تاریخ انتشار:1404/9/1
« سناریوی تفرقه‌انگیز» مسیر دوگانه رقابت تسلیحات هسته‌ای در جهان!

«سرآمد» بررسی می‌کند؛

« سناریوی تفرقه‌انگیز» مسیر دوگانه رقابت تسلیحات هسته‌ای در جهان!

اقتصادسرآمد- در دهه‌های اخیر، رژیم‌ عدم‌اشاعه هسته‌ای، چارچوبی محوری برای ساختاردهی امنیت بین‌المللی تشکیل داده است. این چارچوب بر سه ستون به هم پیوسته استوار است: ممنوعیت اشاعه سلاح‌های هسته‌ای، تعهد کشورهای دارای سلاح هسته‌ای به پیگیری خلع سلاح و اطمینان از اینکه فناوری هسته‌ای صرفاً برای اهداف صلح‌آمیز تحت نظارت بین‌المللی استفاده شود. این سیستم توسط چندین معاهده بین‌المللی، از جمله معاهده ‌عدم‌اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و معاهده جامع منع آزمایش‌های هسته‌ای، حمایت می‌شود. اما اثربخشی سیستم ‌عدم‌اشاعه هسته‌ای مستقیماً به میزان پایبندی قدرت‌های هسته‌ای بزرگ به هنجارها و محدودیت‌هایی که وضع کرده و همچنین پایبندی آن‌ها به استانداردهای شفافیت و اعتبار در برابر سایر جوامع بین‌المللی مرتبط است.

به گزارش اقتصادسرآمد، در این زمینه، اعلام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در اواخر اکتبر ۲۰۲۵ برای از سرگیری آزمایش سلاح‌های هسته‌ای ایالات‌متحده، چالشی اساسی برای این سیستم محسوب می‌شود. از سرگیری یا تهدید و حتی اعلام آزمایش، پیامدهای راهبردی و سیاسی به همراه دارد. این امر می‌تواند هنجارهای زیربنایی معاهدات ‌عدم‌اشاعه را تضعیف کند و واکنش سایر کشورها-هسته‌ای و هسته‌ای- را برانگیزد و به‌طور بالقوه باعث ایجاد یک رقابت تسلیحات هسته‌ای جدید شود.
هرچند چین انجام آزمایش‌های هسته‌ای را تکذیب کرد، اما ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دستور تهیه پیشنهادهای متقابل برای از سرگیری آزمایش‌های روسیه در صورت ادامه برنامه آمریکا را صادر کرده است. دستور ترامپ به وزارت دفاع ایالات‌متحده (پنتاگون) برای از سرگیری فوری آزمایش‌های هسته‌ای، پیامدها و چالش‌های متعددی را به دنبال دارد:

فرسایش اعتبار نظام بین‌المللی ‌عدم‌اشاعه
تصمیم ایالات‌متحده برای از سرگیری آزمایش‌های هسته‌ای، ضربه‌ای جدی به بنیان‌های نظام بین‌المللی‌ عدم‌اشاعه وارد می‌کند که بیش از سه‌دهه بر توقف آزمایش‌ها متکی بوده است. توافق‌نامه‌های بین‌المللی مانند CTBT، حتی اگر رسماً لازم‌الاجرا نشده باشند، با ایجاد یک هنجار رفتاری مبنی بر اینکه هر آزمایش هسته‌ای عبور از خط قرمز سیاسی و اخلاقی است، به‌عنوان سنگ بنای محدود کردن مسابقه تسلیحات هسته‌ای عمل کرده‌اند.
واشنگتن با شکستن این اجماع تاریخی، نه‌تنها جایگاه رهبری خود در نظام بین‌الملل، بلکه اعتبار استانداردهایی را که مدت‌هاست از آن‌ها حمایت کرده، تضعیف می‌کند. جامعه بین‌المللی به‌ویژه کشورهای غیرهسته‌ای خویشتنداری داوطلبانه نشان می‌دهند. بنابراین، عقب‌نشینی ایالات‌متحده، سوالاتی را در مورد انصاف ‌و تعادل در سیستم مطرح می‌کند و با گذشت زمان، احتمالا ساختار هنجاری زیربنای‌ عدم‌اشاعه را از بین ببرد. عدم‌پایبندی نمادین کشورهای هسته‌ای بزرگ می‌تواند آزمایش هسته‌ای را بار دیگر عادی و اعتبار قانونی و سیاسی سیستم را تضعیف کند.

بازگشت رقابت تسلیحات هسته‌ای
از سرگیری آزمایش‌های هسته‌ای به رقابت تسلیحاتی تکنولوژیکی جدید بین ایالات‌متحده، روسیه و چین کمک می‌کند. مسکو و پکن احتمالا از تصمیم ایالات‌متحده به‌عنوان توجیهی برای توسعه سیستم‌های پیشرفته‌تر، از جمله سلاح‌های مافوق صوت و قابلیت‌های هسته‌ای با بازده کم، به بهانه حفظ تعادل راهبردی استفاده کنند. این امر یادآور رویدادهای جنگ سرد است که دورهای متوالی آزمایش‌ها، قابلیت‌های هسته‌ای را افزایش داد، اگرچه زمینه فعلی به دلیل حوزه‌های فضایی و سایبری به‌عنوان عرصه‌های جدید رقابت نظامی پیچیده‌تر است. این امر خطرات را افزایش می‌دهد و کنترل تشدید را تقریباً غیرممکن می‌کند. بنابراین، یک رقابت تسلیحاتی جدید نه‌تنها امنیت راهبردی جهانی، بلکه انگیزه‌های دیپلماتیک برای خلع‌سلاح را نیز تهدید می‌کند. هر دور جدید آزمایش یا نوسازی نظامی، تلاش‌ها برای متقاعد کردن سایر کشورها در مورد ارزش تعهدات قانونی را پیچیده و بر امنیت بین‌المللی تأثیر منفی می‌گذارد.

تضعیف سازوکارهای نظارت بین‌المللی
تغییرات در رفتار قدرت‌های بزرگ، چالش‌های نهادی و عملیاتی بی‌سابقه‌ای را برای نظارت بین‌المللی ایجاد می‌کند. با کاهش همکاری ایالات‌متحده و روسیه تحت پیمان استارت جدید و تعلیق تبادل داده‌ها، پایبندی به CTBT احتمالا تضعیف شود، نقش سازمان منع جامع آزمایش‌های هسته‌ای (CTBTO) را به حاشیه براند و تأیید فعالیت‌های مخفی هسته‌ای، به‌ویژه آزمایش‌های در مقیاس کوچک را پیچیده‌تر کند. با افزایش شکاف بین توانایی‌های فنی و سازوکارهای قانونی، نظارت بین‌المللی با خطر تبدیل‌شدن به صرفاً رویه‌های اجرایی مواجه است. در درازمدت، این امر نهادهای نظارتی را سیاسی کرده و آن‌ها را به جای ابزارهای امنیتی جمعی، به ابزارهای فشار تبدیل می‌کند. این امر نیاز به یک مدل نظارتی مستقل‌تر را نمایان می‌کند که از هوش مصنوعی و نظارت ماهواره‌ای برای اطمینان از تشخیص زودهنگام فعالیت‌های هسته‌ای غیرمجاز استفاده می‌کند. 

افزایش فشار بر کشورهای غیرهسته‌ای
عقب‌نشینی قدرت‌های هسته‌ای بزرگ، دوگانگی در سیستم ایجاد می‌کند؛ کشورهای هسته‌ای زرادخانه‌های خود را حفظ می‌کنند و در عین حال از دیگران می‌خواهند از دنبال کردن سلاح‌های هسته‌ای خودداری کنند. این ‌عدم‌تعادل اخلاقی و سیاسی، اصل عمل متقابل NPT را تهدید می‌کند. این امر بازیگران منطقه‌ای در خاورمیانه، شبه‌جزیره کره و جنوب آسیا را وادار می‌کند تا گزینه‌های دفاعی، از جمله غنی‌سازی مخفیانه یا برنامه‌های تسلیحاتی را که به‌عنوان پاسخ به فروپاشی ضمانت‌های بین‌المللی توجیه می‌شوند، مورد بازنگری قرار دهند. از نظر ساختاری، این امر می‌تواند زنجیره‌ای از واکنش‌های هسته‌ای منطقه‌ای «اثر دومینوی» گسترش سلاح‌های هسته‌ای را ایجاد کند که دهه‌ها موفقیت در محدود کردن سلاح‌های هسته‌ای در بین کشورهای جدید را تضعیف می‌کند. 

فرسایش «بازدارندگی پایدار» 
بازدارندگی پایدار از نظر تاریخی بر سلاح‌های مخرب برای بازداشتن دشمنان بدون قصد استفاده از آن‌ها متکی بود. روند حرکت به سمت کلاهک‌های هسته‌ای کوچک‌شده یا «هوشمند»، احتمال استفاده واقعی را افزایش داده و آستانه‌های بازدارندگی را کاهش می‌دهد. از سرگیری آزمایش‌ها با توجیه سیستم‌های جدید قابل‌استقرار، این خطر را تشدید و بازدارندگی را به یک سیاست شکننده آسیب‌پذیر در برابر بحران‌های منطقه‌ای یا محاسبات اشتباه راهبردی تبدیل می‌کند. علاوه‌بر این، پیشرفت سریع فناوری احتمالا امنیت هسته‌ای را از «ثبات از طریق بازدارندگی» به «بازدارندگی از طریق تسلط فنی» تغییر دهد که اصول معاهدات دوجانبه و چندجانبه از زمان جنگ سرد را تضعیف می‌کند. 

دو گزینه متضاد پیش روی جهان
نظام بین‌المللی ‌عدم‌اشاعه با یک نقطه‌عطف تاریخی روبه‌روست که از یک بحران سیاسی صرفاً موقت فراتر رفته و به هسته فلسفه حقوقی و اخلاقی آن ضربه می‌زند. اکنون مسئله نه‌تنها به توانایی جلوگیری از اشاعه هسته‌ای، بلکه به ظرفیت حفظ باور به کنترل جمعی بر رفتار راهبردی دولت‌ها نیز مربوط می‌شود. برای دهه‌ها، کنترل تسلیحات و خلع‌سلاح تدریجی به‌عنوان دوچهره ثبات بین‌المللی تلقی می‌شدند. اکنون ملی‌گرایی فزاینده و رقابت میان قدرت‌های بزرگ این فلسفه را تهدید می‌کند و دومسیر کاملاً متضاد را ارائه می‌دهد.
در چنین سناریوی تفرقه‌انگیزی، سیستم احتمالا مسیر دوگانه‌ای را در پیش بگیرد؛ برخی کشورها به تعهدات سنتی خود در مجامع بین‌المللی ادامه می‌دهند، در حالی‌که برخی دیگر ترتیبات بازدارندگی یکجانبه یا منطقه‌ای ایجاد می‌کنند. این دوگانگی، مفهوم امنیت جمعی را که زیربنای NPT است، تضعیف و روابط هسته‌ای را به مجموعه‌ای از اتحادهای موقت و معاهدات جزئی تبدیل می‌کند که براساس سودمندی فوری به جای منافع مشترک بلندمدت بنا شده‌اند.آینده این سیستم کاملاً به توانایی جامعه بین‌المللی در بازگرداندن تعادل بین بازدارندگی و مسئولیت‌پذیری بستگی دارد. قدرت‌های بزرگ باید به میز مذاکره بازگردند تا یک پیمان هسته‌ای جهانی جدید را ایجاد کنند که فناوری، شفافیت و امنیت انسانی را به هم پیوند دهد. در غیر این صورت جهان احتمالا وارد دورانی از هرج‌و‌مرج هسته‌ای پنهان شود که از طریق نظامی‌گری و غافلگیری به جای خرد و همکاری مدیریت می‌شود.

برچسب ها : تسلیحات هسته‌ای اقتصادسرآمد امنیت بین‌المللی

اخبار روز
ضمیمه