«سرآمد» بررسی میکند؛
جنگ خاموش «احیای کریدورهای زنگزور و داود»
آمریکا و اسرائیل از توسعه کریدورهای لجستیکی در خاورمیانه چه میخواهند؟
گروه ترانزیت- امید اسماعیلی- در سایه رسانهاشدن برنامههای ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی در دو پروژه راهبردی با نامهای «راهگذر زنگزور» در شمال و «راهگذر داود» در غرب، ایران شاهد بازتعریف خاموش معادلات ترانزیت و تجارت منطقهای است. برخی کارشناسان طی هفتههای گذشته درباره این پروژههای بینالمللی هشدار میدهند و معتقدند که این دو مسیر، هرچند در ظاهر پروژههای لجستیکی محسوب میشوند، اما در عمل قرار است در جایگاه ابزارهای ژئواستراتژیکی برای دور زدن ایران از شبکههای تجاری اوراسیا و خاورمیانه تبدیل شوند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در دنیای امروز، نبردهای ژئوپلیتیکی دیگر صرفا بر سر مرزها و منابع طبیعی نیست، بلکه شکل جدیدی از رقابت در حال شکلگیری است؛ جنگ کریدورها. مسیرهای ترانزیتی که کالاها، انرژی و دادهها را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل میکنند، اکنون به ابزاری برای قدرتنمایی کشورها تبدیل شدهاند. در این نبرد خاموش، کشورها میکوشند با طراحی، ساخت و بهرهبرداری از کریدورهای استراتژیک، موقعیت خود را در زنجیره تأمین جهانی تثبیت کرده و نفوذ ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهند.
کریدورهای ترانزیتی و لجستیکی «زنگزور» و «داود»، در حقیقت پروژههایی زیرساختی با ماهیتی ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه هستند که با حرکت آرام و بیصدا، در حال محاصره موقعیت ترانزیتی ایران و بازتعریف نقشه قدرت در منطقهاند. آنطور که مشخص است در جنگ خاموش کریدورها، ابزار اصلی نه تسلیحات نظامی، بلکه زیرساختهای لجستیکی و خطوط ارتباطی هستند. این دو کریدور دارای این قابلیت هستند که مسیرهای تجارت انرژی و کالا در منطقه را تغییر داده و در این مسیر، موقعیت ایران را به عنوان یکی از شاهراههای سنتی ارتباط شرق و غرب با چالش مواجه کنند.
برنامه حذف تدریجی ایران از مسیر
تجارت اوراسیا
راهگذر زنگزور که از استان سیونیک ارمنستان عبور کرده و جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان و سپس به خاک ترکیه متصل میکند، در ظاهر پروژهای توسعهگرا و ترانزیتی است، اما در باطن، حامل پیامهایی راهبردی است که بهطور مستقیم اقتصاد ترانزیتی ایران را هدف قرار داده است. نقش سنتی ایران به عنوان یکی از گذرگاههای امن و ارزان برای ترانزیت انرژی و کالا بین آسیایمرکزی، چین، قفقاز و اروپا، همواره یکی از مولفههای کلیدی در جایگاه منطقهای این کشور بوده است. با تکمیل راهگذر زنگزور، این نقش به شدت کاهش مییابد زیرا ارتباط مستقیم آذربایجان با ترکیه و فراتر از آن، با اروپا، بدون نیاز به عبور از خاک ایران ممکن خواهد شد. از منظر اقتصادی، مهمترین پیامد این پروژه، کاهش درآمدهای حاصل از ترانزیت و تضعیف موقعیت ایران در پروژههایی مانند ابتکار کمربند و راه چین است. همزمان، این راهگذر به ترکیه و آذربایجان امکان میدهد تا در نقش بازیگران مستقل بازار انرژی اوراسیا ظاهر شوند و با حذف ایران از مسیر خطوط لوله و شبکه ریلی، قدرت چانهزنی آن را در بازار منطقهای تضعیف کنند.
پس از امضای معاهده آتشبس میان جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان با مشارکت روسیه در سال۲۰۲۰، الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان خواسته جدیدی را که ناشی از فرصتهای بهدست آمده در جنگ ۴۴روزه (جنگ دوم قرهباغ) بود، بر طرف ارمنی تحمیل کرد. این خواسته شامل گذرگاهی به طول ۳۲کیلومتر میشد که در امتداد نوار مرزی ایران و ارمنستان در جغرافیای استان سیونیک ایجاد و بخش اصلی جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان ملحق میکرد. خواست وی در ایجاد این کریدور، عدمنظارت طرف ارمنی بر مسافران آذری و بار آنان بود. علیاف همچنین بر این موضوع تأکید داشته و دارد که در صورت قبولنشدن خواسته او، جمهوری آذربایجان از هر راهی که درست تشخیص بدهد، نسبت به ایجاد این گذرگاه که در ادبیات رسانهای از آن با عنوان «کریدور زنگزور» یاد میشود، استفاده خواهد کرد.
برخی گزارشها حاکی از آن است که ناتو میکوشد با قرارگرفتن در میانه کریدور شمال-جنوب (روسیه-ایران)، ضمن نظارت بر همکاریهای دوطرف، امکان محدود یا کندکردن این رابطه را داشته و براساس خواستههای خود توان اعمال فشارهای لازم را بر این دو کفه قدرت منطقه داشته باشد. همچنین ناتو میکوشد تا امکان قدرتگیری کشورهای مسلمان نظیر جمهوری آذربایجان و ترکیه در قفقازجنوبی را مدیریت و مانع از دست دادن مؤلفههای قدرتش در آینده منطقه بهویژه در مسئله ارمنستان و گرجستان شود. تحت فشار قرار دادن اقتصاد روسیه و ایران برای تحمیل اراده قدرت ناتو بر این دو دولت، از پیشرانهای دیگر این علاقهمندی برای دخالت در ایجاد گذرگاه زنگزور است.
خبرها حاکی از توافق پنهان آذربایجان، ارمنستان و آمریکا برای اجاره ۹۹ساله این گذرگاه به طرف آمریکایی است. علیاف در پاسخ به سؤالی درباره گزارشهای اخیر مبنی بر پیشنهاد آمریکا به ارمنستان، برای اجاره «کریدور زنگهزور» گفته است: «این تصمیمی است که باید مقامات ارمنستان بگیرند. ارمنستان باید دسترسی بدون مانع و امن از آذربایجان به آذربایجان را فراهم کند. بارهای آذربایجان و شهروندان آذربایجانی، نباید با چهره مرزبانان ارمنی یا هرکس دیگری روبهرو شوند. هیچ تماس فیزیکی نباید وجود داشته باشد و باید تدابیر امنیتی تضمینشدهای فراهم شود تا مردم و بارهای ما آزادانه عبور کنند....».
معماری موازی برای دور زدن ایران از غرب
در غرب ایران، پروژهای موازی با عنوان غیررسمی «راهگذر داود» در حال شکلگیری است. این مسیر، از اراضی فلسطین اشغالی آغاز شده و از طریق اردن و جنوب سوریه به عراق و بهویژه منطقه کردستان عراق امتداد مییابد. اگرچه در ظاهر این مسیر بیشتر جنبههای امنیتی و نظامی دارد، اما زیرساخت آن بهگونهای طراحی شده که بتواند در آینده به یک کریدور اقتصادی جایگزین برای دسترسی به بازارهای عراق، سوریه و حتی خلیجفارس بدل شود. به لحاظ اقتصادی، این مسیر مزایایی برای اسرائیل و متحدان آن دارد: امکان صادرات کالا، تجهیزات و حتی خدمات فنی به منطقهای که تاکنون به دلایل ژئوپلیتیکی از دسترس آنها خارج بوده است. از سوی دیگر، حضور اسرائیل و شرکتهای وابسته به آن در اقلیم کردستان عراق بهویژه در حوزه انرژی، با این راهگذر تقویت میشود؛ بدون آنکه ایران یا دولت مرکزی عراق نقشی در مدیریت منابع داشته باشند.
برخی کارشناسان حوزه سیاستهای منطقهای نیز معتقدند که کریدور داود، همان زنگ خطری است که در پسِ حملات اخیر رژیم صهیونی به دمشق و تنشهای فزاینده در سویدای سوریه به گوش میرسد. این کریدور که از شمالشرق سرزمینهای اشغالی آغاز شده و از جنوب سوریه به مناطق تحت کنترل کردهای قسد در شمالشرق این کشور امتداد مییابد، ظاهراً هدفی فراتر از اقلیم کردستان عراق دارد. همچنین میتوان گفت که کریدور داود میتواند به محمل جدیدی برای تضعیف ژئوپلیتیکی و امنیتی ایران تبدیل شود. حملات اخیر رژیم به ایران، شاید بخشی از استراتژی تضعیف تهران برای جلوگیری از مداخله در مناقشات زنگزور باشد، اما ایران با تکیه بر قدرت نظامی و مزیتهای ژئوپلیتیکی بینظیر خود، آماده خنثیسازی این توطئه است. گفتوگوهای جدی با ترکیه برای جلوگیری از همکاری این کشور با رژیم صهیونیستی، ضروری است.
نقشه هماهنگ برای جنگ کریدوری با ایران
هرچند این دو راهگذر از لحاظ جغرافیایی جدا از یکدیگرند، اما طراحی عملکرد آنها نشان میدهد که ما با یک نقشه هماهنگشده برای بازطراحی مسیرهای تجاری منطقه مواجه هستیم. زنگزور در شمال، زیرساختهای ترانزیتی ایران را در مسیر اوراسیایی به حاشیه میراند و داود در غرب، پنجره نفوذ ایران به شامات و عراق را با سازوکاری نظامی-اقتصادی مسدود میکند. این معماری دوگانه، در واقع گویای شکلگیری نوعی جنگ زیرساختی پنهان علیه ایران است؛ جایی که مسیرهای حملونقل، خطوط لوله، راهآهن و مناطق ویژه اقتصادی، به ابزاری برای منزویسازی یک کشور تبدیل میشوند. ایران اکنون با تهدیدی روبهروست که نه در میدان نبرد نظامی، بلکه در صفحه شطرنج تجارت جهانی طراحی شده است.
گروهی از کارشناسان معتقدند که آنچه امروز در قالب دو مسیر ترانزیتی در شمال و غرب ایران رخ میدهد، به مراتب فراتر از یک رقابت زیرساختی است. این دو راهگذر، نمادهایی از اقتصاد ژئوپلیتیک نوینی هستند که در آن خطوط ریلی، راهگذرهای گازی و مسیرهای جادهای، جای تانکها و ناوها را در معادلات فشار گرفتهاند. در چنین شرایطی باید پذیرفت که برای ایران، اگر بازتعریف نقش منطقهای در این نظم جدید به درستی صورت نگیرد، تضعیف اقتصادی نه از طریق تحریم، بلکه از مسیر حذف تدریجی از شبکههای زنجیره تامین منطقهای و جهانی رخ خواهد داد. این تهدید، شاید خاموش و تدریجی باشد، اما در نهایت به همان اندازه مخرب است.
گروه ترانزیت- امید اسماعیلی- در سایه رسانهاشدن برنامههای ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی در دو پروژه راهبردی با نامهای «راهگذر زنگزور» در شمال و «راهگذر داود» در غرب، ایران شاهد بازتعریف خاموش معادلات ترانزیت و تجارت منطقهای است. برخی کارشناسان طی هفتههای گذشته درباره این پروژههای بینالمللی هشدار میدهند و معتقدند که این دو مسیر، هرچند در ظاهر پروژههای لجستیکی محسوب میشوند، اما در عمل قرار است در جایگاه ابزارهای ژئواستراتژیکی برای دور زدن ایران از شبکههای تجاری اوراسیا و خاورمیانه تبدیل شوند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در دنیای امروز، نبردهای ژئوپلیتیکی دیگر صرفا بر سر مرزها و منابع طبیعی نیست، بلکه شکل جدیدی از رقابت در حال شکلگیری است؛ جنگ کریدورها. مسیرهای ترانزیتی که کالاها، انرژی و دادهها را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل میکنند، اکنون به ابزاری برای قدرتنمایی کشورها تبدیل شدهاند. در این نبرد خاموش، کشورها میکوشند با طراحی، ساخت و بهرهبرداری از کریدورهای استراتژیک، موقعیت خود را در زنجیره تأمین جهانی تثبیت کرده و نفوذ ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهند.
کریدورهای ترانزیتی و لجستیکی «زنگزور» و «داود»، در حقیقت پروژههایی زیرساختی با ماهیتی ژئوپلیتیکی در منطقه خاورمیانه هستند که با حرکت آرام و بیصدا، در حال محاصره موقعیت ترانزیتی ایران و بازتعریف نقشه قدرت در منطقهاند. آنطور که مشخص است در جنگ خاموش کریدورها، ابزار اصلی نه تسلیحات نظامی، بلکه زیرساختهای لجستیکی و خطوط ارتباطی هستند. این دو کریدور دارای این قابلیت هستند که مسیرهای تجارت انرژی و کالا در منطقه را تغییر داده و در این مسیر، موقعیت ایران را به عنوان یکی از شاهراههای سنتی ارتباط شرق و غرب با چالش مواجه کنند.
برنامه حذف تدریجی ایران از مسیر
تجارت اوراسیا
راهگذر زنگزور که از استان سیونیک ارمنستان عبور کرده و جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان و سپس به خاک ترکیه متصل میکند، در ظاهر پروژهای توسعهگرا و ترانزیتی است، اما در باطن، حامل پیامهایی راهبردی است که بهطور مستقیم اقتصاد ترانزیتی ایران را هدف قرار داده است. نقش سنتی ایران به عنوان یکی از گذرگاههای امن و ارزان برای ترانزیت انرژی و کالا بین آسیایمرکزی، چین، قفقاز و اروپا، همواره یکی از مولفههای کلیدی در جایگاه منطقهای این کشور بوده است. با تکمیل راهگذر زنگزور، این نقش به شدت کاهش مییابد زیرا ارتباط مستقیم آذربایجان با ترکیه و فراتر از آن، با اروپا، بدون نیاز به عبور از خاک ایران ممکن خواهد شد. از منظر اقتصادی، مهمترین پیامد این پروژه، کاهش درآمدهای حاصل از ترانزیت و تضعیف موقعیت ایران در پروژههایی مانند ابتکار کمربند و راه چین است. همزمان، این راهگذر به ترکیه و آذربایجان امکان میدهد تا در نقش بازیگران مستقل بازار انرژی اوراسیا ظاهر شوند و با حذف ایران از مسیر خطوط لوله و شبکه ریلی، قدرت چانهزنی آن را در بازار منطقهای تضعیف کنند.
پس از امضای معاهده آتشبس میان جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان با مشارکت روسیه در سال۲۰۲۰، الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان خواسته جدیدی را که ناشی از فرصتهای بهدست آمده در جنگ ۴۴روزه (جنگ دوم قرهباغ) بود، بر طرف ارمنی تحمیل کرد. این خواسته شامل گذرگاهی به طول ۳۲کیلومتر میشد که در امتداد نوار مرزی ایران و ارمنستان در جغرافیای استان سیونیک ایجاد و بخش اصلی جمهوری آذربایجان را به جمهوری خودمختار نخجوان ملحق میکرد. خواست وی در ایجاد این کریدور، عدمنظارت طرف ارمنی بر مسافران آذری و بار آنان بود. علیاف همچنین بر این موضوع تأکید داشته و دارد که در صورت قبولنشدن خواسته او، جمهوری آذربایجان از هر راهی که درست تشخیص بدهد، نسبت به ایجاد این گذرگاه که در ادبیات رسانهای از آن با عنوان «کریدور زنگزور» یاد میشود، استفاده خواهد کرد.
برخی گزارشها حاکی از آن است که ناتو میکوشد با قرارگرفتن در میانه کریدور شمال-جنوب (روسیه-ایران)، ضمن نظارت بر همکاریهای دوطرف، امکان محدود یا کندکردن این رابطه را داشته و براساس خواستههای خود توان اعمال فشارهای لازم را بر این دو کفه قدرت منطقه داشته باشد. همچنین ناتو میکوشد تا امکان قدرتگیری کشورهای مسلمان نظیر جمهوری آذربایجان و ترکیه در قفقازجنوبی را مدیریت و مانع از دست دادن مؤلفههای قدرتش در آینده منطقه بهویژه در مسئله ارمنستان و گرجستان شود. تحت فشار قرار دادن اقتصاد روسیه و ایران برای تحمیل اراده قدرت ناتو بر این دو دولت، از پیشرانهای دیگر این علاقهمندی برای دخالت در ایجاد گذرگاه زنگزور است.
خبرها حاکی از توافق پنهان آذربایجان، ارمنستان و آمریکا برای اجاره ۹۹ساله این گذرگاه به طرف آمریکایی است. علیاف در پاسخ به سؤالی درباره گزارشهای اخیر مبنی بر پیشنهاد آمریکا به ارمنستان، برای اجاره «کریدور زنگهزور» گفته است: «این تصمیمی است که باید مقامات ارمنستان بگیرند. ارمنستان باید دسترسی بدون مانع و امن از آذربایجان به آذربایجان را فراهم کند. بارهای آذربایجان و شهروندان آذربایجانی، نباید با چهره مرزبانان ارمنی یا هرکس دیگری روبهرو شوند. هیچ تماس فیزیکی نباید وجود داشته باشد و باید تدابیر امنیتی تضمینشدهای فراهم شود تا مردم و بارهای ما آزادانه عبور کنند....».
معماری موازی برای دور زدن ایران از غرب
در غرب ایران، پروژهای موازی با عنوان غیررسمی «راهگذر داود» در حال شکلگیری است. این مسیر، از اراضی فلسطین اشغالی آغاز شده و از طریق اردن و جنوب سوریه به عراق و بهویژه منطقه کردستان عراق امتداد مییابد. اگرچه در ظاهر این مسیر بیشتر جنبههای امنیتی و نظامی دارد، اما زیرساخت آن بهگونهای طراحی شده که بتواند در آینده به یک کریدور اقتصادی جایگزین برای دسترسی به بازارهای عراق، سوریه و حتی خلیجفارس بدل شود. به لحاظ اقتصادی، این مسیر مزایایی برای اسرائیل و متحدان آن دارد: امکان صادرات کالا، تجهیزات و حتی خدمات فنی به منطقهای که تاکنون به دلایل ژئوپلیتیکی از دسترس آنها خارج بوده است. از سوی دیگر، حضور اسرائیل و شرکتهای وابسته به آن در اقلیم کردستان عراق بهویژه در حوزه انرژی، با این راهگذر تقویت میشود؛ بدون آنکه ایران یا دولت مرکزی عراق نقشی در مدیریت منابع داشته باشند.
برخی کارشناسان حوزه سیاستهای منطقهای نیز معتقدند که کریدور داود، همان زنگ خطری است که در پسِ حملات اخیر رژیم صهیونی به دمشق و تنشهای فزاینده در سویدای سوریه به گوش میرسد. این کریدور که از شمالشرق سرزمینهای اشغالی آغاز شده و از جنوب سوریه به مناطق تحت کنترل کردهای قسد در شمالشرق این کشور امتداد مییابد، ظاهراً هدفی فراتر از اقلیم کردستان عراق دارد. همچنین میتوان گفت که کریدور داود میتواند به محمل جدیدی برای تضعیف ژئوپلیتیکی و امنیتی ایران تبدیل شود. حملات اخیر رژیم به ایران، شاید بخشی از استراتژی تضعیف تهران برای جلوگیری از مداخله در مناقشات زنگزور باشد، اما ایران با تکیه بر قدرت نظامی و مزیتهای ژئوپلیتیکی بینظیر خود، آماده خنثیسازی این توطئه است. گفتوگوهای جدی با ترکیه برای جلوگیری از همکاری این کشور با رژیم صهیونیستی، ضروری است.
نقشه هماهنگ برای جنگ کریدوری با ایران
هرچند این دو راهگذر از لحاظ جغرافیایی جدا از یکدیگرند، اما طراحی عملکرد آنها نشان میدهد که ما با یک نقشه هماهنگشده برای بازطراحی مسیرهای تجاری منطقه مواجه هستیم. زنگزور در شمال، زیرساختهای ترانزیتی ایران را در مسیر اوراسیایی به حاشیه میراند و داود در غرب، پنجره نفوذ ایران به شامات و عراق را با سازوکاری نظامی-اقتصادی مسدود میکند. این معماری دوگانه، در واقع گویای شکلگیری نوعی جنگ زیرساختی پنهان علیه ایران است؛ جایی که مسیرهای حملونقل، خطوط لوله، راهآهن و مناطق ویژه اقتصادی، به ابزاری برای منزویسازی یک کشور تبدیل میشوند. ایران اکنون با تهدیدی روبهروست که نه در میدان نبرد نظامی، بلکه در صفحه شطرنج تجارت جهانی طراحی شده است.
گروهی از کارشناسان معتقدند که آنچه امروز در قالب دو مسیر ترانزیتی در شمال و غرب ایران رخ میدهد، به مراتب فراتر از یک رقابت زیرساختی است. این دو راهگذر، نمادهایی از اقتصاد ژئوپلیتیک نوینی هستند که در آن خطوط ریلی، راهگذرهای گازی و مسیرهای جادهای، جای تانکها و ناوها را در معادلات فشار گرفتهاند. در چنین شرایطی باید پذیرفت که برای ایران، اگر بازتعریف نقش منطقهای در این نظم جدید به درستی صورت نگیرد، تضعیف اقتصادی نه از طریق تحریم، بلکه از مسیر حذف تدریجی از شبکههای زنجیره تامین منطقهای و جهانی رخ خواهد داد. این تهدید، شاید خاموش و تدریجی باشد، اما در نهایت به همان اندازه مخرب است.

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
مجوز پرواز هواپیماهای MD ایران به عراق ۲۰ روزه است
-
راهاندازی قطار رایگان ریلباس برای انتقال زائران اربعین به مرز شلمچه
-
شیوهنامه بیمه کارگران ساختمانی حاصل هماندیشی سازمان با ذینفعان است
-
جزئیات طرح جامع بازآرایی و بهینهسازی ساختار شرکتهای تابعه صندوق ذخیره فرهنگیان
-
استانهای تهران و البرز پایلوت نظام ارجاع سازمان تأمین اجتماعی شدند
-
تفاهمنامه ایران، ترکمنستان و ازبکستان در زمینه صادرات آهن اسفنجی به ازبکستان
-
توافق ایران و قزاقستان برای توسعه همکاریهای حملونقلی و تدوین نقشه راه مشترک
-
دروازه فرهنگی دربند، جان گرفت و به نماد گردشگری شبانه تبدیل شد
-
وزیر اقتصاد از اقدامات دولت در جنگ ۱۲ روزه گزارش جامعی ارائه داد
-
ضرورت اتصال نخبگان دریایی ایران به نهادهای بینالمللی
-
ایران آماده میزبانی هفتمین کنفرانس طرفهای کنوانسیون تهران در نوامبر ۲۰۲۵ است
-
ایران آماده همکاری گسترده با کشورهای محصور در خشکی برای توسعه پایدار است
-
گام بلندی برای تکمیل نیروگاه حرارتی طبس برداشته شد
-
راهآهن چابهار – زاهدان؛ شریان راهبردی امید، توسعه و پیوند شرق به جهان
-
همکاری شیلات و آموزش و پرورش خوزستان برای راهاندازی رشته شیلات در هنرستانها
-
فراخوان اعلام ظرفیت نصب و راهاندازی نیروگاه مقیاس کوچک و پشتبامی در پلتفرمهای اینترنتی
-
افزایش نظارتها برای مقابله با صید غیرمجاز در آبهای خوزستان
-
فهرست فروش بلیت پروازهای اربعین صرفاً از طریق سایت رسمی سازمان هواپیمایی کشوری منتشر میشود
-
تأکید مجلس بر اجرای کامل قانون تأمین مالی تولید
-
تاکید دکتر پزشکیان بر بازنگری اساسی در خصوصیسازی با تمرکز بر مدیریت بهرهور، نظارتپذیر و پاسخگو