تاریخ انتشار:1404/9/8
گفتوگوی«سرآمد» با دریادار بیغم نویسنده کتاب «دریادار»؛
«هفتم آذر» روزی که نیروی دریایی مسیر جنگ راعوض کرد
اقتصادسرآمد- امیر دریادار غلامرضا خادم بیغم، سالها در جایگاه جانشین فرمانده نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده است. (۷آذر) روزنیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بهانهای شد برای گفتوگو و بازخوانی خاطرات و روایت با این جانشین اسبق فرماندهی نیروی دریایی کشورمان. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به گزارش اقتصادسرآمد، خبر چاپ کتاب دریادار را همین امسال شنیده بودم و با توجه به جزئیات بیانشده در آن، از زبان یک دریانورد علاقه داشتم تا آن را بخوانم و جامعه دریایی نیز با آن آشنا شوند. اینطور شد که به بهانه این انتشار -که بخشی از ناگفتههای یک عمر خدمت دریایی را روایت میکند- به سراغ دریادار غلامرضا خادم بیغم رفتم؛ مردی که عمر خود را در مسیر ایمان، وطندوستی و حراست از دریاهای ایران گذرانده و امروز با آرامش و صداقتی مثالزدنی از سالهای پرفراز و نشیب دفاعمقدس و پس از آن میگوید.
در ابتدای گفتوگو، دریادار خادم بیغم اینگونه سخن خود را آغاز کرد: «همین ابتدا درود میفرستم به ارواح پاک شهدا بالاخص شهدای هشتسال دفاعمقدس و جانبازان عزیز و رزمندگان محترمی که امروز در کسوت بازنشستگی قرار دارند. سلام و درود میفرستم به محضر مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا. در واقع انگیزهای که مرا وادار کرد کتاب خاطرات خودم را بنویسم، بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری بود که فرموده بودند: «یک رزمنده تا زمانی که خاطراتش را ثبت نکرده است هنوز چیزهایی به تاریخ و آینده و آرمانش بدهکار است.» سخنی که بارها مرا به فکر فرو برده است.»
چرا این کتاب نگارش شد؟
او اینطور توضیح میدهد: «سخن مقام معظم رهبری در گوشه ذهنم بود، هرچند خودم هم خیلی دوست داشتم نتیجه تلاش و مقاومت کارکنان نیروی دریایی ارتش در طول دفاعمقدس و اقدامات شایستهای که بعد از آن برای بازسازی و پیشرفت کشور انجام دادهاند را به مردم انتقال بدهم. اگرچه به طرق مختلف در مورد آنها صحبت شده است، ولی از دید بنده ناگفتههایی زیادی وجود داشت که تصمیم گرفتم تا کتاب «دریادار» را بنویسم. در این کتاب همچنین به تلاش و فعالیتهای ۴۲ساله خودم در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نقش کوچکی که در این راه داشتم، اشارهای کردهام. در کنار موارد گفتهشده، انگیزههای دیگری نیز در حین نگارش به ذهنم خطور کرد.»
«خادمبیغم» ادامه میدهد: «میخواستم نتیجه تلاش کارکنان نیروی دریایی در دفاعمقدس و پس از آن را روایت کنم. هنوز ناگفتههای بسیاری وجود دارد. در نگارش کتاب سه انگیزه اصلی داشتم:
۱ـ حفظ تجربه برای نسل آینده
۲ـ وفای دین به همرزمانم
۳ـ جلوگیری از فراموشی تجربههای واقعی.
این کتاب فقط درباره جنگ نیست؛ روایت تلاشهایی است که نیروی دریایی را به نیروی راهبردی تبدیل کرد.» از آبادان تا دریا؛ کودکی زیر سایه پدری دریایی.
به او میگویم که حالا کمی از روزهای آغاز زندگی و ورودتان به مسیر دریا بگویید.«خادمبیغم» میگوید:«در اردیبهشت ۱۳۳۸ در آبادان به دنیا آمدم. پدرم درجهدار نیروی دریایی بود و ۳۷سال خدمت خالصانه داشت؛ همراه همیشگی ناوهای بایُندر، نقدی و البرز او بود؛ مردی کمحرف، ولی پرکار. او اغلب در مأموریتها خارج از کشور بود و مادرم همراه همیشگیاش بار زندگی را در این مواقع بر دوش میکشید. تحصیلات ابتداییام را در آبادان و متوسطه را در بندرعباس گذراندم.»
وقتی فوتبال به دریا ختم شد
به دریادار خادمبیغم میگویم، اینطور شنیدهایم که علاقه زیادی به فوتبال داشتید؟
او ادامه میدهد:«بله، سال ۱۳۵۶ به مسابقات کشوری هم راه یافتم، در داودیه تهران حدود یکماهونیم مستقر شدم و اردوی تمرینی بودم، اما چون شهرستانی بودم در نهایت انتخاب نشدم یا شاید دلیل دیگری داشت که آن زمان بیخبر بودم. پس از آن ذوقی برای فوتبال برایم نماند دیگر به بندرعباس بازگشتم، اما همان موقع دنبال آیندهای بودم که حس کنم به آن تعلق دارم. دیدم نیروی دریایی همان جایی است که دلم به سوی آن میرود.»
حرکتی ناگهانی به سوی تهران و سرنوشت
از او میپرسم، آیا پدرتان شما را به استخدام و فعالیت در نیرویی دریایی تشویق کرد؟
او میگوید: «پدرم مرد کمحرفی بود؛ حداقل راجع به دریا و ماموریتهایش اینطور بود. سفرهای زیادی به خارج از کشور داشت، اما هرگز از آنها نگفت و هیچوقت به من دیکته نکرد که راهش را ادامه بدهم. قطعا او میخواست خودم علاقهام را پیدا کنم.» و ادامه داد: «پس از بازگشت از آن اردو از تهران به بندرعباس، بار دیگر با هدفی کاملا متفاوت، فوری راهی تهران شدم و مراحل استخدام را طی کردم. البته این را بگویم چون پدرم در نیروی دریایی خدمت میکرد، در اولویت قرار گرفتم. در اسفندماه همان سال(۱۳۵۶) استخدام شدم و به همراه منتخبان این دوره وارد مرکز آموزشی زبان شدیم؛ ۲۰ نفر بودیم که برای رسته فرماندهی و ناوبری گزینش شده بودیم.»
۳سالونیم آموزش در دانشکده سلطنتی انگلستان
دریادار خادمبیغم با آرامش خاصی از روزهای پس از گزینش میگوید که او را به انگلستان رساند:«پس از مصاحبه و آزمون، به دانشکده سلطنتی نیروی دریایی انگلستان اعزام شدم. زمستان ۱۹۷۹ از سردترین زمستانها بود. وارد دارتموث شدیم و دورهای حدود سهسالونیم داشتیم. از سال دوم روی دریا دورهای سهماهه گذراندیم؛ علمی و شیرین بود. البته مدتی از زمان تحصیل من همراه با پیروزی انقلاب شد و شرایط خاصی حکمفرما بود و در نهایت تنها پنجنفر از تیم ما فارغالتحصیل شدند.»
بازگشت همراه با طوفان جنگ
از دریادار بیغم میپرسم چه زمانی به ایران بازگشتید که میگوید: «بازگشتمان به ایران نیز همزمان با آغاز جنگ تحمیلی شد. مرخصی کارکنان و دانشجویان یکی پس از دیگری لغو میشد، به این ترتیب بود که به منطقه یکم دریایی بندرعباس که خانه پدریم در آنجا بود، رفتم و خودم را معرفی کردم، پس از آن در طول مدت جنگ در ناوشکن جمهوری اسلامی سام(الوند فعلی) و مدتی نیز در ناو لجستیکی خارک خدمت کردم. در آن سالها مدتی نیز با پدر همرزم بودم.»
حضور در ردههای مختلف نیروی دریایی
فعالیتها، اقدامات و مسئولیتهایش باعث نشد تا تحصیلات خود را متوقف کند. او پس آنکه کارشناسی علوم دریایی را از انگلستان گرفت، کارشناسی ارشد و دکتری را نیز از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش اخذ کرد. غلامرضا خادمبیغم میگوید:«از آنجا که شروع خدمتم با شروع جنگ تحمیلی مصادف شد، ۸سال دوران دفاعمقدس را در ردههای مختلف فرماندهی بهعنوان افسر توپخانه و جانشین یگان سپری کردم و سپس فرماندهی ۶فروند از ناوها و ناوشکنهای مختلف را عهدهدار شدم.»
او با اشاره به فرماندهی پایگاه دریایی خرمشهر ادامه میدهد:«جانشینی فرماندهی منطقه یکم نیروی دریایی و سپس فرماندهی منطقه در بندرعباس را برعهده داشتم و در سال ۱۳۸۵ به ستاد نیروی دریایی در تهران منتقل شدم و به مدت ۱۰سال در سمت جانشینی فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کردم.»
دریادار بیغم به دوران بازنشستگیاش نیز اشاره میکند که حرفها را نیمهتمام نگذاشته باشد و میگوید:« پس از ۳۹سال خدمت در نیروی دریایی به قرارگاه مرکزی ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شدم و سهسال بهعنوان ارزیابی عملیاتی نیروی دریایی ارتش در آن ستاد خدمت کردم. پس از آن بود که با ۴۲سال سنوات خدمت به افتخار بازنشستگی نائل آمدم. پس از دوران بازنشستگی نیز به مدت سهسال در سمت رئیس کانون بازنشستگان ارتش در استان البرز انجام وظیفه کردم.»
بوی جنگ میآمد…
از او میخواهم تا کمی از روزهای نزدیک به آغاز جنگ بگوید.
دریادار با اطمینان خاصی میگوید:«در نیروی دریایی با توجه به شواهد و درگیریهای مرزی بهخصوص اروندرود و شمال خلیجفارس و مزاحمتهایی که نیروی دریایی عراق برای شناورهای ایرانی ایجاد میکردند، این احساس بهوجود آمد که خبری در راه است. بنابراین نیروی دریایی آمادگیهای لازم را برای هرگونه درگیری اتخاذ کرد، از جمله کنترل تردد شناورها در شمال خلیجفارس و دهانه اروندرود، انجام گشتهای دریایی اطراف جزایر و سکوهای نفتی و حضور قدرتمند در تمام سواحل اروندرود. با شروع جنگ تحمیلی نیروی دریایی با یک اقدام بهموقع و صدور اولین اعلامیه دریایی بینالمللی، مبنی بر محدودیتهایی درخصوص کشتیرانی در خلیجفارس، از خود واکنش نشان داد. با همین اولین اعلامیه بینالمللی دریایی، در واقع محاصره دریایی عراق آغاز شد.»
هفتم آذر؛ روزی که مسیر جنگ عوض شد
از او میخواهم تا درباره عملیات مروارید بگوید، اینکه آن عملیات چه جایگاهی در ذهنش دارد؟
او در پاسخ میگوید: «هفتم آذر ۱۳۵۹ و روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نقطهعطفی در تاریخ کشور است. نیروی دریایی توانست مسیر جنگ که توسط آمریکای جنایتکار و همپیمانهایش توسط حزب بعث عراق به مردم مظلوم ایران تحمیل شده بود را تغییر دهد. هرچند که این جنگ به درازا کشیده شد، اما این عملیات مسیر جنگ را از شکست به پیروزی در دفاعمقدس تبدیل کرد. پایانههای نفتی عراق بهطور کامل در خلیجفارس نابود شدند، بیش از نیمی از تجهیزات نیروی دریایی عراق از بین رفت و سیادت دریایی ایران تثبیت شد.»
«بیغم» همچنین یادی از ناوچه موشکانداز پیکان میکند و میگوید:«شهید همتی، همکاران و یاران باوفایش همیشه زنده هستند. تکاوران غیوری که نقش بزرگی در این عملیات ایفا کردند و با پیروزی در این عملیات اجازه ندادند خون شهدای عزیز پایمال شود.»
تنگهای که زیر نگاه ایران بود
به گفته دریادار بیغم، نیروی دریایی ارتش اجازه نمیداد کوچکترین تجهیزاتی از تنگههرمز وارد عراق شود. کشتیهای مشکوک بارها توقیف شدند، اما توانایی و قدرت نیروی دریایی به همین ختم نمیشود؛ نیروی دریایی ارتش در دوران جنگ تحمیلی بیش از ۱۰هزار کشتی در طول جنگ را اسکورت کرد تا کالاهای حیاتی به کشور برسند. نفتکشهای ما نیز با حمایت کامل نداجا تردد میکردند.
از او خواستیم از شیرینترین و تلخترین خاطرهاش به «سرآمد» بگوید تا سخن را اینگونه به پایان ببریم.
شیرینترین لحظه خدمت؛ دستان فرماندهی کل قوا روی شانههایم
خادمبیغم با شوقی که هنوز همراه داشت، گفت: :«از اینکه بعد از ۲۹سال خدمت صادقانه با لطف خداوند چنین سمتی را گرفته بودم بسیار خرسند بودم، قرار بود در دیدار با حضرتآقا و فرماندهی کل قوا این ترفیع و مسئولیت به من ابلاغ شود.»
او ادامه داد: «دهم مرداد ۱۳۸۶ جانشین فرمانده نیروی دریایی شدم، اما اوج شادیام روزی بود که حضرتآقا درجه را با دست مبارک روی شانههایم نصب کردند. آن لحظه شیرینترین اتفاق دوران خدمتم در نیروی دریایی ارتش بود.»
تلخترین خاطره؛ شهادت امیردریادار فاضل
دریاداربیغم تلخترین خاطرهاش را اینگونه شرح میدهد:«هنوزم تلخترین است، شهادت امیردریادار فریبرز فاضل را میگویم. او در ۲۹فروردین ۱۳۶۷ جانباز شد، اما غیورانه باوجود محدودیت جسمی ادامه خدمت داد.
امیر فاضل سال ۱۳۸۴ سمت افسر توپخانه ناوشکن سبلان را برعهده داشت و باوجود محدودیت جسمی که داشت همچنان به خدمت خود ادامه میداد. او پس از مدت طولانی که برای بررسی سواحل در مناطق جنوب حضور داشت، به تهران بازگشته بود که با خبر قصد ورود ناوهای آمریکایی، از جمله ناو هواپیمابر نیمیتس به خلیجفارس، مجددا به منطقه یکم بازگشت. راستش در آن زمان او همزمان با مسئولیت معاونت اطلاعات نیروی دریایی در حال طی دوره دکتری نیز بود، به همین دلیل به او پیشنهاد دادم برای کوتاهترشدن مدت ماموریت با بالگرد به سرکشی مناطق برود یا در ستاد قرارگاه جنوب مستقر شود که او با هر دو پیشنهاد مخالفت کرد. سرانجام طی یک بازدید زمینی از مناطق جنوب، خودرویش دچار حادثه شد و تنها او آسیب دید. ضربه مهلک به سرش همان شهادتی را رقم زد که سالها منتظرش بود. دیدنش روی تخت، با لباس نظامی اما بیجان… صحنهای بود که هرگز از خاطرم نمیرود.»
این کتاب هدیهای است برای آینده
او میگوید:«اگر کتاب جذابیتی دارد از صداقت روایتهاست. میخواستم جوانان از گذشته درس بگیرند و آینده را بسازند. این کتاب دین کوچکی بود که باید ادا میکردم.»
دریادار خادمبیغم در پایان این گفت و گو یک نسخه از کتاب «دریادار» را که شخصا به نسخه تحریر در آورده است و هیئت معارف جنگ(شهیدسپبد علی صیادشیرازی) و انتشارات ایران سبز به چاپ رسانده است به گنجینه کتب دریایی دفتر روزنامه دریایی «سرآمد» هدیه کرد.
در ابتدای گفتوگو، دریادار خادم بیغم اینگونه سخن خود را آغاز کرد: «همین ابتدا درود میفرستم به ارواح پاک شهدا بالاخص شهدای هشتسال دفاعمقدس و جانبازان عزیز و رزمندگان محترمی که امروز در کسوت بازنشستگی قرار دارند. سلام و درود میفرستم به محضر مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا. در واقع انگیزهای که مرا وادار کرد کتاب خاطرات خودم را بنویسم، بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری بود که فرموده بودند: «یک رزمنده تا زمانی که خاطراتش را ثبت نکرده است هنوز چیزهایی به تاریخ و آینده و آرمانش بدهکار است.» سخنی که بارها مرا به فکر فرو برده است.»
چرا این کتاب نگارش شد؟
او اینطور توضیح میدهد: «سخن مقام معظم رهبری در گوشه ذهنم بود، هرچند خودم هم خیلی دوست داشتم نتیجه تلاش و مقاومت کارکنان نیروی دریایی ارتش در طول دفاعمقدس و اقدامات شایستهای که بعد از آن برای بازسازی و پیشرفت کشور انجام دادهاند را به مردم انتقال بدهم. اگرچه به طرق مختلف در مورد آنها صحبت شده است، ولی از دید بنده ناگفتههایی زیادی وجود داشت که تصمیم گرفتم تا کتاب «دریادار» را بنویسم. در این کتاب همچنین به تلاش و فعالیتهای ۴۲ساله خودم در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و نقش کوچکی که در این راه داشتم، اشارهای کردهام. در کنار موارد گفتهشده، انگیزههای دیگری نیز در حین نگارش به ذهنم خطور کرد.»
«خادمبیغم» ادامه میدهد: «میخواستم نتیجه تلاش کارکنان نیروی دریایی در دفاعمقدس و پس از آن را روایت کنم. هنوز ناگفتههای بسیاری وجود دارد. در نگارش کتاب سه انگیزه اصلی داشتم:
۱ـ حفظ تجربه برای نسل آینده
۲ـ وفای دین به همرزمانم
۳ـ جلوگیری از فراموشی تجربههای واقعی.
این کتاب فقط درباره جنگ نیست؛ روایت تلاشهایی است که نیروی دریایی را به نیروی راهبردی تبدیل کرد.» از آبادان تا دریا؛ کودکی زیر سایه پدری دریایی.
به او میگویم که حالا کمی از روزهای آغاز زندگی و ورودتان به مسیر دریا بگویید.«خادمبیغم» میگوید:«در اردیبهشت ۱۳۳۸ در آبادان به دنیا آمدم. پدرم درجهدار نیروی دریایی بود و ۳۷سال خدمت خالصانه داشت؛ همراه همیشگی ناوهای بایُندر، نقدی و البرز او بود؛ مردی کمحرف، ولی پرکار. او اغلب در مأموریتها خارج از کشور بود و مادرم همراه همیشگیاش بار زندگی را در این مواقع بر دوش میکشید. تحصیلات ابتداییام را در آبادان و متوسطه را در بندرعباس گذراندم.»
وقتی فوتبال به دریا ختم شد
به دریادار خادمبیغم میگویم، اینطور شنیدهایم که علاقه زیادی به فوتبال داشتید؟
او ادامه میدهد:«بله، سال ۱۳۵۶ به مسابقات کشوری هم راه یافتم، در داودیه تهران حدود یکماهونیم مستقر شدم و اردوی تمرینی بودم، اما چون شهرستانی بودم در نهایت انتخاب نشدم یا شاید دلیل دیگری داشت که آن زمان بیخبر بودم. پس از آن ذوقی برای فوتبال برایم نماند دیگر به بندرعباس بازگشتم، اما همان موقع دنبال آیندهای بودم که حس کنم به آن تعلق دارم. دیدم نیروی دریایی همان جایی است که دلم به سوی آن میرود.»
حرکتی ناگهانی به سوی تهران و سرنوشت
از او میپرسم، آیا پدرتان شما را به استخدام و فعالیت در نیرویی دریایی تشویق کرد؟
او میگوید: «پدرم مرد کمحرفی بود؛ حداقل راجع به دریا و ماموریتهایش اینطور بود. سفرهای زیادی به خارج از کشور داشت، اما هرگز از آنها نگفت و هیچوقت به من دیکته نکرد که راهش را ادامه بدهم. قطعا او میخواست خودم علاقهام را پیدا کنم.» و ادامه داد: «پس از بازگشت از آن اردو از تهران به بندرعباس، بار دیگر با هدفی کاملا متفاوت، فوری راهی تهران شدم و مراحل استخدام را طی کردم. البته این را بگویم چون پدرم در نیروی دریایی خدمت میکرد، در اولویت قرار گرفتم. در اسفندماه همان سال(۱۳۵۶) استخدام شدم و به همراه منتخبان این دوره وارد مرکز آموزشی زبان شدیم؛ ۲۰ نفر بودیم که برای رسته فرماندهی و ناوبری گزینش شده بودیم.»
۳سالونیم آموزش در دانشکده سلطنتی انگلستان
دریادار خادمبیغم با آرامش خاصی از روزهای پس از گزینش میگوید که او را به انگلستان رساند:«پس از مصاحبه و آزمون، به دانشکده سلطنتی نیروی دریایی انگلستان اعزام شدم. زمستان ۱۹۷۹ از سردترین زمستانها بود. وارد دارتموث شدیم و دورهای حدود سهسالونیم داشتیم. از سال دوم روی دریا دورهای سهماهه گذراندیم؛ علمی و شیرین بود. البته مدتی از زمان تحصیل من همراه با پیروزی انقلاب شد و شرایط خاصی حکمفرما بود و در نهایت تنها پنجنفر از تیم ما فارغالتحصیل شدند.»
بازگشت همراه با طوفان جنگ
از دریادار بیغم میپرسم چه زمانی به ایران بازگشتید که میگوید: «بازگشتمان به ایران نیز همزمان با آغاز جنگ تحمیلی شد. مرخصی کارکنان و دانشجویان یکی پس از دیگری لغو میشد، به این ترتیب بود که به منطقه یکم دریایی بندرعباس که خانه پدریم در آنجا بود، رفتم و خودم را معرفی کردم، پس از آن در طول مدت جنگ در ناوشکن جمهوری اسلامی سام(الوند فعلی) و مدتی نیز در ناو لجستیکی خارک خدمت کردم. در آن سالها مدتی نیز با پدر همرزم بودم.»
حضور در ردههای مختلف نیروی دریایی
فعالیتها، اقدامات و مسئولیتهایش باعث نشد تا تحصیلات خود را متوقف کند. او پس آنکه کارشناسی علوم دریایی را از انگلستان گرفت، کارشناسی ارشد و دکتری را نیز از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش اخذ کرد. غلامرضا خادمبیغم میگوید:«از آنجا که شروع خدمتم با شروع جنگ تحمیلی مصادف شد، ۸سال دوران دفاعمقدس را در ردههای مختلف فرماندهی بهعنوان افسر توپخانه و جانشین یگان سپری کردم و سپس فرماندهی ۶فروند از ناوها و ناوشکنهای مختلف را عهدهدار شدم.»
او با اشاره به فرماندهی پایگاه دریایی خرمشهر ادامه میدهد:«جانشینی فرماندهی منطقه یکم نیروی دریایی و سپس فرماندهی منطقه در بندرعباس را برعهده داشتم و در سال ۱۳۸۵ به ستاد نیروی دریایی در تهران منتقل شدم و به مدت ۱۰سال در سمت جانشینی فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت کردم.»
دریادار بیغم به دوران بازنشستگیاش نیز اشاره میکند که حرفها را نیمهتمام نگذاشته باشد و میگوید:« پس از ۳۹سال خدمت در نیروی دریایی به قرارگاه مرکزی ستاد کل نیروهای مسلح منتقل شدم و سهسال بهعنوان ارزیابی عملیاتی نیروی دریایی ارتش در آن ستاد خدمت کردم. پس از آن بود که با ۴۲سال سنوات خدمت به افتخار بازنشستگی نائل آمدم. پس از دوران بازنشستگی نیز به مدت سهسال در سمت رئیس کانون بازنشستگان ارتش در استان البرز انجام وظیفه کردم.»
بوی جنگ میآمد…
از او میخواهم تا کمی از روزهای نزدیک به آغاز جنگ بگوید.
دریادار با اطمینان خاصی میگوید:«در نیروی دریایی با توجه به شواهد و درگیریهای مرزی بهخصوص اروندرود و شمال خلیجفارس و مزاحمتهایی که نیروی دریایی عراق برای شناورهای ایرانی ایجاد میکردند، این احساس بهوجود آمد که خبری در راه است. بنابراین نیروی دریایی آمادگیهای لازم را برای هرگونه درگیری اتخاذ کرد، از جمله کنترل تردد شناورها در شمال خلیجفارس و دهانه اروندرود، انجام گشتهای دریایی اطراف جزایر و سکوهای نفتی و حضور قدرتمند در تمام سواحل اروندرود. با شروع جنگ تحمیلی نیروی دریایی با یک اقدام بهموقع و صدور اولین اعلامیه دریایی بینالمللی، مبنی بر محدودیتهایی درخصوص کشتیرانی در خلیجفارس، از خود واکنش نشان داد. با همین اولین اعلامیه بینالمللی دریایی، در واقع محاصره دریایی عراق آغاز شد.»
هفتم آذر؛ روزی که مسیر جنگ عوض شد
از او میخواهم تا درباره عملیات مروارید بگوید، اینکه آن عملیات چه جایگاهی در ذهنش دارد؟
او در پاسخ میگوید: «هفتم آذر ۱۳۵۹ و روز نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نقطهعطفی در تاریخ کشور است. نیروی دریایی توانست مسیر جنگ که توسط آمریکای جنایتکار و همپیمانهایش توسط حزب بعث عراق به مردم مظلوم ایران تحمیل شده بود را تغییر دهد. هرچند که این جنگ به درازا کشیده شد، اما این عملیات مسیر جنگ را از شکست به پیروزی در دفاعمقدس تبدیل کرد. پایانههای نفتی عراق بهطور کامل در خلیجفارس نابود شدند، بیش از نیمی از تجهیزات نیروی دریایی عراق از بین رفت و سیادت دریایی ایران تثبیت شد.»
«بیغم» همچنین یادی از ناوچه موشکانداز پیکان میکند و میگوید:«شهید همتی، همکاران و یاران باوفایش همیشه زنده هستند. تکاوران غیوری که نقش بزرگی در این عملیات ایفا کردند و با پیروزی در این عملیات اجازه ندادند خون شهدای عزیز پایمال شود.»
تنگهای که زیر نگاه ایران بود
به گفته دریادار بیغم، نیروی دریایی ارتش اجازه نمیداد کوچکترین تجهیزاتی از تنگههرمز وارد عراق شود. کشتیهای مشکوک بارها توقیف شدند، اما توانایی و قدرت نیروی دریایی به همین ختم نمیشود؛ نیروی دریایی ارتش در دوران جنگ تحمیلی بیش از ۱۰هزار کشتی در طول جنگ را اسکورت کرد تا کالاهای حیاتی به کشور برسند. نفتکشهای ما نیز با حمایت کامل نداجا تردد میکردند.
از او خواستیم از شیرینترین و تلخترین خاطرهاش به «سرآمد» بگوید تا سخن را اینگونه به پایان ببریم.
شیرینترین لحظه خدمت؛ دستان فرماندهی کل قوا روی شانههایم
خادمبیغم با شوقی که هنوز همراه داشت، گفت: :«از اینکه بعد از ۲۹سال خدمت صادقانه با لطف خداوند چنین سمتی را گرفته بودم بسیار خرسند بودم، قرار بود در دیدار با حضرتآقا و فرماندهی کل قوا این ترفیع و مسئولیت به من ابلاغ شود.»
او ادامه داد: «دهم مرداد ۱۳۸۶ جانشین فرمانده نیروی دریایی شدم، اما اوج شادیام روزی بود که حضرتآقا درجه را با دست مبارک روی شانههایم نصب کردند. آن لحظه شیرینترین اتفاق دوران خدمتم در نیروی دریایی ارتش بود.»
تلخترین خاطره؛ شهادت امیردریادار فاضل
دریاداربیغم تلخترین خاطرهاش را اینگونه شرح میدهد:«هنوزم تلخترین است، شهادت امیردریادار فریبرز فاضل را میگویم. او در ۲۹فروردین ۱۳۶۷ جانباز شد، اما غیورانه باوجود محدودیت جسمی ادامه خدمت داد.
امیر فاضل سال ۱۳۸۴ سمت افسر توپخانه ناوشکن سبلان را برعهده داشت و باوجود محدودیت جسمی که داشت همچنان به خدمت خود ادامه میداد. او پس از مدت طولانی که برای بررسی سواحل در مناطق جنوب حضور داشت، به تهران بازگشته بود که با خبر قصد ورود ناوهای آمریکایی، از جمله ناو هواپیمابر نیمیتس به خلیجفارس، مجددا به منطقه یکم بازگشت. راستش در آن زمان او همزمان با مسئولیت معاونت اطلاعات نیروی دریایی در حال طی دوره دکتری نیز بود، به همین دلیل به او پیشنهاد دادم برای کوتاهترشدن مدت ماموریت با بالگرد به سرکشی مناطق برود یا در ستاد قرارگاه جنوب مستقر شود که او با هر دو پیشنهاد مخالفت کرد. سرانجام طی یک بازدید زمینی از مناطق جنوب، خودرویش دچار حادثه شد و تنها او آسیب دید. ضربه مهلک به سرش همان شهادتی را رقم زد که سالها منتظرش بود. دیدنش روی تخت، با لباس نظامی اما بیجان… صحنهای بود که هرگز از خاطرم نمیرود.»
این کتاب هدیهای است برای آینده
او میگوید:«اگر کتاب جذابیتی دارد از صداقت روایتهاست. میخواستم جوانان از گذشته درس بگیرند و آینده را بسازند. این کتاب دین کوچکی بود که باید ادا میکردم.»
دریادار خادمبیغم در پایان این گفت و گو یک نسخه از کتاب «دریادار» را که شخصا به نسخه تحریر در آورده است و هیئت معارف جنگ(شهیدسپبد علی صیادشیرازی) و انتشارات ایران سبز به چاپ رسانده است به گنجینه کتب دریایی دفتر روزنامه دریایی «سرآمد» هدیه کرد.
برچسب ها : نویسنده کتاب دریادار اقتصادسرآمد نیروی دریایی
اخبار روز
-
جنگ تخفیفها برای فروش نفت و LNG
-
جایگاه حیاتی نیروی دریایی ارتش در تحولات آینده
-
الزامات حقوقی مشارکت بخش خصوصی در بنادر ایران
-
تقویت هویت جامعه شیلاتی ایران
-
آغاز مسیریابی اقتصاد شیلات ایران در جزیره قشم!
-
«هفتم آذر» روزی که نیروی دریایی مسیر جنگ راعوض کرد
-
آیین کلنگ زنی مدرسه 12 کلاسه در محله اسلام آباد چابهار برگزار شد
-
پیام تبریک رئیس سازمان شیلات ایران به مناسبت روز نیروی دریایی
-
صالحیامیری: امنیت پایدار و ظرفیتهای بینظیر گردشگری ایران، زمینه همکاری گسترده با چین را فراهم میکند
-
نهایی شدن شش تفاهمنامه شیلاتی در اردبیل اکسپو ۲۰۲۵
-
تمدید ممنوعیت صید تجاری ماهیان خاویاری دریای خزر تا پایان سال ۲۰۲۶
-
گمرک به دنبال فرمول تسهیل ترانزیت بنادر
-
مزایده نفتکش ایرانی توقیفشده در اندونزی!
-
پیوند علم و صنعت در چهار جبهه زیستفناوری
-
آمادهباش بنادر آمریکا برای پایداری رشد منفی
-
«صندوق توسعه دریامحور» راهبردی نوین برای اقتصاد پایدار
-
مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی از فصل جدید همکاری ایران با آیمو خبر داد
-
معاون وزیر راه با دبیرکل سازمان بینالمللی دریانوردی در لندن دیدار کرد
-
«بندر چابهار» محور توازن ژئوپلیتیک در رقابت منطقهای
-
بندر شهید بهشتی برای نخستینبار از مرز ۱۰۰هزار TEU عبور کرد
