معمای دریایی که بایستی حل کرد؛ تحلیلی از روزنامه دریایی« اقتصاد سرآمد»

قیمت ماهی در ایران به مراتب بیش تر امارات است! چرا؟

گروه اقتصاددریا - رابطه مستقیمی بین هزینه ها و قیمت تمام شده وجود دارد. یعنی هرچه هزینه ها بیشتر باشد، قیمت تمام شده یک محصول هم بالا خواهد بود و برعکس، هرچه هزینه ها کمتر باشد، قیمت تمام شده هم کمتر خواهد بود این یک اصل است و تمامی کتب علم اقتصاد  به آن پرداخته و آن را یک اصل ساده، اساسی و بنیادین می دانند. به قولی، دو دو تا چهارتاست.این اصل در تمامی دنیا صدق می کند جز در ایران و امارات! این اتفاق عجیب، تبدیل شده است به یک معمای بزرگ ، که من آن را معمای بزرگ دریایی می نامم.
معما از چه قرار است؟
در تحلیلی که اقتصادسرآمد، تنها روزنامه دریایی ایران به آن می پردازد؛ آمده است: برای صید ماهی، لنج (کشتی) می خواهیم به علاوه تور و کارگر (صیاد) و سوخت. چهار رکن هزینه ساز در فرآیند صیادی که مجموع آن ها بخش مهمی از قیمت تمام شده را شامل می شوند.
برای ایران و امارات، معادله به شرح زیر است:
در امارات و ایران، دو گزینه کشتی و تور صیادی، یکسان است و هردو به یک اندازه هزینه می کنند. به عبارتی، هزینه هردو در این دو مورد، ثابت است.می ماند دو فاکتور سوخت و کارگر که وضعیت آن ها در ایران و امارات به شرح زیر است:
در امارات سوخت و کارگر، گران است و در ایران ارزان.
سوخت در ایران به 3000 تا 3200 تومان (برای بنزین و گازوئیل) می رسد، در حالی که در امارات این رقم بین 17 تا 25 هزار تومان است، یعنی تفاوتی حدود ده برابر.وضعیت کارگر نیز به همین منوال است، یعنی دستمزد کارگر در ایران ارزان تر از کارگر در امارات است.این دو فاکتور بر قیمت تمام شده اثر مستقیم دارند، به نحوی که باید قیمت محصول را در امارات بالا ببرد و در ایران پائین، زیرا صیادان اماراتی باید قیمت بسیار بیشتری برای سوخت و کارگر بپردازند. بدین ترتیب، اگر قیمت ماهی در ایران کیلویی 300 هزار تومان باشد، باید در امارات حدود 3 میلیون تومان شود.
و اما معما!
معمای عجیب این است که نتیجه برعکس است و قیمت ماهی در ایران به مراتب بیش از قیمت ماهی در امارات است! چرا؟
چطور ممکن است که ایرانی ها ارزان تر (با سوخت و کارگر ارزان) صید می کنند و اماراتی ها با سوخت و کارگر گران، اما نتیجه برعکس است و قیمت ماهی در ایران بسیار بیشتر از امارات است؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟
یک نکته جذاب دیگر می توان به این معمای عجیب افزود و هیجان آن را دو چندان کرد!ماهی هایی که صیادان به ایران می آورند، اغلب بنجل و درجه 3 هستند، اما ماهی هایی که در بنادر امارات تخلیه می شوند ، همه بزرگ و درشت و گوشتی و درجه 1.
پس صورت اصلی معما را این گونه باید بازنویسی کنم:
چطور ممکن است ماهی های درجه 3 در ایران بسیار گران تر از ماهی های درجه یک در امارات باشند، در حالی که قیمت سوخت در ایران، بسیار ارزان تر است؟
********
به کسی که بتواند این معمای عجیب دریایی را حل کند، یک فروند کشتی جایزه داده می شود
برای این که به حل معما کمکی کرده و راهنمایی فکری داده باشیم، توجه بفرمائید به جایزه. یعنی یک فروند کشتی و بخاطر بسپارید که:
الف: ما گفتیم جایزه یک فروند کشتی است، اما نگفتیم چه نوعی، چه رنگی، با چه سوختی، با چه امکاناتی، با چه حجمی، با چه متراژی و...
پس کشتی مورد نظر هر چیزی می تواند باشد، فقط باید نامش کشتی باشد!ب: توجه بفرمائید که از قدیم و ندیم گفتند که جایزه را کی داده، کی گرفته؟!
ج: و حتما قبول دارید که دوران گفتن و عمل کردن گذشته است. مگر هرکس یک حرفی زد، حتماً باید به آن عمل کند؟!
اما قصه به اینجا ختم نمی شود. نکته جالب تری وجود دارد درباره حل معما و آن بسیار منطقی است!
ممکن است کسی به طمع آن فروند کشتی جالب، جواب درستی به معما بدهد و معما را به خیال خودش حل کند! از کجا معلوم که ما آن جواب درست را بپذیریم زیر بار حل معما برویم؟ به راحتی می توانیم بگوئیم: نه! این جواب صحیح نیست! در این صورت چه کاری از حلال معما برمی آید، جز به این فکر فرو رود که پس جواب درست معما چیست و این گونه آن قدر سرکار بماند تا معما از یادش برود!
وقتی پاسخی برای سؤالی هست، وقتی راه حلی برای یک معما هست و وقتی جوابی برای یک مسأله هست، اما گوشی برای شنیدن جواب و عاملی برای حل مسأله نیست، راه حل چه اهمیتی دارد؟ پاسخ چه ارزشی دارد؟پس بهتر است دندان طمع از کشتی ما بکشید و کلاً بی خیال معما شوید. آیا این طوری بهتر نیست؟
قیمت ماهی در ایران  به مراتب بیش تر  امارات است! چرا؟
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه