ضرورت توجه به فرهنگ‌سازي بنادر و دريانوردي ايران اقتصاد سرآمد بررسي مي‌كند؛

توسعه بنادر بدون فرهنگ‌سازي، نه معنا دارد، نه اعتبار

گروه دریامحور - ایرج گلشنی - آن چه در منابع علمي در مديريت توسعه توجه و تأكيد مي‌شود، لزوم و ضرورت فرهنگ‌سازي قبل از هر اقدام است؛ به نحوي كه «توسعه بدون فرهنگ‌سازي، نه معنا دارد و نه اعتبار». 
جالب و تاسف‌بار است كه برخي اركان بندري و دريايي بر اين باور هستند كه «فرهنگ سازي» كار آن‌ها نيست! ما شگفتانه و با تعجب تمام به اين سخن گوش مي‌دهيم و ناباورانه يك مدير ارشد دولتي را به نظاره مي‌نشينيم كه خيال مي‌كند مي‌تواند بدون توجه به فرهنگ كه زيربناي اصلي است، توسعه بنادر و دريانوردي را محقق كند!! در نهايت شگفتي مي‌پرسيم: مگر مي‌شود؟ 

دكترهاي بي‌تخصص
يكي از آسيب‌هاي بزرگ حوزه دولتي ايران است كه دكترها را به مديريت مي‌رساند، بدون توجه به تخصص آن‌ها. مثلا دكتراي كشاورزي را مدير كل اداره‌اي كرده‌اند كه هيچ ارتباطي با كشاورزي ندارد. پزشك را در اداره‌اي به كار گرفته‌اند كه هيچ ارتباطي با پزشكي ندارد! اين معضل عجيب در قواي سه گانه وجود دارد. هم دولت، هم مجلس و هم قوه قضاييه از اين آسيب رنج مي‌برند. قصه بنادر و دريانوردي و شيلات و... هم از اين قاعده متاسفانه مستثني نيست؛ اين است كه طرف به اعتبار دكتر بودنش، در مسندي مي‌نشيند كه متخصص آن رشته نيست. 
تصور كنيد نگارنده دكتراي مديريت دارد، اما مدير كل كشاورزي شود. يا مدير كل حقوقي فلان وزرات‌خانه، يا پزشك است اما مدير كل اجتماعي فلان اداره و... اين‌ها را عيناً ديده و مي‌شناسم و خواننده اين سطور هم به خوبي مي تواند جامعه آماري ديگري را به اين فهرست اضافه نمايد.
اين است كه مدير ارشد يك اداره وابسته به بنادر با قوت مي‌گويد: «فرهنگ سازي كار ما نيست!» و خيال مي‌كند بدون توجه به فرهنگ، مي‌تواند چيزي به اسم توسعه در بنادر و دريانوردي داشته باشد! در نهايت شگفتي باز مي‌پرسيم: چگونه؟ مگر مي‌شود؟ يعني اين همه منابع علمي- به عنوان تجارب ذي‌قيمت بشر- دروغ مي‌گويند و خالي‌مي‌بندند و از روي شعور علمي و پژوهش صحيح نگفته‌اند؟ حال اين فرد و امثال ايشان كه به هر دليلي به رياست يك ميز رسيده‌اند، مي‌توانند تمام علوم بشري را كنار بگذارند و به زير توپ علم و تحقيقات بزنند؟ كدام منبع علمي وجود دارد كه گفته باشد توسعه بدون توجه به فرهنگ امكان‌پذير است؟ آيا چنين منبعي وجود دارد؟

