توافق روی دیوار چین

علی مظفر
نگاه باریک رئیس جمهور چین در نشست مشترک کشورهای عربی ریاض در آذرماه سال جاری و حمایت صریح از عربستان سعودی و به دنبال آن سفر رئیس جمهور ایران به چین و پیامد آن خبر احیای روابط عربستان و ایران از بلندای دیوار چین، حکایت از نقش آفرینی و میانجی گری جدی چین برای ایجاد رابطه میان دو همسایه مسلمان خاورمیانه دارد. هرچند که به زعم خیلی ها بازگشت به روابط دیپلماتیک ایران و سعودی طی دو سه ماه آینده، نشانی از بازگشت آمریکا به برجام است و شاید در پناه از سرگیری روابط فی مابین این دو کشور، منطقه هم رنگ آرامش، صلح و ثبات و امنیت را در کوتاه مدت به خود بگیرد. اما پرسش های چندگانه ای پیرامون احیای روابط وجود دارد که دولتمردان ایرانی را با تأمل، هشدار و پرهیز بر مبنای بایستن و شایستن وا خواهد کرد. نخستین باید، میانجی گری تاریخی چین با تأکید بر موقعیت استراتژیک، ژئوپلتیک خاورمیانه و انتفاع حداکثری موتور محرکه اقتصادی چین از قبل کشورهای پمپ بنزینی در حوالی خلیج فارس است. دومین باید، نگاه منطقی عربستان سعودی، به چشم انداز افق 2030 این کشور، تنش و چالش های پیرامونی است که حل و فصل این گره ها به دست ایران خواهد بود. سومین باید به تکاپو افتادن آمریکا برای عقب نماندن از قدرت نوظهور چین در جولانگاه خاورمیانه و سر عقل آمدن در مسأله برجام با ایران و حاضر شدن جدی بر سر میز مذاکره است. و چهارمین باید، باز شدن مسیر عادی سازی روابط عربستان با اشغالگران قدس است که با آرام کردن ایران از طریق این توافق و قبولاندن شروط خود برای احیای این روابط و رفع نگرانی های عمده از سوی ایران به وجود خواهد آمد. تحولات خاورمیانه با دور شدن ایران و عربستان از یکدیگر، شاهراه انرژی جهان را با چالش های جدی مواجه ساخت و تحرکات ایران نیز در پهنه خلیج فارس و دریای عمان، فرکانس قیمت نفت در منطقه و جهان را تحت الشعاع قرار داد. نگاه راهبردی «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین به بوران حوادث خاورمیانه بعد از توفیقات اقتصادی - تجاری و سرمایه گذاری در جهان به ویژه در آفریقا، اکنون با درایت و سیاست، معطوف به خاورمیانه ای شده که قلب سوخته ای حیاتی است و معتقد است، دسترسی آسان به پمپ بنزین های خاوری از گلوگاه امن ایران و عربستان خواهد گذشت. بنابراین؛ رئیس جمهور چین اهداف امپراطوری اقتصادی خود را در خاورمیانه، در گرو ثبات و تعامل فی مابین ایران و عربستان می داند  دو کشور همسایه ای که سرنوشت مشترک و واحدی دارند و برای برون رفت از شرایط حاضر، مشتاقانه دنبال بهانه هایی برای ایجاد روابط بوده تا هم شکوفایی و ثبات را به منطقه تقدیم کرده و هم خود از قبل آن، به اهداف راهبردی و چشم اندازهای مدنظر نائل گردند. اکنون دولتمردان محاسبه گر ریاضی، اظهارات همیشگی مردان سیاست تهران را صحه گذاشته و از سرگیری روابط از طریق راه حل های سیاسی را به پکن منتقل کرده و مقدمات کار برای گفتگوی جدی و کامل در جهت تقویت این توافق صورت گرفته است. اما؛ باتلاق جنگ یمن و هزینه های سرسام آور آن از سویی، کاهش امنیت در خاورمیانه از سوی دیگر و استقبال آمریکا از روند احیای روابط ریاض - تهران، سعودی ها را متقاعد کرد شتابی در جهت ایجاد تعامل دیپلماتیکی با ایران داشته باشند. در این شرایط چین، بازیگردان حرف های فضای بین المللی فرصت را مغتنم شمرده و به جای عراق خود دستورالعمل توافق را به دست گرفت.در کنار تحریم های یکجانبه آمریکا، حمایت سعودی از رسانه ای پارسی زبان بر علیه ایران، طی شش ماه گذشته، شرایط را به سمت و سوی بحران دیگری در حوزه خلیج فارس می برد و تکتازی ایران در حوزه تولید جنگ افزارهای دقیق و پیشرفته، راهی جز پذیرش منطق حل و فصل سیاسی دو کشور را به عربستان سعودی نداد. با اعلام چین از موضع احیای روابط دو کشور، عرب نشینان حوزه خلیج فارس، نسبت به احیای توافق دو کشور ابراز خرسندی داشته و از ابتکار عمل «شی جین پینگ» در حل و فصل مشکلات فی مابین ایران و سعودی قدردانی نمودند. اما این مهم می تواند هم مشکلات اقتصادی ایران را مرتفع کند و هم کاهش اختلافات ایران و سعودی را رقم بزند و از قِبَل آن؛ سوریه به اتحادیه عرب بر خواهد گشت، جنگ یمن پایان خواهد گرفت و با کنار رفتن اختلافات ایران و عربستان، دولتی فراگیر نیز در لبنان سرکار خواهد آمد و نگاه کینه توزانه بحرین نیز نسبت به ایران در کوتاه مدت کاهش یافته و با چراغ سبز سعودی، گشایش روابط دیپلماتیکی، اقتصادی و تجاری کشورهای عرب نشین و تهران از سر گرفته خواهد شد.اما احیای روابط عربستان و ایران به منزل مرتفع شدن همه اختلاف های میان این دو کشور نخواهد بود. در منطقه متغیرهایی وجود دارد که هر کدام برای ایران و سعودی خط قرمز محسوب می شود و گذر از این خطوط دو کشور را گامی به عقب خواهد راند. پنهان شدن پشت سر چین از یکسو و حمایت شدن علنی از آمریکا در سطح منطقه از سوی دیگر، جولان این کشور را در سطح منطقه تقویت خواهد کرد.در این میان، رژیم اسرائیل هرچند که به ظاهر، نسبت به احیای این روابط علم مخالفت بلند کرده است، اما آرامش در پس احیای این روابط را به نفع شرایط بحرانی خود می داند و باز شدن گره های کور تعاملات ایران و عربستان را تضمینی دیگر برای تنفس چندگاه دیگر تلقی خواهد کرد.اما آمریکا دیگر قدرت بلامنازع و تصمیم ساز و تصمیم گیر جهان نخواهد بود، رقبای نوظهوری برای خود شاهد است. بر اساس این رویکرد، «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین آمریکا، تعامل بین عربستان و ایران را پایان هرج و مرج در منطقه خاورمیانه می دانست و «بایدن» نسبت به از سرگیری روابط عربستان و ایران تأکید داشت و آنچه مسلم است به گمان برخی از اهل سیاست، ثبات در خاورمیانه، منافع آمریکا را بیشتر تأمین خواهد کرد، آمریکایی که طی 40 سال گذشته نتوانست با ایران در جبهه های مختلف توفیق چندانی داشته باشد و تنها با حربه تحریم مقابل ایران ایستاد. اکنون جز ابراز خرسندی از توافق پیش روی ایران و عربستان، چاره ای ندارد و سکوت معنا دار این قدرت جهانی مقدمه ای برای بحران آفرینی در غرب و شرق آسیا تلقی می گردد. بحرانی که دود آن از اوکراین به هوا خاست و در تایوان مشاهده شد و بوی آتش آن، اکنون با پیش قدم شدن چین در ایجاد تعامل ایران و عربستان در خلیج فارس قابل استشمام است و عذر موجه آن کاهش قدرت و نفوذ چین و چیدن بازوهای این کشور در سطح منطقه و جهان خواهد بود. چین اما و زنگ خطری برای آمریکاست و لبخند شیطنت آمیزش در ورای احیای روابط ایران و عربستان پیام های چندگانه ای مخابره می کند. چین به رغم آمار، رقم قابل توجهی حجم مبادلات تجاری با کشورهای عربی دارد، نقش حیاتی امارات و عربستان در تأمین انرژی این کشور برجسته است. پر جمعیت ترین کشور جهان، خطر از دست دادن بازارهای آفریقا و اروپا را حس و پذیرفته به انرژی خاورمیانه وابستگی کامل دارد، پس، ضرورت دارد تا اهداف بلندمدت اقتصادی خود را دنبال کرده و صدد پیگیری مسأله انتقال انرژی و پروژه «بی ای آر» باشد.اما ایران، ضرورت دارد که منافع ملی خود را قربانی رینگ داخلی چپ و راست نکند، باور داشته باشد عربستان هم چون خود کشوری محوری در غرب آسیاست که توانسته است طی سه دهه اخیر با توسعه ابعاد سیاست خارجی خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی و تجاری شرکای بین المللی را به خود متقاعد کند. ایران باید بپذیرد که تحریم ها، فشارهای رسانه ای، دور شدن کشورهای همسایه از وی، همراه شدن اکثر کشورهای جهان در مجامع بین المللی با آمریکا، هزینه تراش آینده مردمش خواهد بود و ضرورت دارد تا با سلاح اندیشه با حفظ خطوط قرمز نگاه تازه ای به شرایط کنونی منطقه و تحولات بین المللی داشته باشد و البته نسبت به اهمیت تاریخی و بین المللی این توافقنامه تاملی داشته باشد و اما شتاب زده عمل نکند. 
کارشناس بین الملل مجلس شورای اسلامی
توافق روی دیوار چین
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه