« اقتصاد سرآمد» تحلیل می کند
بورس ایران خارج از معادلات بورسی است
گروه بورس- امید اسماعیلی- این روزها بازار بورس ایران دوباره فراز و فرودهای عجیب و غریب خود را ادامه داد و اکنون طبق رسم دیرینه خود به سکون گراییده است.
دو واقعیت مهم در پهنه بورس ایران وجود دارد که محاسبات آن را از معادله های مرسوم و معمول جدا می کند و به طور کلی، تحلیل تکنیکال را در بورس ایران دچار چالش می کند؛ تا جایی که می توان گفت که بورس در ایران فارغ از بحث های تکنیکال است. به بیان دیگر، بحث های تکنیکال در بورس ایران جواب نمی دهد. داده ها و اطلاعات و آمارها آن گونه نیستند که به درستی و دقت در معادلات بورسی قرارداده شوند و به نتایج قابل پیش بینی برسند.
واقعیت اول: هیجان مطلق در بورس ایران
بازار بورس ایران یک بازار کاملا هیجانی است. با کمترین خبر، یا کمترین واقعه، تمامی بورس تحت تاثیر شدید قرار می گیرد. البته تحت تاثیر قرار گرفتن بورس با توجه به وقایع داخلی و جهانی برای همه بورس ها امری طبیعی است؛ اما نه آن گونه که با یک خبر تمام بازار بورس یا بخوابد یا به سمت دیگری سوق پیدا کند.
برای مثال: خبر توزیع ارز با کارت ملی، یک باره تمام بورس را تحت الشعاع قرار داد و آن را به سکون کشاند.
واقعیت دوم: پول های کوچک سرگردان
واقعیت دیگر این است که به نظر می رسد بخش بزرگی از بازار بورس در سیطره سرمایه های کوچک مردمی است که بنا به وضعیت بازار ممکن است از هر جایی سر در بیاورد. به بیان دیگر، بورس ایران مجتمعی از سرمایه های کلان و حرفه ای نیست. افراد فعال در این بازار طبق شنیده ها خیال می کنند در بازار بورس موفق می شوند و پولی به جیب می زنند؛ در حالی که بازنده اصلی همین ها هستند و برندگان بورس ایران عده ای محدود با اطلاعات خاص و ویژه هستند.
این دو واقعیت در کنار هم، بازار بورس ایران را غیرحرفه ای و هشدار دهنده می کند. باید به سرمایه های کوچک نهیب زد که به بازار بورس وارد نشوند؛ کما این که هستند کسانی که سهم می خرند و در خانه انبار می کنند! نگه داشتن سهام با امید سودسالانه که بسیار ناچیز است، با ورحیه و ذات بازار بورس که مبنی بر خرید و فروش بهنگام است، بسیار مغایر است.
آموزش عمومی برای بورس در کشور ایران پررنگ نیست. صدا و سیمای ملی به عنوان فرهنگ سازی که باید وارد عرصه شود و با قدرت این بازار را به مشتریان واقعی بشناساند، غیر فعال است و به طور کلی، همه چیز در دامنه تجربه، کنجکاوی و هیجان تمام می شود.
سرمایه های کوچک به شدت در بازار کلی ایران سرگردان هستند. زمانی که بحث خودرو داغ می شود، بورس می خوابد تا وضعیت خودرو مانند خودروهای وارداتی حل و فصل شود. سپس چیز مانند دلار با کارت ملی مطرح می شود، باز هم سرمایه ها از بورس خارج می شوند و در صف های طولانی صرافی و بانک قرار می گیرند. با این رویکرد، نمی توان انتظار ثبات از بورس ایران داشت و نمی توان آن را در جدول بورس های معتبر جهانی دید.
نکته دیگر این که بازار بورس ایران در گیر و دار اطلاعات غیرشفاف، غوطه ور است. اطلاعات شرکت ها به روز نیست و نیز خبرهای بورسی، قبل از بازار به دست افراد خاص می رسد و آن چه به عموم خریداران سهام می رسد، اطلاعات سوخته است.
شفاف نبودن و دست دوم بودن اطلاعات و خبرها، اجازه نمی دهد بر اساس دانسته های علمی – مالی فرمول های مربوطه را تکمیل کرد و به نتایج قابل اعتنا رسید. این است که می گوییم بازار بورس ایران در چارچوب معادله ها و معادلات فنی و علمی جای نمی گیرد و به طور کلی، تحلیل تکنیکال چندان محلی از اعراب در این بازار ندارد.
بسیاری هستند که با طرح مباحث آموزش تکنیکال، و یا محاسبه برای خریداران بر اساس روش های علمی، دکانی باز کرده اند ولی همچنان آن کسی که زیان می کند، همان خریداران خرد هستند. می توان گفت که هزاران نفر می بازند تا یک نفر در بورس به پیروزی برسد. کسانی که خریداران کلان هستند و به اطلاعات موثق دسترسی دارند، همواره پیروز بازار بورس هستند و دیگران همواره شکست خوردگان و بازندگان.
تدبیر منطقی را در دو نکته می توان یافت:
اول: به طور رسمی اعلام شود که مردم بهتر است سرمایه های خرد و کوچک خود را به سمت کسب و کارهای کوچک ببرند و از طریق کار و زحمت، به سودی مطمئن و ثابت دست یابند.
بدیهی است چنین افرادی که سرمایه های کوچک خود را به حراج می گذارند و آن را در پدیده پر ریسک و خطر بورس قرار می دهند، کاری بسیار خطرناک می کنند و با از دست دادن سرمایه خود، مسیر زندگی خود را به سمت نابودی می کشانند.
دوم: بورس به معنای واقعی به سمت اتاق شیشه ای از داده ها و اطلاعات برود. شرکت ها اطلاعات به روز داشته باشند و قابل دسترسی. طوری که همگان بتوانند وضعیت شرکت های حاضر در بورس را ببینند و داشته ها ودارایی های آن را مورد مطالعه قرار دهند و مسیر توسعه آن ها را تشخیص دهند. این آرمان نیست، بلکه وضعیت مرسوم و معمول همه بورس ها در کشورهای پیشرفته است. وضعیتی است که در کتاب های مالی و بورسی مطالعه می کنیم و انتظار داریم که شاخص ها ومعیارهای عمومی یک بورس مناسب در بورس ایران باشد.
در غیر این صورت، همچنان باید منتظر نابودی برخی خانواده ها و اقتصادهای کوچک و سرمایه های خرد باشیم و به دامنه اعتراضات و نارضایتی ها بیفزاییم و بهای بزرگ اجتماعی و سیاسی برای این کمبودها پرداخت کنیم.
دو واقعیت مهم در پهنه بورس ایران وجود دارد که محاسبات آن را از معادله های مرسوم و معمول جدا می کند و به طور کلی، تحلیل تکنیکال را در بورس ایران دچار چالش می کند؛ تا جایی که می توان گفت که بورس در ایران فارغ از بحث های تکنیکال است. به بیان دیگر، بحث های تکنیکال در بورس ایران جواب نمی دهد. داده ها و اطلاعات و آمارها آن گونه نیستند که به درستی و دقت در معادلات بورسی قرارداده شوند و به نتایج قابل پیش بینی برسند.
واقعیت اول: هیجان مطلق در بورس ایران
بازار بورس ایران یک بازار کاملا هیجانی است. با کمترین خبر، یا کمترین واقعه، تمامی بورس تحت تاثیر شدید قرار می گیرد. البته تحت تاثیر قرار گرفتن بورس با توجه به وقایع داخلی و جهانی برای همه بورس ها امری طبیعی است؛ اما نه آن گونه که با یک خبر تمام بازار بورس یا بخوابد یا به سمت دیگری سوق پیدا کند.
برای مثال: خبر توزیع ارز با کارت ملی، یک باره تمام بورس را تحت الشعاع قرار داد و آن را به سکون کشاند.
واقعیت دوم: پول های کوچک سرگردان
واقعیت دیگر این است که به نظر می رسد بخش بزرگی از بازار بورس در سیطره سرمایه های کوچک مردمی است که بنا به وضعیت بازار ممکن است از هر جایی سر در بیاورد. به بیان دیگر، بورس ایران مجتمعی از سرمایه های کلان و حرفه ای نیست. افراد فعال در این بازار طبق شنیده ها خیال می کنند در بازار بورس موفق می شوند و پولی به جیب می زنند؛ در حالی که بازنده اصلی همین ها هستند و برندگان بورس ایران عده ای محدود با اطلاعات خاص و ویژه هستند.
این دو واقعیت در کنار هم، بازار بورس ایران را غیرحرفه ای و هشدار دهنده می کند. باید به سرمایه های کوچک نهیب زد که به بازار بورس وارد نشوند؛ کما این که هستند کسانی که سهم می خرند و در خانه انبار می کنند! نگه داشتن سهام با امید سودسالانه که بسیار ناچیز است، با ورحیه و ذات بازار بورس که مبنی بر خرید و فروش بهنگام است، بسیار مغایر است.
آموزش عمومی برای بورس در کشور ایران پررنگ نیست. صدا و سیمای ملی به عنوان فرهنگ سازی که باید وارد عرصه شود و با قدرت این بازار را به مشتریان واقعی بشناساند، غیر فعال است و به طور کلی، همه چیز در دامنه تجربه، کنجکاوی و هیجان تمام می شود.
سرمایه های کوچک به شدت در بازار کلی ایران سرگردان هستند. زمانی که بحث خودرو داغ می شود، بورس می خوابد تا وضعیت خودرو مانند خودروهای وارداتی حل و فصل شود. سپس چیز مانند دلار با کارت ملی مطرح می شود، باز هم سرمایه ها از بورس خارج می شوند و در صف های طولانی صرافی و بانک قرار می گیرند. با این رویکرد، نمی توان انتظار ثبات از بورس ایران داشت و نمی توان آن را در جدول بورس های معتبر جهانی دید.
نکته دیگر این که بازار بورس ایران در گیر و دار اطلاعات غیرشفاف، غوطه ور است. اطلاعات شرکت ها به روز نیست و نیز خبرهای بورسی، قبل از بازار به دست افراد خاص می رسد و آن چه به عموم خریداران سهام می رسد، اطلاعات سوخته است.
شفاف نبودن و دست دوم بودن اطلاعات و خبرها، اجازه نمی دهد بر اساس دانسته های علمی – مالی فرمول های مربوطه را تکمیل کرد و به نتایج قابل اعتنا رسید. این است که می گوییم بازار بورس ایران در چارچوب معادله ها و معادلات فنی و علمی جای نمی گیرد و به طور کلی، تحلیل تکنیکال چندان محلی از اعراب در این بازار ندارد.
بسیاری هستند که با طرح مباحث آموزش تکنیکال، و یا محاسبه برای خریداران بر اساس روش های علمی، دکانی باز کرده اند ولی همچنان آن کسی که زیان می کند، همان خریداران خرد هستند. می توان گفت که هزاران نفر می بازند تا یک نفر در بورس به پیروزی برسد. کسانی که خریداران کلان هستند و به اطلاعات موثق دسترسی دارند، همواره پیروز بازار بورس هستند و دیگران همواره شکست خوردگان و بازندگان.
تدبیر منطقی را در دو نکته می توان یافت:
اول: به طور رسمی اعلام شود که مردم بهتر است سرمایه های خرد و کوچک خود را به سمت کسب و کارهای کوچک ببرند و از طریق کار و زحمت، به سودی مطمئن و ثابت دست یابند.
بدیهی است چنین افرادی که سرمایه های کوچک خود را به حراج می گذارند و آن را در پدیده پر ریسک و خطر بورس قرار می دهند، کاری بسیار خطرناک می کنند و با از دست دادن سرمایه خود، مسیر زندگی خود را به سمت نابودی می کشانند.
دوم: بورس به معنای واقعی به سمت اتاق شیشه ای از داده ها و اطلاعات برود. شرکت ها اطلاعات به روز داشته باشند و قابل دسترسی. طوری که همگان بتوانند وضعیت شرکت های حاضر در بورس را ببینند و داشته ها ودارایی های آن را مورد مطالعه قرار دهند و مسیر توسعه آن ها را تشخیص دهند. این آرمان نیست، بلکه وضعیت مرسوم و معمول همه بورس ها در کشورهای پیشرفته است. وضعیتی است که در کتاب های مالی و بورسی مطالعه می کنیم و انتظار داریم که شاخص ها ومعیارهای عمومی یک بورس مناسب در بورس ایران باشد.
در غیر این صورت، همچنان باید منتظر نابودی برخی خانواده ها و اقتصادهای کوچک و سرمایه های خرد باشیم و به دامنه اعتراضات و نارضایتی ها بیفزاییم و بهای بزرگ اجتماعی و سیاسی برای این کمبودها پرداخت کنیم.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟
-
مدیرعامل جدید شرکت توسعه و مدیریت بنادر و فرودگاه منطقه آزاد قشم منصوب شد
-
پرندگان آبگون در گالری کاف نمایش داده می شود
-
کتاب " چه، زندگی و جاودانگی یک چریک " اثر مهدی بیرانوند روژمان رونمایی شد
-
گزارش رسمی از کتاب داستان استقلال، نگاهی به تاریخ باشگاه تاج در صدا و سیما
-
ارتقای زیبایی بصری منطقه یک؛ رنگ آمیزی کافوها و جداول تا المان های شهری
-
انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی خواستار لغو ابلاغیه عدم انتشار آگهیهای ثبتی در مطبوعات شد
-
برنامهها و راهبردهای سازمان تأمین اجتماعی در دوره مدیریتی جدید
-
ماجرای خودرو های دپو شده در پارکینگ ایرانخودرو دیزل چه بود؟
-
حضور پر قدرت ایران خودرو دیزل در نمایشگاه های تهران و تبریز
-
دعوت مدیرعامل راهآهن از کارشناسان فنی ریلی اسپانیا برای راهاندازی قطارهای پُرسرعت
-
گشایش همایش ملی صنعت گردشگری «هَمسنگار» در جزیره قشم