کاپیتان پورطالبی، پیشکسوت نمونه دریایی نفتکش به« اقتصادسرآمد» می گوید:

دریانوردی مانند گذشته جذاب نیست!

گروه دریانوردی  - محمدرحیمی - شاید شما هم این عبارت مشهور «کشتی در بندر، امنیت دارد، ولی برای این ساخته نشده است» را شنیده باشید، اما این عبارت تنها برای کشتی ها نیست! چرا که کشتی به خودی خود به دریا نمی رود و نیازمند حضور نیروی انسانی برای هدایت، راهبری و نگهداری خود است. وقتی یک دریانورد هم در کنار خانواده خود است، هم در امنیت و آرامش حداکثری است، اما دریانورد هم باید دل از این آرامش و امنیت برکند و رهسپار دریا و امواج آن شود.
در هم کلامی با یک پیشکسوت دریایی که عمری را در دل دریا گذرانده است، حرف ها هرچند که بر بال امواج صوتی به گوش می رسند، اما چون صدای امواج دریا پر از تلاطم و تجربه است. عطر دریایی کلام، شما را با شخصی دنیا دیده مواجه می کند، سختی و صعوبت شرایط کار، گره بر جریان کلام می اندازد، اما به سان عبور یک کشتی پهن پیکر بر بستر دریا، بی خدشه و خش است. در فرصت گفت و گوی روزنامه دریایی اقتصادسرآمد که با کاپیتان رضا پورطالبی پیش آمد، از دریانوردی و مسائل آن صحبت شد که در ادامه به آن می پردازیم:

اقتصادسرآمد: ضمن تبریک محضر شما، درباره سابقه و تخصص خودتان بفرمایید؟
کاپیتان پورطالبی: اولین سفر دریایی ام را در سال 1365 به عنوان دانشجو شروع کردم و چهار سال دوران دانشجو را گذراندم و از سال 1370 به عنوان افسر ناوبر کشتی های نفت کش شروع به کار کردم و بعد از آن به عنوان دریانورد بر روی کشتی ها به صورت مرتب کار کردم و از سال 1381 تاکنون به مدت 22 سال هم به عنوان فرمانده کشتی های نفت کش مشغول به کار هستم.
در واقع در دانشکده دریانوردی چابهار، کارشناسی مهندسی عرشه را گذراندم و مهندسین عرشه کار ناوبری و هدایت کشتی های تجاری شامل کشتی های کالابر، نفت کش، کانتینربر، فله بر و ...را برعهده دارند. 

اقتصاد سرآمد: دلایل انتخاب شما به عنوان پیشکسوت نمونه چه مواردی بوده است؟
کاپیتان پورطالبی: در واقع مورد لطف دوستان واقع شدم. من خودم را نمونه نمی دانم، همکارانی هستند که بدون ادعا و خالصانه در حال کار هستند و سال های سال در این وضعیت تحریم مشغول کار هستند و آنها شایستگی این انتخاب را دارند. احتمال می دهم به دلیل نزدیک بودن به بازنشستگی ام، لقب پیشکسوت و نمونه بودن عایدم شده باشد.

اقتصاد سرآمد: شما در سخنان خود، اشاره کوتاه و ضمنی به شرایط سخت کاری دریانوردی داشتید، این در حالی است که بیشتر مردم دریا را تنها با ساحل و تفریحات ساحلی و یا تفریحات در جزایر می شناسند، تجربیات و خاطرات شما از سختی های کار در دریا چیست و چگونه باید آنها را پشت سر گذاشت؟
کاپیتان پورطالبی: در کشور ما افراد زیادی هستند که شغل دریانوردی را  ـ فارغ از نیروی دریایی ـ خوب نمی شناسند؛ هرچند بعد از حادثه ای که برای کشتی سانچی به وجود آمد، مقدار آشنایی با این شغل در بین مردم بیشتر شده است. دریا سختی ها و مصائب خودش را دارد. علت انتخاب این شغل از سوی من به خاطر روحیه ماجراجویی خودم بوده است. دلم می خواست که دنیا را ببینم، اما پول کافی برای این کار را نداشتم و طی تحقیق متوجه این رشته تحصیلی و شغل متعاقب آن شدم که این فرصت را برای من پیش آورد که علاقه ام به دریا و جهانگردی تأمین شود.
اما تا زمانی که مجرد بودم، از شغل دریانوردی واقعاً لذت می بردم. موقعیت کاری ما به این شکل بوده است که چهار ماه را در دریا می گذرانیم و بعد از آن دو ماه کامل مرخصی می باشیم. من بیشتر بر روی کشتی های نفت کش و مقداری را هم بر روی کشتی های تجاری مشغول بودم و در آن چهارماه هرجا که کشتی ما محموله خودش را می برد، ما هم در زمان آن چهارماه، همراه با کشتی ممکن بود که چند کشور خارجی را برویم. این گونه مسافرت برای جوانی که هنوز ازدواج نکرده، خیلی هم لذت بخش است. اما مشکلات از زمانی شروع می شود که یک دریانورد ازدواج می کند و تنها گذاشتن خانواده برای 4 ماه بسیار سخت می باشد.
یکی از مشکلات مربوط به ازدواجم، به دلیل ناآشنایی خانواده ها با این شغل و دوره های دوری از خانواده، با خواستگاری ام مخالفت می کردند و در نهایت توانستم با خواهر یکی از دوستان خواهرم که با شرایط کاری ام آشنا بودند، ازدواج کنم. در زمان خواستگاری معمولاً از دوره های دوری چهارماهه می پرسند و اینکه در این مدت برای خانواده چه کاری می توانید بکنید و هم اینکه در ابتدا خانواده ها تصور می کنند که تنها یک یا دو دوره چهارماهه است یا اینکه در نهایت یک یا دو سال بیشتر طول نمی کشد، اما وقتی می فهمند که تا زمان بازنشستگی شرایط شغلی به همین منوال است، معمولاً با خواستگاری مخالفت می کنند.
در سال های اول ازدواج، شرایطی پیش بینی شده است که دریانوردان می توانند همسر خودشان را در مأموریت همراه خود ببرند که من هم از این فرصت استفاده کردم و همسرم را با خودم می بردم که باز هم دوران خوبی بود، اما وقتی بچه ما به دنیا آمد، تازه دشواری و سختی و دوری از خانواده خودش را نشان داد. زمانی که پسرم متولد شد، تصمیم گرفتم که کار دریایی را کنار بگذارم.
اکثر دریانوردان به دلیل مشکلات و تنش کاری و دوری از خانواده و جامعه، در ارتباط با مشاوران روان شناس و روانپزشک هستند. این شرایط زندگی در روح و روان دریانوردان تأثیر سوء می گذارد. چون این شرایط طی سال های طولانی دوام دارد، شرایط سختی را رقم می زند. به خاطر شرایط سخت جدایی از خانواده تصمیم گرفتم تا زمانی که پسرم به دو سالگی برسد، کارم را ادامه داده و بعد آن را ترک کنم. ما هرچه بیشتر در این کار بمانید، گرفتارتر می شوید و بیرون آمدن از آن دشوار می شود؛ به همین دلیل کارم را ادامه دادم تا اینکه الان که پسرم 21 سالش شده است و من هم در حال بازنشسته شدن هستم.
در این رابطه خاطره ای به ذهنم آمد؛ سفری را به بندر روتردام هلند داشتم که در آن بندر وارد کلوب ملوانان آنجا شدم. در آن کلوب، یک مجله ای به نام  Ocean Voice(ندای اقیانوس) بود که ماهیانه انتشار پیدا می کرد. در آن مجله یک تحقیقی را درباره میزان تأثیر و ضربه ای که دریانوردان به خاطر شرایط شغلی و دوری از خانواده ها می خورند، چاپ شده بود. یک نکته جالب توجه آن تحقیق که همیشه در یادم هست این است که تأثیر هر سه بار جدایی یک دریانورد از خانواده معادل ضربه وارد شده ناشی از دست دادن یکی از بستگان نزدیک می باشد. شاید باورتان نشود تا همین 5 ماه پیش که آخرین جدایی را از خانواده ام داشتم، هنوز هم بعد از 26 سال ـ از زمان ازدواج ـ همان گریه ها و ناراحتی ها برقرار است و تمامی ندارد که یکی از دردها و سختی های بزرگ کار دریانوردی است که دریانوردان و خانواده های آنان را وادار می کند سراغ روان درمانگر بروند.
البته برخی مدعی می شوند که دریانوردان مابه ازای کار خود دلار دریافت می کنند، البته حقوق مکفی داده می شود، اما پول همه چیز نیست و شما هم نیستید که از آن پول استفاده و یا سرمایه گذاری کنید. کمتر دریانوردی هست که توانسته است دریافتی های خود را بتواند سرمایه گذاری کند، مگر آنانی که بستگان شان به آنان کمک کرده و توانستند سرمایه گذاری کنند و اوضاع مناسبی دارند، اما از نظر روح و روان همه آنها اوضاع مناسبی ندارند.
هر سال 40 تا 50 نفر دانشجو وارد دانشکده های دریانوردی چابهار، نوشهر، خرمشهر و جزیره قشم می شوند، اما از آن سو، هر سال هم کمبود دریانورد داریم، چراکه ریزش نیرو در این کار بسیار زیاد می باشد. برای این که افراد تحمل زندگی دریانوردی و دوری از خانواده را تاب نمی آورند. در سال 1365 ما 40 نفر شروع به تحصیل کردیم، اما از این 40 نفر، تنها 3 نفر به عنوان ناخدا روی کشتی ها باقی ماندیم. مشکل دوری از خانواده برای دریانوردان مشکل بسیار جدی و حادی است.
در حال حاضر که در حال بازنشسته شدن در طی ماه جاری هستم، وقتی زندگی خودم را مرور می کنم، می بینم که واقعاً زندگی نکرده و رشد بچه ام را ندیدم. همه اش آه و حسرت است و دچار این تردید هستم که آیا این کار و اقدام من درست بوده است یا نه؟ تا وقتی مجرد بودم و تمام دنیا را به همراه محموله های صادرات می گشتم، به دلیل روحیه ماجراجویی خودم، واقعاً خوب بود و خوش می گذشت، اما با ازدواج و تولد فرزند، شرایط بسیار برای ما سخت شد که این موضوع تمام دریانوردان را اذیت می کند.
در حال حاضر یکی دیگر از مشکلاتی که دریانوردان دارند و در زمان شروع به کار ما وجود نداشت، آن زمان علیرغم جنگ نفت کش ها و جنگ ایران و عراق، هنوز دریانوردان ایرانی به هر کشوری که می رفتند می توانستند در آن کشور پیاده شوند. الان با وجود تحریم ها، عرشه کشتی زندان شده است و امکان پیاده شدن دریانوردان در کشور مقصد وجود ندارد.
من بر روی کشتی های نفت کش کوه پیکر VLCC  با ظرفیت 300 هزار تنی و با طول 333 متر و عرض 58 متر و ارتفاع 65 متر کار می کردم که نفت خام را از جزیره خارک بارگیری می کردیم و یک سفر طولانی دو ماهه را تا به کشور مقصد می رفتیم، اما به ما اجازه پیاده شدن از کشتی به دلیل تحریم کشورمان داده نمی شد.
من در یک مأموریت که فرمانده یک کشتی بزرگ نفت کش با ظرفیت یک میلیون بشکه ـ اندازه کشتی سانچی ـ بودم، محموله را به بندر تریسته ایتالیا برده و بار کشتی را تخلیه کردیم. معمولاً وقتی قرارداد 4 ماهه هر دریانوردی تمام شود، یک جایگزین در هر نقطه دنیا باشد، می فرستند و آن دریانورد از طریق هواپیما به کشور بر می گردد. در بندر تریسته من دوره مأموریتم تمام شد و کشتی را به کاپیتان جایگزینم سپردم. وقتی که خواستم از کشتی پیاده شوم، نماینده ای از آن کشور که کارهای مربوطه را انجام می داد، به من گفت که متأسفانه نمی توانم پیاده شوم! وقتی دلیل را پرسیدم گفت به دلیل ایرانی بودنم اجازه پیاده شدن ندارم! ایتالیا که یک خود مهد مافیاست، من دریانورد را  به دلیل تحریم بودن کشور اجازه پیاده شدن نمی داد. من اعتراض کردم که من تروریست نیستم یک دریانورد ساده ام که مأموریت خودم را انجام دادم و الان می خواهم پیش خانواده ام بروم. کار بالا گرفت و از تهران با آنجا تماس گرفتند و حتی از سفارت تماس گرفتند که این ناخدای کشتی ماست که خودش تحریم نیست. در نهایت گفتند تنها در یک صورت می توانید پیاده شوید که ما کشتی شما را گروگان نگه می داریم تا شما با یک ماشینی که به دنبال شما می آید به فرودگاه بروید و بعد از ترک خاک ایتالیا اجازه رفتن به کشتی را می دهیم. 
خاطره دیگری که با این موضوع در خاطر دارم مربوط به سفرم به کشور چین است. اگر به کشور چین از طریق هواپیما از طرف اقیانوس آرام و دریای زرد وارد شویدف در ساحل شرقی این کشور، مخازن سفید رنگ مانند قارچ به تعداد بسیار زیاد ردیف شده است که نفت ایران در این مخازن دپو می شود، با قیمت پایین تر از بازار و حتی پول آن هم به خاطر شرایط تحریم گرفته نمی شود. حدود سه یا چهار سال یک سفر به بندر نینگبو چین داشتم، بعد از اتمام کارم، یک ناخدای جدید کشتی را از من تحویل گرفت. به خاطر اینکه از صبح آن روز درگیر کار بودم، فرصت نشد که ناهار بخورم. وقتی به فرودگاه برای برگشت به ایران آمدم. به خاطر فرصت زمانی که تا پرواز داشتم، برای رفع گرسنگی به یکی از کافه های فرودگاه رفتم و یک قهوه سفارش دادم و در موقع پرداخت فروشنده از قبول دلار امتناع کرد و به من گفت که پولم را در صرافی فرودگاه تبدیل کنم. با مراجعه با صرافی فرودگاه، برای تبدیل ارز، از من گذرنامه خواسته شد و با ارائه گذرنامه ایرانی از تبدیل پول به دلیل ایرانی بودنم سر باز زده شد و من به اعتراض گفتم که من ایرانی همین امروز دو میلیون بشکه نفت برای کشور شما آوردم بدون اینکه پولی به کشور من بدهید و از تبدیل یک اسکناس 20 دلاری که بتوانم با آن چیزی بخورم هم امتناع می کنید؟
حالا ببینید من به عنوان یک دریانورد ارشد که چنین مشکلی را دارم که در جاهای مختلف این گونه مورد بی مهری و بی احترامی واقع شدیم، برای ملوانی که بعد از یک سفر طولانی و خسته و کوفته نفت این مملکت را تحویل داده اما نمی تواند پایش را در خشکی آن کشور بگذارد. البته در برخی از بنادر چین این مشکل را حل کردند.
در حال حاضر اگر از کسی بپرسید برای چه می خواهی دریانورد شوی؟  مطمئناً دیگر نمی تواند جهانگردی را دلیل بیاورد، چرا که دیگر جایی راهش نمی دهند. کشتی های  خیلی وقت است که به اروپا نرفتند. خودم حدود 5 سالی است که دیگر به اروپا نرفتم. تنها کسانی الان برای دریانوردی می آیند برای مسائل اقتصادی و فرار از سربازی است. جوانان می دانند با توجه قراردادهای پنج ساله و درآمدهای دریانوردی می توانند مقداری اندوخته مالی داشته باشند و بعد از آن هم دریانوردی را ترک می کنند.

اقتصاد سرآمد: حتماً اوقات خوشی را هم در دریا سپری کرده اید.
کاپیتان پورطالبی: البته که داشتم؛ بد نیست یک خاطره خوب هم برای شما تعریف کنم. راستش را بخواهید در وسط اقیانوس، انسان وجود خدا رو خیلی به خودش نزدیکتر احساس می کند. در یکی از سفرها که محموله کشتی رو به کشور فرانسه برده و در حال برگشت از طریق دریای مدیترانه بودیم، قرار بود برای پرسنل، روی قایق نجات کشتی، یک برنامه آموزشی داشته باشیم. بعد از پایان کار، متأسفانه برای یکی از پرسنل کشتی، هنگام پایین آمدن از قایق نجات حادثه ای اتفاق افتاد که منجر به در رفتن کتف وی شد. 
با بررسی موقعیت مکانی و سرعتی که کشتی ما داشت، دریافتیم که با نزدیکترین خشکی ۱۶ ساعت فاصله داریم تا بتوان وی را به بیمارستان رساند. لازم به ذکر است که بر روی کشتی های ما پزشک وجود ندارد؛ زیرا طبق قوانین بین المللی دریایی، کشتی های دارای ۵۰ نفر پرسنل و بیشتر، باید پزشک داشته باشند. حال آن که نفرات کشتی های نفت کش معمولاً ۳۰ نفر هستند. فرد مصدوم از شدت درد فریاد می زد. من هم به عنوان ناخدای کشتی باید فوراًَ کاری را انجام می دادم و در حالی که در دل خالصانه و مستأصل از خدا کمک می خواستم، روشی برای جا انداختن کتف در رفته، به ذهنم رسید که قبلاًَ در یکی از کتاب های کمک های اولیه برای فرماندهان، خوانده بودم. با توکل بر خدا، دست به کار شدم، در حالی که ملوان آسیب دیده از درد به خود می پیچید و فریادش به آسمان بلند بود روش را پیاده کردم و در عین ناباوری، کتف در رفته جا افتاد و درد شدید آن جوان، در یک لحظه محو شد و در این لحظه اشک در چشمان من و پرسنل کشتی که شاهد این ماجرا بودند، جمع شد و خدا را شکر کردیم که توانستیم آن ملوان بینوا را از درد کشیدن، نجات دهیم.
 دریانوردی مانند گذشته جذاب نیست!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه