جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
ایرج گلشنی
یادداشت امروز را در غیاب مدیر مسئول روزنامه که دیشب داغدار فوت خواهر جوانش شد و امروز، پریشان و غمگین، سوگوار آن نازنین است، با چشمی اشک بار از زخمی که این روزگار بی رحم، بر روح و قلب زندگان می زند. تا دچار غمی نشده باشی، تا زخمی به وجودت نرسیده باشد، به یاد زخم دیده ها نمی افتی. حالشان را درک نمی کنی. اما وقتی زخم رسید، چشم دل باز می شود. وقتی رنج رسید، دیدگان بهتر می بینند و احساس روشن تر درک می کند.پرواز ناباورانه خواهر مدیرمسئول روزنامه اقتصاد سرآمد که خواهر ما نیز بود، به سمت بی نهایت و برای همیشه، آن هم در عین جوانی و برومندی، همه ما را شوکه کرد. درد با عمق قلم رفته است و واژه ها سنگین تر از همیشه می آیند و دردمندانه بر صفحه کاغذ می نشینند تا شاید تسکینی باشد بر زخمی که یادآور زخم های بی شمار است.درد جانکاه خوی و مشکلات متعدد هموطنانمان به ذهن هجوم می آورد. خدای من! آن ها با انبوهی از رنج چه می کنند و چه فریادرسی دارند. سرمای سخت آن دیار، چگونه به کودکان خوی رحم می کند؟ فشارهای روحی و روانی وجسمی، چه حالی از مردم خوی پریشان کرده است؟ آیا رنج آن ها را درک می کنیم؟دیگر نوجوانان و جوانان نازنین این سرزمین، هر کدام به دلیلی تلخ، جان می دهند. خدایا! چه حال پریشانی دارند خانواده های آن ها. دشمنان قسم خورده این آب و خاک که نه رحم دارند و نه مروت، مردمان آشنا و دوستان وطن را چه شده است؟ اگر انسانیت به این است که «همه اعضای یک پیکرند»، درد و داغ مردمان جنگ زده امروز، از اوکراین گرفته تا یمن را چگونه می شود احساس نکرد؟ وقتی مرگ نابهنگام یک خواهر، چنین ما را دگرگون و آشفته حال کرده است، چگونه می شود جلوی ذهن را گرفت تا به مصیبت های دیگر هموطنان و حتا دیگر انسان ها نیندیشید و غصه نخورد؟ کاری از ما بر نمی آید جز اشک تلخی که فریاد می زند از ناتوانی بشر امروز برای پرهیز از داغ. جز اشک چه می توان کرد؟ به قول شهریار سخن ایران زمین:
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن دارد هوای گرفته را
با تمام این درد وداغ ها، تسلیت می گویم از طرف خودم به عنوان سردبیر این روزنامه و همه همکارانی که امروز، پریشانی و اندوه، حال هوایشان را ابری و آسمان چشمانشان را اشک باران کرده است، به دوست، همکار و مدیرمسئولی صمیمی و متعهد که شاهد تلاش او برای تحقق اقتصاد دریامحور که راهبرد نجات کشور است، هستیم؛ کسی که به معنای واقعی کلمه، دغدغه هموطنان و ایرانش را داشته و دارد و امروز، در تلاطم اقیانوس غم فراق خواهر جوانش، مانند زورقی شکسته، حیران است. از خدای بزرگ خواستار صبر و شکیبایی برای ایشان هستیم. ما را شریک غم خود بدانند که فراق خواهر، غمی نیست که بتوان به تنهایی تحمل کرد.
یادداشت امروز را در غیاب مدیر مسئول روزنامه که دیشب داغدار فوت خواهر جوانش شد و امروز، پریشان و غمگین، سوگوار آن نازنین است، با چشمی اشک بار از زخمی که این روزگار بی رحم، بر روح و قلب زندگان می زند. تا دچار غمی نشده باشی، تا زخمی به وجودت نرسیده باشد، به یاد زخم دیده ها نمی افتی. حالشان را درک نمی کنی. اما وقتی زخم رسید، چشم دل باز می شود. وقتی رنج رسید، دیدگان بهتر می بینند و احساس روشن تر درک می کند.پرواز ناباورانه خواهر مدیرمسئول روزنامه اقتصاد سرآمد که خواهر ما نیز بود، به سمت بی نهایت و برای همیشه، آن هم در عین جوانی و برومندی، همه ما را شوکه کرد. درد با عمق قلم رفته است و واژه ها سنگین تر از همیشه می آیند و دردمندانه بر صفحه کاغذ می نشینند تا شاید تسکینی باشد بر زخمی که یادآور زخم های بی شمار است.درد جانکاه خوی و مشکلات متعدد هموطنانمان به ذهن هجوم می آورد. خدای من! آن ها با انبوهی از رنج چه می کنند و چه فریادرسی دارند. سرمای سخت آن دیار، چگونه به کودکان خوی رحم می کند؟ فشارهای روحی و روانی وجسمی، چه حالی از مردم خوی پریشان کرده است؟ آیا رنج آن ها را درک می کنیم؟دیگر نوجوانان و جوانان نازنین این سرزمین، هر کدام به دلیلی تلخ، جان می دهند. خدایا! چه حال پریشانی دارند خانواده های آن ها. دشمنان قسم خورده این آب و خاک که نه رحم دارند و نه مروت، مردمان آشنا و دوستان وطن را چه شده است؟ اگر انسانیت به این است که «همه اعضای یک پیکرند»، درد و داغ مردمان جنگ زده امروز، از اوکراین گرفته تا یمن را چگونه می شود احساس نکرد؟ وقتی مرگ نابهنگام یک خواهر، چنین ما را دگرگون و آشفته حال کرده است، چگونه می شود جلوی ذهن را گرفت تا به مصیبت های دیگر هموطنان و حتا دیگر انسان ها نیندیشید و غصه نخورد؟ کاری از ما بر نمی آید جز اشک تلخی که فریاد می زند از ناتوانی بشر امروز برای پرهیز از داغ. جز اشک چه می توان کرد؟ به قول شهریار سخن ایران زمین:
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن دارد هوای گرفته را
با تمام این درد وداغ ها، تسلیت می گویم از طرف خودم به عنوان سردبیر این روزنامه و همه همکارانی که امروز، پریشانی و اندوه، حال هوایشان را ابری و آسمان چشمانشان را اشک باران کرده است، به دوست، همکار و مدیرمسئولی صمیمی و متعهد که شاهد تلاش او برای تحقق اقتصاد دریامحور که راهبرد نجات کشور است، هستیم؛ کسی که به معنای واقعی کلمه، دغدغه هموطنان و ایرانش را داشته و دارد و امروز، در تلاطم اقیانوس غم فراق خواهر جوانش، مانند زورقی شکسته، حیران است. از خدای بزرگ خواستار صبر و شکیبایی برای ایشان هستیم. ما را شریک غم خود بدانند که فراق خواهر، غمی نیست که بتوان به تنهایی تحمل کرد.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
پروژه ۱۰ هزار واحدی نهضت ملی مسکن پرند جان تازه گرفت
-
افتتاح ۴ کیلومتر از محور هراز تا پایان سال
-
حمایت نمایندگان زن مجلس از وزیر راه در مسیر تحقق برنامه هفتم توسعه
-
تسهیلات بانکی کم بهره به سرمایه گذاران حوزه حمل ونقل ریلی پرداخت می شود
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟
-
مدیرعامل جدید شرکت توسعه و مدیریت بنادر و فرودگاه منطقه آزاد قشم منصوب شد
-
پرندگان آبگون در گالری کاف نمایش داده می شود
-
کتاب " چه، زندگی و جاودانگی یک چریک " اثر مهدی بیرانوند روژمان رونمایی شد
-
گزارش رسمی از کتاب داستان استقلال، نگاهی به تاریخ باشگاه تاج در صدا و سیما
-
ارتقای زیبایی بصری منطقه یک؛ رنگ آمیزی کافوها و جداول تا المان های شهری
-
انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی خواستار لغو ابلاغیه عدم انتشار آگهیهای ثبتی در مطبوعات شد
-
برنامهها و راهبردهای سازمان تأمین اجتماعی در دوره مدیریتی جدید