرموزگان قرار دهند. این خود فرهنگ‌سازی، بسترسازی و آمادگی می‌خواهد که در طول زمان امکان ایجاد آن وجود دارد. 
پنجم: الگوسازی 
نکته جالب دیگری در تحلیل «سرآمددریا» می‌توانیم به آن تاکید کنیم، «الگوسازی برای سایر استان هاست». جشنواره بزرگ و غنی و زیبای «خواجه عطا» به اسامی دیگر و با استفاده از نغمه‌ها و رسوم می‌تواند در دیگر استان‌ها شکل و شمایل بگیرد. برخی مناطق عجیب قابلیت فرهنگی و هنری دارند. مثلا جزیره قشم، یک دنیا تنوع و گوناگون فرهنگی دارد که به تنهایی قابلیت تبدیل به یک قطب فرهنگی- هنری و گردشگری دارد. استان‌های گیلان، مازندران، گلستان، بوشهر و سیستان و بلوچستان هم قابلیت‌های بزرگی دارند، اما برای این قابلیت ها برنامه ای تا کنون نداشته اند. 
اگر این استان ها، هرموزگان را الگو قرار دهند و تلاش کنند با جمع آوری و کنار هم قراردادن رسوم و سنت ها یک جریان فرهنگی راه اندازی کنند، کار بزرگ هرموزگان را می توانند تکرار کنند. 
یکی از این استان ها به زعم این قلم، خیلی می‌تواند متفاوت و برجسته عمل کند و آن استان سیستان و بلوچستان است. غربت فرهنگی این استان در چشم و دل ایرانیان از یک سو و ریشه داشتن فرهنگ شاهنامه‌ای ایران زمین و زبان پارسی در این استان بزرگ و مهم دو رکن خارق العاده برای ریشه گذاری فرهنگی است. یک جا نام بلند رستم دستان در این استان می‌درخشد و دیگر وجود مبارک یعقوب لیث صفاری در این استان ریشه دارد. دو بذر جادویی برای ایجاد یک فرهنگ ملی. یکی عزت نفس ایرانیان را احیاء کرد و دیگری زبان پارسی را. چه از این دو بهتر؟ به این دو ستون اگر مجموعه ای از فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان اضافه شود و یک مجموعه فرهنگی- هنری ساخته شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ 
به هر روی، سایر استان‌ها را به الگوبرداری از فرهنگ سازان زیبااندیش هرموزگان دعوت می‌کنیم تا برای استان خود، یک مجموعه فرهنگی – هنری ساخته و پرداخته کنند. 
ششم: چرا جشنواره
آداب و رسوم و سنن همگی با نشاط و سرور نیستند. برخی از موارد هستند که گرچه ریشه فرهنگی قوی دارند، اما لزوما شاد نیستند. مثلا «هوره» در فرهنگ و هنر لرستانی‌ها و کردها به عنوان یک نوع موسیقی از رودخانه سیمره در استان لرستان و ایلام و کرمانشاه آغاز شده و تا چین و ژآپن می‌رسد. این یک نمونه بزرگ و مهم از یک نوع هنری است که به راحتی می‌تواند ملت‌های متعددی را در نوردد؛ اما غمگین است. «هوره یا مویه» بیشتر در سوگ می‌آید. در جشنواره «خواجه عطا» هم ممکن است موارد مهمی از جلوه‌های سوگ باشد. اما طرح موضوع به عنوان جشنواره که بعد شادی آفرین دارد، معنای زیبا و عمیقی دارد. 
یک معنا ریشه داشتن شادی در فرهنگ ایرانیان است. تاریخ فرهنگی ایران نشان می‌دهد که این ملت، شادترین و پرجشن‌ترین تمدن در تمام تاریخ بشری بوده‌اند. البته این جشن‌ها و شادی‌ها امروزه کمتر دیده می‌شود؛ اما کمتر شدن به معنای از بین رفتن نیست. ذات و ماهیت ایرانی، ذات گرما و شادی است. شادی ایرانیان را به سرعت و با هیجان به خود جذب می‌کند. به آن‌ها انرژی و امید می‌بخشد و خستگی را به صفر مطلق می‌رساند. از این روست که انتخاب عنوان جشنواره برای جریان فرهنگی و فرهنگ‌سازی «خواجه عطا» خیلی مناسب است. هر چند که من علاقه‌مندم به جای عنوان جشنواره «خواجه عطا» بگویم: «جشنواره بزرگ هرموزگان».
هفتم: دور از سیاست و افراط 
این برنامه مهم، با دو آفت بزرگ می‌تواند منهدم و نابود شود. یکی گرایش به سیاست و سیاست‌زدگی و دیگری افراط‌گری در اجرای برنامه‌هاست. 
سیاسی‌گری زمانی است که به بهانه یک برنامه فرهنگی، اهداف اغراض سیاسی را پیش ببرند و افراط زمانی است که به جای تعادل در فکر و رفتار، هیجان بی‌معنایی وارد کار شود. در هر دو صورت، اصل و ماهیت فرهنگ و فرهنگ‌سازی نابود می‌شود و جشنواره را دچار هزار و یک حاشیه می‌کند. و بدین‌سان، یک جریان بزرگ فرهنگی که می‌تواند ملی و حتا جهانی باشد، در حاشیه‌ها غرق می‌شود و بعد از مدتی به مرور رنگ باخته و نابود می‌شود. 
پس حسابی مواظب «خواجه عطا» باشید و جشنواره بزرگ هرموزگان را که می‌تواند برای ما به یک پدیده بزرگ ملی تبدیل شود را پاسداری کنید.

برچسب ها : جشنواره بزرگ هرموزگان اقتصادسرآمد فستیوال «خواجه عطا»

اخبار روز
ضمیمه