فرهنگ‌سازي در دریا مهم و زيربناست
سازمان، به عنوان يك ركن انديشه‌ساز، مي‌تواند باني فرهنگ‌سازي باشد و هم ضرورت دارد كه به اين مهم وارد شود. هيچ سازماني در دانش مديريت بدون توجه به فرهنگ وبدون وظيفه فرهنگ سازي شكل نگرفته است. منش و روش دانش مديريت، براي هر سازماني –چه كوچك و چه بزرگ- همين است. براي توسعه، همه ابعاد فرهنگي، اقتصادي، سياسي و... بايد لحاظ شود. اگر سازماني بگويد فرهنگ‌سازي كار من نيست، يعني توسعه كار من نيست. اگر كسي اين سخن را به زبان بياورد، معلوم است كه اگر صد دكترا داشته باشد، يكي از آن‌ها در حوزه مديريت توسعه نيست. 
در اين رابطه، اين نوع تفكر كه «فرهنگ‌سازي كار ما نيست!»‌ را اشتباه راهبردي بايد دانست و دليل عدم موفقيت بهسازي و توسعه كلان بنادر و دريانوردي كشور- يا هر بخش ديگر- را در اين نگرش منفي جست‌وجو بايد كرد.
بر مبناي دانش مديريت توسعه، «هيچ اقدامي بدون بسترسازي فرهنگي، معنا و مفهوم ندارد». هيچ منبع علمي نمي‌توان يافت كه نقض اين نكته را آورده باشد و بر عكس، بدون استثنا، اقدام توسعه‌اي مبتني بر فرهنگ‌سازي است و هيچ توسعه‌اي بدون فرهنگ‌سازي – در سطح سازمان و برون از سازمان- تحقق پيدا نكرده و نخواهد كرد. حال شما بفرماييد كه فرهنگ سازي كار ما نيست و ما نيز همچنان با بهت و حيرت به شما نگاه مي‌كنيم!

شناخت فرهنگ‌سازي 
اين زماني معنا دارد كه فرهنگ و فرهنگ‌سازي را به دقت بشناسيم و سپس بنياد آن را ايجاد كنيم و سازه‌هاي ديگر مانند صنعتي و اقتصادي را بر آن بنا نهيم. برخي سطحي‌نگرانه خيال مي‌كنند كه وقتي مي‌گوييم فرهنگ و فرهنگ سازي، ضرورتاً سه ركن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم بايد اقدام كنند. شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي فرهنگ عمومي و جاهايي مانند سازمان تبليغات اسلامي را محور مي‌دانند و فرهنگ‌سازي را وظيفه آن‌ها مي‌دانند. يك تحليل غلط، يك معلومات كم، عدم شناخت فرهنگ و سازمان، عدم درك مباني توسعه و مديريت توسعه و به طور كلي، پارادايم فكري غيرتخصصي باعث چنين تصوري مي‌شود؛ وگرنه، يك سازمان براي توسعه خود و تحقق اهداف خود، مجبور است به فرهنگ سازي. و در اين مسير بايد بكوشد، تمامي عناصر فرهنگي و ادبي از ابزارها تا سازمان‌ها را به كار گيرد؛ در غير اين صورت بهتر است فكر توسعه را از مغز محدود خود خارج كند. 

فرهنگ‌سازي چيست؟
در يك كلام ساده، فرهنگ‌سازي عبارت است از «آموزش، هدايت و تربيت افكار عمومي براي مطالبه‌گري درست، تشويق عمومي و حمايت ملي». 
به طور منطقي اگر به اين سه مهم نرسيم، چيزي به نام رشد و توسعه بي‌معنا خواهد بود و در عمل اتفاق نخواهد افتاد.

ابعاد فرهنگ‌سازي
اهالي فن، حداقل سه حوزه معين براي فرهنگ‌سازي تعيين كرده‌اند:
الف: خبررساني
ب: اطلاع رساني
ج: فرهنگ رساني
تربيت افكار عمومي (هم مردم و هم مسئولان در همه سطوح) نيازمند اقدام اساسي، برنامه‌ريزي شده، مستمر و موثر است تا نگاه‌ها به سمت دريا و بنادر بچرخد و مسير سرمايه‌گذاري بخش دولتي و خصوصي هموار شود. در غير اين صورت با زور اندك بودجه‌هاي دولتي، هيچ اتفاقي در هيچ كشوري نيفتاده، در كشور ما هم نخواهد افتاد.

مراحل فرهنگ‌سازي دريايي
اركان دريايي در دو مرحله بايد به فرهنگ‌سازي اقدام كنند:
الف: فرهنگ‌سازي داخلي
ب: فرهنگ‌سازي عمومي
در قدم اول بايد نوع و نحوه و تفكر درون سازماني خود را درست‌كنند و بهبود ببخشند. و دراقدام بعدي، جامعه كلان را هدف قرار دهند. اين كه بگويند كار ما نيست و از سر باز كنند، يك اقدام عاميانه است نه مديرانه. مبتني است بر ذوق و اطلاعات شخصي نه بر اساس دانش وسيع مديريت توسعه. 
اگر در حوزه دريا، اركان اثرگذار متعدد هستند، هر كس براي بخش خود بايد فرهنگ‌سازي كند(فرهنگ‌سازي درون سازماني) و سپس با همكاري با ديگر اركان، براي سطح عمومي و افكار جمعي تلاش كند. اين يعني كار درست و كار غلط همان است كه بگوييم: به ما مربوط نمي‌شود! حال آيا واقعا به شما مربوط نمي‌شود؟

توسعه امري همه جانبه است
به خوبي مي‌دانيم كه «رشد و توسعه» امري مستقل و بسته نيست؛ اين قاعده شامل «بنادر و دريانوردي» هم مي‌شود؛ زيرا بنادر از سازه‌هاي چند وجهي هستند كه سازمان‌هاي متعددي را در بر مي‌گيرد. مثلا، يك بندر نمي‌تواند ساخته شود بدون آن كه جلوه‌هاي تفريحي، زيباشناختي، زيست محيطي و... در نظر گرفته نشود. نگاه به جميع جهات توسعه – به خصوص از بعد فرهنگي و اجتماعي – حائز اهميت است و بدون اين نگاه، هر گونه فعاليتي ابتر خواهد بود. ايجاد پل ارتباطي معنادار با اركان دريايي از طريق شوراي  عالي دريايي از يك سو و ارتباط مستقيم و حرفه‌اي با ساير اشخاص حقيقي و حقوقي از سوي ديگر ، سياستي است كه بايد اعمال شود. اگر همه اركان دريايي فهم و درك عميقي از فرهنگ و فرهنگ‌سازي حركت كنند، متوجه مي‌شوند كه كشتي سوراخ‌سوراخ شده دريايي ايران با يك انگشت پتروس نجات پيدا نمي‌كند و آن‌ها مجبورند انگشت‌هاي خود را كنار هم قرار دهند. همين نكته كافي است تا همه اركان دريايي را تنگاتنگ كنار هم قرار دهد.
اگر همه اركان دريايي بگويند فرهنگ سازي به ما چه؟ به ما ربطي ندارد و فرهنگ‌سازي كار ما نيست؛ نتيجه چيزي مي‌شود كه در 70سال اخير، سواحل ما را نه به پيش‌رفت، بلكه به پس‌رفت رسانده است.  باز هم مي‌گوييد فرهنگ‌سازي كار ما نيست؟

سرمايه‌گذاران
و نكته پاياني توجه جدي به سرمايه‌گذاران خرد و كلان به عنوان يك سياست محوري است. در قدم اول بايد توجه سرمايه‌گذاران به بنادر جلب شود(فرهنگ‌سازي) در قدم دوم بايد باور كنند و به سرمايه‌گذاري علاقه‌مند شوند(فرهنگ سازي) و در قدم سوم بايد برگشت سرمايه و سودآوري آن‌ها مشخص شود(تفكر اقتصادي) و نيز امنيت كلان سرمايه تامين شود(سياسي) و امنيت فيزيكي بنادر تضمين شود(نظامي امنيتي)، آن‌گاه مي‌توان انتظار داشت كه سرمايه‌گذاران خرد و كلان به سمت سرمايه‌گذاري در بنادر حركت كنند. 
در حال حاضر در كشور ما هيچ‌يك از مباحثي كه مطرح كرديم وجود خارجي ندارد؛ بنابراين، افكار جمعي كارشناس به روي كاغذ مي‌آيد و همان‌جا مي‌ماند به نحوي كه در 70سال اخير، هيج اقدام بزرگي در بنادر رخ نداده است و توسعه قابل قبولي صورت نگرفته و رشد نيز بر اساس بودجه‌هاي دولتي، محدود و كند بوده
 است. 
آيا باز هم مي‌گوييد فرهنگ‌سازي كار شما نيست؟
توسعه بنادر بدون فرهنگ‌سازي، نه معنا دارد، نه اعتبار
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه