به بهانه حمله گسترده حماس به اسراييل،« اقتصادسرآمد» تحلیل می کند

توسعه، بدون امنيت نمي‌شود

گروه توسعه – ایرج گلشنی- در چند شماره پيش روزنامه دریایی اقتصادسرآمد تاكيد كرديم كه توسعه متوازن حاصل يك توازن در درون و يك توازن در بيرون است. بعد بيروني كمتر از بعد دروني نيست. گفتيم كه يكي از اركان اصلي توسعه متوازن، توازن رشد و توسعه در منطقه است و نوشتيم كه اگر در برون امنيت نباشد، توسعه در درون مي‌خشكد.
بر اساس گزارش اقتصادسرآمد، روز گذشته با بهت حيرت، شاهد حمله گسترده حماس فلسطين به اسراييل بوديم كه هنوز هم ادامه دارد و گمان نمي‌رود به اين زودي‌ها به پايان برسد. نبردي سرنوشت‌ساز آغاز شده است و بي‌گمان عوامل ديگر وارد اين بازي سرنوشت خواهند بود؛ از جمله حزب‌الله لبنان كه در اين صورت، جنگ از منطقه فراتر خواهد رفت. 
اين حمله عجيب و غريب و شگفت‌آور كه البته موجب بغض شادي در گلوي ما شد، در بحث توسعه يك معنا و پيام مشخص دارد: توسعه اسراييل با توجه به نبود امنيت در برون، غير ممكن است. اين را گفتيم و تاكيد كرديم و اكنون براي آن يك شاهد مثال قوي داريم. 

توسعه بدون امنيت
وقتي بن‌سلمان با بي‌تجربگي، قاشقچي را صحنه روزگار محو کد و به يمن حمله كرد، نمي‌فهميد كه با ناامن كردن درون و برون، نمي‌تواند روياي اروپايي كردن عربستان را محقق كند؛ اما بالاخره به خود آمد و فهميد. كمي دير فهميد اما قصه همان «ماهي است كه هر وقت از آب بگيري تازه است». بن‌سلمان شروع كرد به آرام‌سازي. امن‌سازي پي توسعه عربستان. قصه قاشقچي را با پول و رابطه تا حدي حل كرد و پاي ميز مذاكره با يمني‌ها نشست. مي‌داند كه آرامكو با موشك از امنيت خارج مي‌شود؛ حتا اگر اين موشك، يك ميني‌كاتيوشاي معمولي باشد. فهميد كه بدون يمن، نمي‌تواند امن بماند و ادامه جنگ هم به معناي به تعويق افتادن توسعه عربستان تا سال‌هاي متمادي است. از اين رو، سر خم كرد و براي امنيت تلاش كرد تا بتواند كشورش را به پيش ببرد.
بن‌سلمان دانست كه نمي‌تواند از برون طرح‌هاي شگفت‌آور ده‌گانه خود را به پيش ببرد و در برون با اين و آن بجنگند و آدم در سفارت‌خانه‌اش سلاخي كند. به هر حال، جوان بود و جوگير. اما الان گويا آدم و عاقل شده است. 
اسراييل هم راهي جز بن‌سلمان ندارد. بايد بفهمد كه فلسطين يك حق است و اگر بخواهد اين حق را بخورد، سال هاي سال بايد در همين وضعيت ترس و لرز باشد. فلسطين هم چيزي نيست كه از حلق اسراييل پايي برود. اين است كه اين گلوگير بزرگ، نه تنها مانع توسعه اسراييل مي شود، بلكه ممكن است به نابودي كامل آن بينجامد. اين است كه بحث توسعه اسراييل بدون درنظر گرفتن فلسطين از نظر مديريت علمي توسعه، امري غيرممكن است. 

فلسطين يا اسراييل
در نگاه اوليه، اين كه مقوله توسعه در منطقه به نام اسراييل باشد يا فلسطين، موضوع خاص خودشان است. در اين نگاه، هر دو بايد بدانند كه به عنوان دشمن، نمي توانند به هيچ رشد و توسعه پايداري دست پيدا كنند. ممكن است منطق زعام فلسطين در گفت‌وگو با اسراييل كه از ياسر عرفات شروع شد تا امروز، بر همين منوال باشد. اين كه اين روش درست يا غلطي است، جاي بحث ديگري دارد كما اين كه دوستي گوسفند و گرگ را داستان‌هاي تخيلي هم ننوشته‌اند. اما هر چه هست به خودشان مربوط است. 
اما در نگاه ديگر، زماني كه پاي مسائل اعتقادي و ايدئولوژيك به ميان مي‌آيد، ديگر فلسطين در يك خطه خاكي محصور نمي‌ماند؛ بلكه فراتر از مرزهاي خاكي به مرزهاي اعتقادي پهلو مي زند. اينجاست كه توسعه در كشورهاي اسلامي زير سوال مي‌رود و از اين نگاه، كشورهاي اسلامي به شدت درگير مي شوند. برخي كشورها، راه مذاكره و مصالحه پيش گرفتند زيرا مي‌دانستند بدون حل اين مساله، نمي‌توانند با خيال آسوده به سمت توسعه حركت كنند و ممكن است هر چه خرج كنند، به ضرر تبديل شود. ضمن اين كه براي رشد هم درمانده بودند كه آيا بايد سرمايه كشورشان را روي تجهيزات نظامي سرمايه‌گذاري كنند تا بتوانند از خود دفاع كنند يا خرج نيازهاي ديگر جامعه كنند. اين ابهام باعث شد كه برخي از آن‌ها به سمت مذاكره و مصالحه و عادي‌سازي روابط پيش بروند. اين نكته به زعم رهبر انقلاب اسلامي، شرط بستن روي اسب بازنده است كه با حمله ناباورانه فلسطيني‌ها به اسراييل كه هيچ‌كس باورش نمي‌كرد و در خواب هم نمي ديد، معلوم شد كه واقعا طرف اسب بازنده است. 
واكنش سريع عربستان به عنوان بزرگ‌خاندان كشورهاي عربي جالب توجه بود. سريع موضعي متمايل به فلسطيني ها گرفت! اين كه تا همين ديروز دنبال عادي سازي بود، يك‌هو رنگ عوض كرد. واقعيتي كه پير در خشك خام ديد، اين‌ها نديدند تا ضرب‌ شست حماس را ملاحظه كردند. اكنون آن‌ها هم مثل مايي كه از پشت پرده خبر نداريم، انگشت به دهان مانده‌اند. تعجب مي‌كنند و حيرت‌زده مي‌پرسند: حماس اين همه موشك از كجا آورده كه در يك روز، 7000 موشك به به اسراييل مي زند؟! فقط اسراييلي‌ها غافلگير نشدند؛ بلكه آن‌ها هم غافلگير شدند. ما هم غافلگير شديم و متعجب و حيرت زده. فرق ما با آن‌ها اين است كه ما اشك شوق ريختيم و آن‌ها خشم و نكبت تجربه كردند. 

توسعه متوازن
توسعه بايد متوازن باشد. از درون كه همه سازوكارهاي دروني با هم هماهنگ پيش بروند،  و از بيرون كه كشورهاي منطقه و همسايه و حتا ديگر كشورهاي جهان، در امن و آرامش به سر ببرند. اثر پروانه‌اي آن تاثيري است كه همه كشورها بر هم دارند و كسي در اين جهان بي‌نهايت كوچك، فارغ از ديگري نيست. 

مساله فلسطين و توسعه متوازن ايران
ايران امروز، ايران اعتقادي است و بر مبناي ايدئولوژي فكر و رفتار مي‌كند. به همين دليل، نمي تواند از موضوع فلسطين و اسراييل بگذرد. جنگ واقعي و اساسي بين ايران و اسراييل است. به فرض تسخير كامل فلسطين و حذف نام فلسطين از جغرافياي جهان، آيا جنگ به پايان مي‌رسد؟ به طور مسلم نه. بلكه تازه شروع مي‌شود؛ زيرا اصول اعتقادي امروز ايران نمي تواند به مصالحه فكر كند. اجازه اين كار را ندارد. يك سرنوشت مختوم و مكتوم است. از اين رو، به جاي فلسطين و اسراييل بايد گفت: ايران و اسراييل. 
اين است كه اين دو، مانع اساسي توسعه متوازن همديگر هستند. بنا به حكم ايدئولوژي و تفكر شيعي امروز ايران، اسراييل بايد نابود شود و هيچ تبصره و آوانسي در اين باره وجود خارجي ندارد. اسراييل نيز اين را دانسته و تلاش عجيبي براي نزديك شدن به مرزهاي ايران دارد. پايگاه در آذربايجان و نزديك مرز ايران نمونه اين انديشه است. ازاين رو، توسعه متوازن با توجه به وضعيت اسراييل و ايران و ماهيت تضاد و تقابل آن‌ها، در كل امكان‌پذير نيست. اسراييل بارها ايران را به حمله نظامي تهديد كرده است. ايران نيز بارها گفته كه اسراييل سرطاني است كه بايد ريشه كن شود. هيچ موي و مناسبتي بين اين دو نيست. ضمن اين كه اسراييل نه يك هويت مستقل و نه يك كشور مستقل، بلكه اهرم فشار تفكر صهيونيستي در جهان است كه به طور مستقيم عليه دين اسلام ايجاد شده و عليه دين اسلام مي‌جنگند؛ از اين رو، ساير كشورهاي اسلامي نيز از گزند آن در امان نخواهند بود. ممكن است امروز به حيلتي به مذاكره و عادي‌سازي روي آورند؛ اما در بلندمدت، آن ماري نيست كه افعي نخورد. 

سرنوشت مشترك
با اين توضيحات، توسعه متوازن حاصل يك سرنوشت مشترك است. سرنوشت‌هايي كه به حكم ايدئولوژي غيرقابل تغييرند. ايدئولوژي صهيونيستي در برابر ايدئولوژي اسلامي. احكام را حاكمان ننوشته‌اند كه حاكمان ديگر بخواهند و بتوانند تغيير دهند. اين حكم دين است كه ازلي و ابدي است. از اين رو، تفكر شيعي هيچ راهي جز مبارزه ندارد. هيچ راهي براي صلح و سازش وجود خارجي ندارد. صلح و سازش در اين منطق، چيزي جز خيانت نيست. حكم دين، سرنوشت مشترك ايجاد كرده است براي تمامي مسلمانان و صهيونيست‌ها. دين اسلام براي مسلمانان و تفكر صهيوني براي صهيونيست‌ها. هيچ وجهي براي عادي‌سازي روابط براي هر دوطرف وجود خارجي ندارد. اين مذاكره‌ها و عادي‌سازي‌ها، همه اش يك نيرنگ بزرگ است. هر دو براي هم نقشه مي‌ريزند؛ همان‌گونه كه حماس چند سال است دارد نقشه مي‌ريزد و در سكوت و چراغ خاموش، ضربه خورد و هيچ نگفت تا اين كه روزش رسيد. 
اسراييل هم از مذاكره و عادي‌سازي، هدفي جز تكميل نقشه‌هايش ندارد. مگر مي‌شود مار چنبره‌زده را اهلي دانست؟ اين است كه در مسير نهايي، ساده‌لوحان بازنده خواهند بود.  
  توسعه،  بدون امنيت  نمي‌شود
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه