برای آنان که کاندید مورد نظرشان رای نیاورد
غلامرضا مصدق
... پرسیدم شما برای حزب چه کار میکردید؟
گفت: مشورت میدادم ولی یک کمیته مالی هم درست کردم و برای انتخابات پول جمع میکردم.
گفتم اگر محرمانه نیست چقدر پول جمع کردید؟
گفت من خودم 1.200.000 فرانک دادم و از دوستانم هم پول گرفتم، جمعاً 43.000.000 فرانک پول جمع کردم و به حزب دادم.
گفتم چند درصد امیدوار به پیروزی هستند.
گفت: ۱۰۰٪.
گفتم حزب سوسیالیست چندین دهه است که برنده انتخابات نشده است.
گفت: اما فرانسوا میتران رقیب سرسختی است.
دو شب بعد نتیجه انتخابات معلوم شد. فرانسوا میتران برنده انتخابات بود. او رییس جمهور منتخب اعلام شد.
سوسیالیستها، کمونیستها و کلاً چپیها به خیابانها ریخته بودند و شادی میکردند.
شادی عظیم. میدان باستیل غلغله بود. رگباری شدید و رعد و برقی بینظیر پاریس را در بر گرفته بود.
من برای تماشا رفته بودم. خیس آب بودم که به پای آسانسور رسیدم.
موسیو پیر دسپاکس با چشمی اشکبار پای آسانسور بود.
گفت برو لباست را عوض کن و به خانه من بیا.
همین کار را کردم.
پیرمرد مثل اینکه جوانی را از دست داده باشد، بخاطر شکست حزبش گریه میکرد.
میگفت منافع ملی ما در خطر است.
او میگفت در ظرف چند ماه سرمایهها از فرانسه فرار خواهند کرد.
سرمایه دارها سرمایههایشان را از کشور خارج میکنند و اقتصاد فرانسه مختل میشود.
من 35 سال داشتم و او 85 سال.
سال 1361 بود ومن خود نگران وضعیت کشور. صحبت را عوض کردم و حال بچهها و نوههایش را پرسیدم.
از 6 بچهاش هیچکدام درپاریس نبودند.
چند نوهاش در پاریس بودند که گاه گاه به پدربزرگ سری میزدند.
چند ماهی گذشت و فرانسوا میتران در کاخ الیزه بود.
عراق به ایران حمله کرده بود.
یکی از نتایج این جنگ گرانی قیمت نفت بود.
نفت از بشکهای 7-6 دلار به بیش از 30 دلار رسیده بود.
فرانسوا میتران در تلویزیون ظاهر شد.
رییس جمهور با مردم صحبت کرد.
گفت به علت گرانی نفت، فرانسه با مشکلات اقتصادی روبرو خواهد شد.
او پیشنهاد داد و گفت من نه دستور میدهم و نه بخشنامه میکنم، فقط پیشنهاد میدهم. پیشنهادش چه بود.
قانون در فرانسه میگفت که درجه حرارت ساختمانها در زمستان 21 درجه باشد.
میتران گفت اگر به جای 21 درجه، شوفاژها را روی 18 درجه تنظیم کنید، حدود 3 میلیارد فرانک صرفهجویی انرژی خواهیم داشت.
چند روز بعد رفتم خبری از موسیو دسپاکس بگیرم.
زمستان بود و سرما.
موسیو در آپارتمانش را باز کرد.
دیدم پالتویی پوشیده و کلاهی بر سر گذاشته است.
من داخل آپارتمان موسیو دسپاکس شدم .
هوا سرد بود، پرسیدم پس چرا اینقدر لباس پوشیدهاید و کلاه به سر دارید؟
گفت رییس جمهور چند روز پیش پیشنهاد داد که درجه حرارت را از 21 به 18 کاهش دهیم.
گفتم شما که با فرانسوا میتران مخالف بودید، از پیروزی او ناراحت شدید، آنقدر ناراحت شدید که گریه کردید.
گفت موسیو پاپلی از وقتی او رییس جمهور شد، او رییس جمهور همه فرانسه و همه ملت فرانسه است.
من از نظر حزبی با او مخالفم ولی او ربیس جمهور من است.
من حرف او را بعنوان یک رییس جمهور قبول دارم.
ما برای منافع ملی فرانسه همه باید با او همکاری کنیم.
همه حزب ماهم با او همکاری دارند.
البته ما درمجالس با حزب سوسیالیست مخالفت میکنیم ولی هر کجا پای منافع ملی باشد همه یکی هستیم.
در کارهای روزمره هم او رییس جمهور است.
من درگوشهای ازاتاق موسیو دسپاکس نشسته بودم، در فکر بودم و سردم شده بود، دیدم که دماسنج آپارتمان درست بالای سر شوفاژ است، شوفاژ آن طرف اتاق بود.
گفتم موسیو دسپاکس، دماسنج بالای شوفاژ است، وقتی درجه حرارت بالای شوفاژ، 18 درجه باشد این گوشه اتاق حتماً 15 درجه است.
من گفتم باید جای دماسنج را عوض کنید.
لااقل آن را به دیوار وسط اتاق بگذارید.
موسیو دسپاکس فکری کرد و گفت، من که خود را گول نمیزنم، پارسال هم دماسنج همان جا بالای سر شوفاژ بود.
من پارسال اتاق را با همین دماسنج 21 درجه تنظیم کردم و امسال با حرف رییس جمهور با 18 درجه.
جای دماسنج را هم عوض نمیکنم.
من در حیرت بودم، مردی 85 سالهای که 1.200.000 فرانک برای شکست فرانسوا میتران داده بود، حالا خود را در پالتو پیچیده بود تا حرف همین فرانسوا میتران را به عنوان رییس جمهور عملی کند.
مردی که ماهیانه دهها هزار فرانک در مزرعه وسهام درآمد داشت، میخواست ماهیانه 60 فرانک درفاکتور شوفاژخانه صرفهجویی کند تا منافع ملیش حفظ شود.
شاید من بهترین درس دکترایم را در پاریس در اتاق موسیو دسپاکس گرفتم نه از دانشگاه سوربن!
پس همه از هر طیفی که هستند باید به یاد داشته باشند که رییس جمهورمنتخب ولو ازحزب مخالف، رییسجمهور همه ملت ایران و کشور است.
(نقل ازکتاب خاطرات دکتر پاپلی یزدی - جغرافیدان برجسته کشور )
... پرسیدم شما برای حزب چه کار میکردید؟
گفت: مشورت میدادم ولی یک کمیته مالی هم درست کردم و برای انتخابات پول جمع میکردم.
گفتم اگر محرمانه نیست چقدر پول جمع کردید؟
گفت من خودم 1.200.000 فرانک دادم و از دوستانم هم پول گرفتم، جمعاً 43.000.000 فرانک پول جمع کردم و به حزب دادم.
گفتم چند درصد امیدوار به پیروزی هستند.
گفت: ۱۰۰٪.
گفتم حزب سوسیالیست چندین دهه است که برنده انتخابات نشده است.
گفت: اما فرانسوا میتران رقیب سرسختی است.
دو شب بعد نتیجه انتخابات معلوم شد. فرانسوا میتران برنده انتخابات بود. او رییس جمهور منتخب اعلام شد.
سوسیالیستها، کمونیستها و کلاً چپیها به خیابانها ریخته بودند و شادی میکردند.
شادی عظیم. میدان باستیل غلغله بود. رگباری شدید و رعد و برقی بینظیر پاریس را در بر گرفته بود.
من برای تماشا رفته بودم. خیس آب بودم که به پای آسانسور رسیدم.
موسیو پیر دسپاکس با چشمی اشکبار پای آسانسور بود.
گفت برو لباست را عوض کن و به خانه من بیا.
همین کار را کردم.
پیرمرد مثل اینکه جوانی را از دست داده باشد، بخاطر شکست حزبش گریه میکرد.
میگفت منافع ملی ما در خطر است.
او میگفت در ظرف چند ماه سرمایهها از فرانسه فرار خواهند کرد.
سرمایه دارها سرمایههایشان را از کشور خارج میکنند و اقتصاد فرانسه مختل میشود.
من 35 سال داشتم و او 85 سال.
سال 1361 بود ومن خود نگران وضعیت کشور. صحبت را عوض کردم و حال بچهها و نوههایش را پرسیدم.
از 6 بچهاش هیچکدام درپاریس نبودند.
چند نوهاش در پاریس بودند که گاه گاه به پدربزرگ سری میزدند.
چند ماهی گذشت و فرانسوا میتران در کاخ الیزه بود.
عراق به ایران حمله کرده بود.
یکی از نتایج این جنگ گرانی قیمت نفت بود.
نفت از بشکهای 7-6 دلار به بیش از 30 دلار رسیده بود.
فرانسوا میتران در تلویزیون ظاهر شد.
رییس جمهور با مردم صحبت کرد.
گفت به علت گرانی نفت، فرانسه با مشکلات اقتصادی روبرو خواهد شد.
او پیشنهاد داد و گفت من نه دستور میدهم و نه بخشنامه میکنم، فقط پیشنهاد میدهم. پیشنهادش چه بود.
قانون در فرانسه میگفت که درجه حرارت ساختمانها در زمستان 21 درجه باشد.
میتران گفت اگر به جای 21 درجه، شوفاژها را روی 18 درجه تنظیم کنید، حدود 3 میلیارد فرانک صرفهجویی انرژی خواهیم داشت.
چند روز بعد رفتم خبری از موسیو دسپاکس بگیرم.
زمستان بود و سرما.
موسیو در آپارتمانش را باز کرد.
دیدم پالتویی پوشیده و کلاهی بر سر گذاشته است.
من داخل آپارتمان موسیو دسپاکس شدم .
هوا سرد بود، پرسیدم پس چرا اینقدر لباس پوشیدهاید و کلاه به سر دارید؟
گفت رییس جمهور چند روز پیش پیشنهاد داد که درجه حرارت را از 21 به 18 کاهش دهیم.
گفتم شما که با فرانسوا میتران مخالف بودید، از پیروزی او ناراحت شدید، آنقدر ناراحت شدید که گریه کردید.
گفت موسیو پاپلی از وقتی او رییس جمهور شد، او رییس جمهور همه فرانسه و همه ملت فرانسه است.
من از نظر حزبی با او مخالفم ولی او ربیس جمهور من است.
من حرف او را بعنوان یک رییس جمهور قبول دارم.
ما برای منافع ملی فرانسه همه باید با او همکاری کنیم.
همه حزب ماهم با او همکاری دارند.
البته ما درمجالس با حزب سوسیالیست مخالفت میکنیم ولی هر کجا پای منافع ملی باشد همه یکی هستیم.
در کارهای روزمره هم او رییس جمهور است.
من درگوشهای ازاتاق موسیو دسپاکس نشسته بودم، در فکر بودم و سردم شده بود، دیدم که دماسنج آپارتمان درست بالای سر شوفاژ است، شوفاژ آن طرف اتاق بود.
گفتم موسیو دسپاکس، دماسنج بالای شوفاژ است، وقتی درجه حرارت بالای شوفاژ، 18 درجه باشد این گوشه اتاق حتماً 15 درجه است.
من گفتم باید جای دماسنج را عوض کنید.
لااقل آن را به دیوار وسط اتاق بگذارید.
موسیو دسپاکس فکری کرد و گفت، من که خود را گول نمیزنم، پارسال هم دماسنج همان جا بالای سر شوفاژ بود.
من پارسال اتاق را با همین دماسنج 21 درجه تنظیم کردم و امسال با حرف رییس جمهور با 18 درجه.
جای دماسنج را هم عوض نمیکنم.
من در حیرت بودم، مردی 85 سالهای که 1.200.000 فرانک برای شکست فرانسوا میتران داده بود، حالا خود را در پالتو پیچیده بود تا حرف همین فرانسوا میتران را به عنوان رییس جمهور عملی کند.
مردی که ماهیانه دهها هزار فرانک در مزرعه وسهام درآمد داشت، میخواست ماهیانه 60 فرانک درفاکتور شوفاژخانه صرفهجویی کند تا منافع ملیش حفظ شود.
شاید من بهترین درس دکترایم را در پاریس در اتاق موسیو دسپاکس گرفتم نه از دانشگاه سوربن!
پس همه از هر طیفی که هستند باید به یاد داشته باشند که رییس جمهورمنتخب ولو ازحزب مخالف، رییسجمهور همه ملت ایران و کشور است.
(نقل ازکتاب خاطرات دکتر پاپلی یزدی - جغرافیدان برجسته کشور )

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
فصل جدید همکاری راهآهنهای ایران و پاکستان
-
سند یادداشت تفاهم کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و پاکستان امضا شد
-
بازدید معاون سازمان محیط زیست از روند احداث زیرساخت اراضی 329 هکتاری بندر امام(ره)
-
اسکله نفتی و مخازن مشتقات نفتی در مجتمع بندری نگین بوشهر احداث میشود
-
از زنجیره ارزش تا امنیت صید و صادرات آبزیان
-
برگزاری دوره آموزشی تخصصی مقابله با تهدیدات الکترونیک و ریز پرندهها در بندر امیرآباد
-
امداد رسانی پزشکی به خدمه کشتی تجاری در بندر فریدونکنار
-
تأکید رئیس سازمان شیلات ایران بر توسعه، آموزش و بازارمحوری
-
بازنگری و توسعه باشگاه مسافران وفادار، اقدامی در جهت خلق ارزش و رضایت مشتری
-
نشست صمیمی رئیس سازمان هواپیمایی کشوری با جمعی از بازنشستگان
-
همافزایی آموزشی انجمن کشتیرانی و شرکت ملی نفتکش ایران
-
متعادلسازی تعرفهها برای جذب بارهای بیشتر به سمت ریل
-
حضور هنرمندان در شهرهای جدید هویت بخش این شهرهاست
-
نودمین نشست هیات مقررات زدایی به ریاست دکتر مدنی زاده برگزار شد
-
امضای تفاهمنامه تأمین مسکن سینماگران بین وزرای راه و شهرسازی و فرهنگ و ارشاد اسلامی
-
حمایت راهبر دانش از چهارمین رویداد ملی فناوری و کارآفرینی دریایی
-
ظرفیت بالای گردشگری جزیره قشم نیازمند توجه ویژه است
-
نشست هماهنگی و هماندیشی مدیران گمرک و بازرگانی مناطق ویژه اقتصادی برگزار شد
-
خطوط مستقیم کشتیرانی میان بنادر ایران و پاکستان راهاندازی میشود
-
عزم ایران و پاکستان برای توسعه شهرکهای صنعتی و مناطق آزاد مشترک