تاریخ انتشار:1404/9/15
از تتیس تا بی‌آبی — چرا ایران امروز در آستانهٔ کمبود مطلق آب است؟

از تتیس تا بی‌آبی — چرا ایران امروز در آستانهٔ کمبود مطلق آب است؟

آقای مسعود فرزاد- کارشناس منابع آب در یادداشتی به «اقتصادسرآمد» نوشت:

 از دریای کهن تا قنات‌های ما؛ قصهٔ شکسته شدن توازن انسان و طبیعت
 
در روزگاری، در دل فلاتی پهناور و سبز، دریایی بود به نام تتیس.
دریایی آرام و ژرف که آغوشش را از کوه تفتان تا آرارات گسترده بود.
ایران، آن زمان، در میان موج‌های او نفس می‌کشید؛ خاکش مرطوب، دشت‌هایش خرم، و آسمانش بخشنده بود.
اما زمین به خود لرزید، کوه‌ها برخاستند و تتیس آرام‌آرام در خود فرو رفت.
جای آن را دشت‌های خشک و کویرهای ساکت گرفت و از آن روز، سرنوشت ایران به کم‌آبی گره خورد.
در دل همین بی‌آبی، تمدن برخاست.
در جایی که روزی امواج تتیس می‌خروشید، شهری بنا شد به نام شهر سوخته — در سیستان، کنار هامون.
شهری که آب را می‌شناخت، با باد سازگار بود، و از خاک، زندگی می‌ساخت.
اما وقتی دریا خشک شد و زمین تشنه گشت، شهر سوخته، هم سوخت.
با این همه، ایرانی، فرزند خاک و هوش و تدبیر بود.
او قنات‌ها را کند، آب را از دل کوه و کویر، بی‌آنکه حتی یک قطره هدر رود، به زندگی رساند.
در شوشتر، شاپور ساسانی «بند شادروان» را ساخت — سدی که رود کارون را به زمین‌های تشنه می‌رساند و آسیاب‌ها را می‌چرخاند.
در یزد و کرمان، آب‌انبارها، شهرها را زنده نگاه می‌داشتند.
هزاران سال، ایران با عقل و اندازه، میان آب و خاک توازن برقرار کرد.
اما امروز، آن توازن شکسته است.
 
سرزمینی که هنر ذخیره و تقسیم آب را به جهان آموخت، حالا در آستانهٔ کمبود مطلق آب ایستاده است.
چشمه‌ها خاموش‌اند، تالاب‌ها نفس نمی‌کشند، رودها خاطره شده‌اند.
این فقط خشکی زمین نیست؛ خشکیِ فکر و رفتار ماست.
ما از دانایی کهن جدا شدیم — از قنات تا سیاست آب، از تدبیر تا حرمت خاک.
 
 ایران امروز؛ تشنگی پنهان در آمار و خاک

آمارها می‌گویند ایران تا سال ۱۴۲۵ به «کمبود مطلق آب» می‌رسد.
اما در سیستان و کرمان، دشت‌های اصفهان و خراسان، این آینده سال‌هاست که رسیده است.
چاه‌ها خشک‌اند، زمین از عطش شکاف می‌خورد و زیرزمین ایران — آرام، بی‌صدا و بی‌رحم — فرو می‌ریزد.
تهران، شهری که زمانی بر چشمه‌ها و قنات‌ها بنا شده بود، امروز با هزاران چاه نیمه‌جان سرپا مانده است.
پایتخت بی‌آب ایران است؛ شهری که هر سال چند سانتی‌متر فرو می‌رود و کسی صدای فرورفتنش را نمی‌شنود.
در این سرزمین خشک، برنج کاشتیم، گندم کاشتیم، هندوانه و چغندر کاشتیم — محصولاتی که هر کدام به اندازهٔ جان یک روستا آب می‌خواهند.
ما با دست خود، آب را از خاک بیرون کشیدیم تا نان بیشتری درآوریم، اما ندانستیم هر خوشه گندم از آیندهٔ فرزندانمان می‌نوشد.
حالا سخن از تغییر الگوی کشت است، اما تغییر واقعی، پیش از مزرعه باید در ذهن‌ها رخ دهد.
باید بفهمیم آب، سوخت نیست؛ بازگشت‌پذیر نیست؛ و مهم‌تر از نان است.

 راه بازگشت — تدبیر و امید برای ایران تشنه
با وجود خشکی‌ها و فرونشست زمین، هنوز راه بازگشت هست.
راهی که نه با سد و چاه، بلکه با بازگرداندن خرد، تعادل و احترام به سرزمین ممکن می‌شود.

 راهکارهای فوری و کوتاه‌مدت

۱. احیای آبخوان‌ها و بازگرداندن گردش آب
هر قطره آبی که در دسترس قرار می‌گیرد، باید نخست به آبخوان‌ها بازگردد تا تعادل طبیعی حفظ شود.
این کار فرونشست زمین را کاهش می‌دهد و امکان برداشت پایدار از زیرزمین را فراهم می‌کند.
۲. احیای دریاچهٔ ارومیه — چشم ایران
دریاچه ارومیه با وسعت گسترده و سطح بازتاب‌دهنده نور خورشید، نقش کلیدی در تعدیل دما و شکل‌گیری ابرهای باران‌زا دارد.
وجود ارومیه مانع پراکندگی ابرها می‌شود و بارش پایدار شمال‌غرب ایران را حفظ می‌کند.

احیای آن یعنی بازگشت رطوبت، تعادل اقلیم، و نجات هزاران کیلومتر زمین خشک و فلات بی‌جان. 

۳. انتقال آب از دریا و بهره‌برداری از رودخانه‌های جوی
پروژه‌های انتقال آب از دریا باید هوشمندانه و با تمرکز بر احیای آبخوان‌ها انجام شود، نه با برداشت مستقیم از زمین خشک فلات مرکزی.
• حمایت از آبخوان‌ها: هر قطره آبی که از دریا وارد می‌شود، نخست به آبخوان‌ها داده شود تا گردش طبیعی آب برقرار بماند.
• استفاده از فناوری رودخانه‌های جوی: جریان‌های هوایی پررطوبت می‌توانند بارش‌ها را تقویت کنند. این فناوری همراه با انتقال هوشمند آب دریایی، فشار از فلات مرکزی و زمین‌های خشک را کاهش می‌دهد.
• مدیریت جمعیت و توسعه پایدار: تراکم جمعیت در جنوب ایران پایین است. ایجاد زیرساخت‌های پایدار نزدیک منابع آب، توسعه انسانی و حفاظت منابع زیرزمینی را همزمان تضمین می‌کند.
۴. کمربند سبز در فلات مرکزی و شرقی ایران
کاشت گیاهان مقاوم به خشکی، افزایش رطوبت خاک، کاهش گرد و غبار و تثبیت اکوسیستم. حتی احیای ۱۰٪ از این مناطق می‌تواند چشم‌انداز فلات را دگرگون کند.

 راهکارهای بلندمدت و ساختاری
۱. بازچرخانی و مدیریت جامع منابع آب
تدوین سیاست‌های کشاورزی و شهری بر پایه مصرف پایدار آب و تعادل اقلیمی. اصلاح الگوی کشت و جلوگیری از محصولات آب‌بر در مناطق خشک.
۲. احیای سامانه‌های کهن آب
قنات‌ها، آب‌انبارها و شبکه‌های زیرزمینی دوباره فعال شوند. بازگشت به گذشته، آینده‌ای پایدار را می‌سازد.
۳. برنامه ملی احیای دریاچه‌ها و تالاب‌ها
احیای تدریجی تالاب‌ها و دریاچه‌های خشک‌شده، بازگرداندن گردش طبیعی رطوبت و افزایش بارش‌های محلی.
۴. توسعه فناوری‌های نوین مدیریت آب
از مهار رطوبت جو و بارورسازی ابر تا سامانه‌های هوشمند آبیاری، همه باید جزو طرح ملی آب باشند.
۵. کمربند سبز ملی و احیای اکوسیستم‌های خشک
ایجاد کمربندهای سبز در مناطق بیابانی، بازگرداندن حیات به خاک، آب و هوا و ایجاد توازن اکولوژیک.
۶. انتقال جمعیت به سواحل جنوبی
امروز ۷۰٪ مردم جهان تا ۱۰۰ کیلومتری دریا زندگی می‌کنند، در حالی که تراکم جمعیت در سواحل جنوبی ایران کمتر از ۱۰ نفر در هر کیلومتر مربع است.
با توسعه پایدار در جنوب، فشار بر فلات مرکزی کاهش یافته و توازن تازه‌ای در توسعه کشور ایجاد می‌شود.

 بازگشت امید

ایرانی که روزی تتیس را دیده و شهر سوخته را ساخته بود، هنوز توان دوباره سبز شدن را دارد.
اگر خرد، تدبیر و فرهنگ مصرف پایدار نهادینه شود، این سرزمین می‌تواند دوباره نفس بکشد، سبز شود و شکوفا بماند.

ایران از دل دریای کهن تتیس برخاست، با قنات‌ها تمدن ساخت، اما امروز ایستاده بر لبهٔ کمبود مطلق آب. نجات این سرزمین تنها با بازگرداندن تعادل طبیعی، احیای آبخوان‌ها، مدیریت توسعه و استفاده درست از فناوری‌های نوین ممکن است.

 

برچسب ها : کمبود آب اقتصادسرآمد منابع آب

اخبار روز
ضمیمه