بزكشي در توسعه دريايي کشور، اقتصادسرآمد تحلیل می کند

ساز توسعه دريايي ايران كوك نيست

گروه توسعه دریاپایه- فیروز اسماعیلی نژاد - توسعه مطلوب، آن گونه كه مد نظر دانش مديريت است، راه و رسم مشخصي دارد. دانشمندان مديريت توسعه، قواعدي گذارده‌اند كه رعايت آن‌هاست كه يك مجموعه را به توسعه مي‌رساند؛ اما به نظر مي‌رسد كه اين قواعد علمي در ماهيت و كاركرد توسعه دريايي ايران وجود ندارد؛ اين است كه جز مشتي شعارهاي دولتي، چيزي عايد درياهاي ايران نشده و نخواهد شد.

هم‌آهنگي اركست دريايي ايران
يك اركست، زماني خوش‌آوا مي‌شود كه تمامي نوازندگان با هدايت يك رهبر، با هم بنوازند؛ آن هم طبق يك قاعده و بر اساس يك نت. در غير اين صورت، صداي اركست ناهماهنگ، واويلايي مي‌شود كه بيا و ببين! بايد گوش را گرفت و چيزي نشنيد، وگرنه سرسام گرفته و از هستي ساقط مي‌شويد.
اركست دريايي ايران ناكوك است. هر كس براي خودش، از روي نت خودش و به رهبري خودش يك چيزي مي‌نوازد كه معلوم نيست در نهايت قرار است چه صدايي به گوش برسد؛ از اين رو، بهتر است گوش‌هاي‌مان را بگيريم و نشنويم. با اين رسم و آيين كه دارند، بهتر است عطايش را به لقايش بخشيد. كار ديگري مي‌توان كرد؟
در مجموعه اركست سمفونيك دريايي، گويا هيچ سازي كوك نيست. هر كس به ساز خودش مي‌خواند و مي‌رقصد تا همهمه در جنگل در ذهن تداعي شود كه يكي زوزه مي‌كشد، يكي نعره مي‌زند و يكي جيك جيك مي‌كند. با اين اوضاع، قرار است چه شود و چه چيزي به كجا برسد، هيچ‌كس نمي‌داند. 

رهبران مدعي
اين اركست سمفونيك نا هم‌آهنگ، 22 ارکان دارد كه هر كدام ادعای رهبری دارد هرکدام از آن‌ها، چوبك‌هاي‌شان را هر طور كه دل‌شان مي‌خواهد مي‌چرخانند و نوازندگان‌شان هر چه دل‌شان مي‌خواهد مي‌زند. همه هم مدعي. آن قدر مدعي كه هيچ‌كدام ديگري را قبول ندارد. در جلسات رسمي که نگو و نپرس، يك كشور است و 22 پادشاه. يك اقليم را 22 پاره كرده‌اند و 22 پادشاهي تام‌الاختيار راه انداخته‌اند، 22 رقم و بودجه و هزينه ساخته‌اند، 22 نت توسعه نوشته‌اند، 22 ساز مختلف مي زنند و انتظار دارند كه «توسعه متوازن»‌براي آن‌ها حركات موزون مرتكب شود! چگونه؟ هيچ كس نمي‌داند. 

صداي توسعه متوازن
صداي توسعه متوازن، هم‌آهنگ و خوش‌نواست. يك هارموني خوب و مشخص دارد. معلوم است نت اصلي از كجا شروع مي‌شود و به كجا ختم مي شود. فراز و فرود و سكون همه مشخص‌اند و هر نوازنده مي‌داند كجا بايد كرشمه برود كجا نرود. 
اما صداي توسعه دريايي ايران، مانند صداي زنگوله‌هایی است که دلنگ و دلونگي بر قرار است كه بيا و ببين. اين دلنگ و دلونگ قرار است چه به ما بگويد، هيچ كس نمي‌داند. 

بزكشي اركست توسعه دريايي ايران
اركست را به جاي بز اشتباهي گرفته‌اند و خودشان را با افغاني‌ها. هر كس يك پاچه بز را گرفته و در مسابقه‌اي بي‌سرانجام، به سوي همديگر مي كشند. اگر كسي ديده يا شنيده كه رهبران اركست سمفونيك توسعه دريايي ايران، توانسته‌اند يك بار، بدون جنجال و بزكشي دور يك ميز نشسته‌اند، بيايد بگويد. ما كه بخيل نيستيم، يا از اسراييل نيامده‌ايم كه بخواهيم قطعه خراب در موشك‌شان بچپانيم. صداي بي‌بي‌سي هم نيستيم كه بخواهيم اغتشاش راه بيندازيم. ما روزنامه دريايي اقتصاد سرآمد هستيم و دل‌مان تنگ شده است براي شنيدن يك هم‌آوايي نيك در توسعه دريايي كشورمان. اين كم‌ترين حق ماست. اما 22 نوازنده هستند كه براي خود مي‌نوازند. ما چه كنيم؟ به چه تشبيه كنيم؟ اين صداي ناموزون و حركات ناموزون را چگونه وصف كنيم؟ هيچ كس نمي‌داند!
گوش ما را بپيچانيد
اگر چنين نيست و اگر مثلا در جلسات برنامه‌ريزي، يك هماهنگي دل‌پسندي هست، كسي به ما بگويد. می گویند سازمان برنامه و بودجه، يك بار برنامه درياپايه را از برنامه هفتم حذف مي‌كند. بعد با تشر رييس جمهور، آن را به برنامه بر مي‌گرداند! بعد دبيرخانه شوراي عالي براي خودش مي‌رود يك برنامه توسعه ده‌ساله مي‌نويسد. بعد حساب كتاب كه مي‌كنيم مي‌بينيم ربطي بين برنامه توسعه دبيرخانه شوراي عالي با برنامه هفتم توسعه وجود ندارد. بعد سرانگشتي محاسبه مي‌كنيم مي‌بينيم راهبردهاي كلان يك چيز است، سياست‌هاي دولت يك چيز است، برنامه سازمان برنامه يك چيز است، برنامه توسعه دبيرخانه شوراي عالي از بيخ و بن يك چيز ديگر. متاسفانه كلاه نداريد كه قاضي كنيد، از ما چه كاري بر مي‌آيد؟
آيا اگر بنويسيم نظم و نسق در برنامه‌هاي توسعه دريايي ايران تا بي‌نهايت است، همه چيز درست مي‌شود؟ اگر سكوت كنيم و قلم در قلم‌دان بشكنيم، كار آقايان به سامان مي‌شود؟ هيچ كس نمي‌داند!

ناموزوني داخلي
كاش قصه همين بود. كاش ناموزوني در رقص و ساز و آواز همين 22 نوازنده بود. شوربختي آن جاست كه درون همين 22 نوازده هم آشوب است. سربسته بنويسم كه در همين سازمان فلان كه بيخ گوش ماست و مدعي اول طلاي المپيك دريايي است، رييسش يك چيز مي‌گويد، روابط عمومي‌اش چيز ديگر. رييسش پيام داده كه از روزنامه اقتصاد سرآمد به عنوان تنها روزنامه دريايي كشور حمايت كنيد، روابط عمومي‌اش پيام تهديد آميز فرستاده كه اگر چنان كني، چنين مي‌كنم! اين شده است سياست از رأس و عملكرد در پي. 
با اين گونه سازمان‌ها و با اين گونه مديريت‌هاي تك نفره كه رييس آن مي‌نوازد و نفراتش اين مي‌خوانند، به كجا مي‌توان رسيد؟ آيا پا به پاي توسعه جفيره و گوادر و فاو و... به پيش مي‌تازيم؟ يا بندرهاي‌مان را تبديل مي‌كنيم به زباله‌داني كالاهاي فاسد و كانتينرهاي خاك خورده؟ كسي هم نيست بگويد شما اول برو خودت را جمع و جور كن، تيمت را در حد و اندازه رقابت منطقه‌اي ببند، بعد بيا مسابقه بده تا دو تا دو تا نخوري. غضنفرهاي خودت را بگير، كاري با رونالدو نداشته باش!

پايان اركست
چندي مي‌گذرد. روساي اين بزم ناتراز، عوض مي‌شوند. هيچ اتفاقي نمي‌افتد. كسان ديگري مي‌آيند. همچين و همچون مي‌كنند و چند سالي وقت مردم کشور را تلف مي‌كنند و آن‌ها نيز مي‌روند. آن چه مي‌ماند، سازهاي شكسته توسعه دريايي ايران است. آيا كسي معجزه‌اي خواهد كرد؟ هيچ كس نمي‌داند. 
 ساز توسعه دريايي ايران كوك  نيست
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه