« اقتصادسرآمد» بررسی میکند؛
رقابت پنهانی آمریکا با انگلیس بر سر منابع نفت ایران
وقتی که آمریکا ازمنافع ایران در جریان ملی شدن نفت حمایت میکند!
گروه نفت و انرژی - آرزو حبیبیان دهکردی - با مطالعه تاریخ در مییابیم که برخلاف تصور عموم در جریان ملی شدن صنعت نفت آمریکا نه تنها به طرفداری و حمایت از منابع و منافع ایران در مقابل انگلیس ایستادگی نکرد بلکه به دلایلی همچون نیاز بسیار به نفت ایران و همچنین جلوگیری از نفوذ کمونیسم و ... خواستار تغییر مسیر منابع نفتی بود و چون به آنچه که در پی آن نبود نرسید همراه با دولت انگلیس به اجرای کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت مصدق پرداخت در این مقاله به بحث در مورد رقابت پنهانی آمریکا با انگلیس بر سر منابع نفت ایران خواهیم پرداخت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنبال دگرگونی ساختار نظام بینالمللی ،آمریکا با اجرای دکترین ترومن و طرح مارشال، نه تنها در پی جلوگیری از نفوذ کمونیسم بود بلکه سعی در محدودسازی و تغییر موقعیت انگلستان و گسترش قدرت و نفوذ خود در سطح بین المللی به خصوص در منطقه خلیج فارس و ایران بود. به این منظور مشاوران روزولت برای تحقق آن برنامهریزی دقیقی انجام داده بودند.
ایالات متحده در این سالها موفق شده بود از طریق شرکت نفتی آرامکو، منابع نفتی عربستان را تحت کنترل خود درآوردو به دنبال کسب سهم از نفت ایران بود چرا که این منابع برای آینده اقتصاد ایالات متحده اهمیت بسزایی داشت چنانکه این موضوع در گزارش دی گایر رئیس کمیسیون کارشناسان بررسی نفت آمریکا در اکتبر ۱۹۴۳ به روزولت رییس جمهوروقت آمریکا آمده است: «آینده نفت، این نیروی ارزشمند و مهم مدت زیادی وابسته به قاره آمریکا نخواهد بود و طولی نخواهد کشید که ذخایر و مراکز مهم تولید نفت جهان از خلیج مکزیکو و جزایر کارایب به منطقه خلیج فارس انتقال خواهد یافت .»
به این لحاظ میتوان گفت که پایان جنگ جهانی دوم آغاز رویارویی انگلیس و آمریکا بود زیرا در حالی که آمریکا تنهاصاحب ۱۶ درصد از منابع نفت خلیج فارس بود انگلستان ۷۴ درصد را در تصاحب خود داشت ؛همچنین انگلستان در سالهای قبل موفق شده بود که درآمد بسیاری از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس کسب نماید.
سیاست دولت انگلستان پس از جنگ جهانی دوم نیز در ایران نه تنها حفظ منافع خود بود بلکه همانند آمریکا به دنبال مقابله با نفوذ شوروی هم بود و چون به تنهایی ناتوان از مقابله با شوروی بود در این زمینه نیازمند یاری ایالات متحده آمریکا بود به خصوص که در آن سالها انگلستان با اوجگیری نهضت ملی شدن نفت به رهبری مصدق تحت فشار شدید هم قرار گرفته بود. آمریکا در این برهه از زمان و در این روزهای حساس ،فعالیت های گستردهای را علیه دولت انگلیس آغاز کرده بود روی کار آوردن فردی چون قوام السلطنه که به آمریکاییها نزدیک بود یکی از موارد قابل ذکر است پس از برکناری وی انگلستان همچنان از نفوذ آمریکاییها در ایران نگران بود و این موضعگیری ها و دخالتها موجب روی کار آمدن و سقوط دولتهایی چون حکیمی و سپس هژیر شد .پس از آنکه ساعد به عنوان نخست وزیر منصوب گردید با تلاشهای او قرارداد الحاقی گس – گلشائیان منعقد شد اما در مجلس شانزدهم مردود اعلام گردید.با روی کار آمدن سپهبد رزمآرا که یکی از مهرههای حساس سیاست آن روز محسوب میشد و روابط نزدیکی با آمریکا داشت انگلیسی ها و شرکت نفت به خاطر حفظ منابع نفتی خود از وی پشتیبانی کردند زیرا امیدوار بودند که در دوران نخست وزیری وی لایحه الحاقی به تصویب نهایی برسد. رزم آرا نیز که سودای تحکیم قدرت و چه بسا از میان برداشتن شاه را داشت به دنبال آن بود که با تلفیق منافع انگلیس و آمریکا با امضای قرارداد مناسبتری با شرکت نفت؛ مسئله نفت را حل کند و جنبش ملی ایران را از حرکت باز دارد.
در جریان این کشاکش های سیاسی بر سر منابع نفتی، آمریکا که از تداوم سلطه انحصاری انگلیس بر منابع نفتی رضایت نداشت و به دنبال کاستن نفوذ آنان بود قراردادی با عربستان به صورت پنجاه پنجاه یا اصل تصنیف منعقد کرد که میتوانست تاثیر زیادی بر روی مبارزات ایران داشته باشد. و به دنبال این قرارداد آمریکا ،انگلستان را برای دادن امتیازات بیشتر تحت فشار گذاشت و از آن دولت خواست که بر اساس اصل ۵۰-۵۰ با ایران وارد مذاکره شود؛ زیرا به نظر آمریکاییها ،سیاستهای انگلیس در ایران با گذشت زمان هیچگونه تغییری پیدا نکرده بود .چنانچه در گزارش ویلیام وانتر مدیر کل امور یونان ترکیه و ایران در وزارت خارجه آمده است: «به نظر من از روز روشنتر است که سیاست بریتانیا در ایران با وجود شرایط کنونی جهان سر سوزنی تغییر نکرده است آنها همچنان مصمم اند که منافع شرکت نفت ایران و انگلیس را در درجه اول اهمیت قرار دهند به این ترتیب بگذارند اوضاع داخلی ایران به طور دائم در وضعی مغشوش و آشفته قرار داشته باشد تا شرایط به صورتی درآید که بتواند نقش سابق خود را عیناً ادامه دهد یعنی نمایندگان مجلس و مقامات دولتی را کماکان با رشوه بخرند و از این طریق قادر شوند در غیاب یک دولت نیرومند هر طور مایلند در ایران رفتار کنند»
با درخواست آمریکا از انگلستان ، شرکت نفت ایران و انگلیس اعلام کرد که در صورت پذیرش این اصل کمپانی مذکور ورشکست خواهد شد با این وجود حاضر بودند که در صورتی که کنترل واقعی نفت در اختیار کشورهای غربی باقی بماند قراردادی فراتر از شرایط معمول 50-50 ببندند.این همراهیهای آمریکا با ایران تا این زمان این تصور را در ذهن بوجود می آورد که آمریکا در مبارزه علیه کمپانی نفت از حقوق ملت ایران پشتیبانی میکرد در حالی که آمریکا در فاصله زمانی حدود 14 ماه از اردیبهشت 1330 تا تیر 1331 به دنبال آن بود «تا شاید بتواند مصدق را ترغیب یا وادار به پذیرش مصالحه ای کند که براساس آن ایران در ظاهر صنایع ملی شده را در اختیار می گرفت اما در عمل اداره واقعی صنعت نفت را به کنسرسیومی متشکل از شرکت نفت ایران و انگلیس به همراه شرکت های عمده غربی واگذار می کرد.»
به اجمال می توان گفت میانجی گری آمریکا میان ایران و انگلیس برای حل مسئله نفت در واقع تاکتیکی مقطعی بود که هم حقوق متفق همیشگی و همپیمان دائمی خود را حفظ میکرد و همین که منافع او را در حوزه نفت ایران به دلایل راهبردی افزایش میداد. زیرا در مورد معامله بر سر فروش نفت ملی شده هیچگاه از فرمول تقسیم عواید بر اساس ۵۰-۵۰ فراتر نرفت ؛ایالات متحده اوجگیری نهضت ملی ایران و طولانی شدن مذاکرات بر سر لایحه قرارداد الحاقی را به نشانه یک خطر تلقی کرده بودچنانکه دروپیرسون پیشکسوت ژورنالیسم آمریکایی هشدار داده بودکه برای آمریکا بسیار خطرناک است که قیمت نفت و همچنین آینده جهان آزاد در دستان مردی مانند مصدق و وزیر خارجه اش قرار بگیرد و اذعان کرده بود«چنین مردانی ما را وادار به جیره بندی نفت یا حتی ورود به جنگ جهانی سوم خواهند کرد.» به همین دلیل برای پیشگیری از خطری که با ملی شدن صنعت نفت ایران منافع آنها را تهدید میکرد قرارداد تقسیم منافع را با عربستان سعودی امضا کرد و سپس بریتانیا را برای کنار آمدن با ایران تحت فشار گذاشت از سوی دیگرمرحله بعدی سیاست آمریکا در برابر ایران و مسئله نفت پس از پیروزی آیزنهاور در انتخابات ریاست جمهوری در جهت براندازی دولت مصدق از طریق کودتای نظامی نشان داد که همکاری و رقابت این دو کشور در مقابل ایران همانند دو روی یک سکه بود که در نهایت با تقسیم منابع نفتی ایران و افزایش سهم آمریکا به پایان رسید.
گروه نفت و انرژی - آرزو حبیبیان دهکردی - با مطالعه تاریخ در مییابیم که برخلاف تصور عموم در جریان ملی شدن صنعت نفت آمریکا نه تنها به طرفداری و حمایت از منابع و منافع ایران در مقابل انگلیس ایستادگی نکرد بلکه به دلایلی همچون نیاز بسیار به نفت ایران و همچنین جلوگیری از نفوذ کمونیسم و ... خواستار تغییر مسیر منابع نفتی بود و چون به آنچه که در پی آن نبود نرسید همراه با دولت انگلیس به اجرای کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت مصدق پرداخت در این مقاله به بحث در مورد رقابت پنهانی آمریکا با انگلیس بر سر منابع نفت ایران خواهیم پرداخت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنبال دگرگونی ساختار نظام بینالمللی ،آمریکا با اجرای دکترین ترومن و طرح مارشال، نه تنها در پی جلوگیری از نفوذ کمونیسم بود بلکه سعی در محدودسازی و تغییر موقعیت انگلستان و گسترش قدرت و نفوذ خود در سطح بین المللی به خصوص در منطقه خلیج فارس و ایران بود. به این منظور مشاوران روزولت برای تحقق آن برنامهریزی دقیقی انجام داده بودند.
ایالات متحده در این سالها موفق شده بود از طریق شرکت نفتی آرامکو، منابع نفتی عربستان را تحت کنترل خود درآوردو به دنبال کسب سهم از نفت ایران بود چرا که این منابع برای آینده اقتصاد ایالات متحده اهمیت بسزایی داشت چنانکه این موضوع در گزارش دی گایر رئیس کمیسیون کارشناسان بررسی نفت آمریکا در اکتبر ۱۹۴۳ به روزولت رییس جمهوروقت آمریکا آمده است: «آینده نفت، این نیروی ارزشمند و مهم مدت زیادی وابسته به قاره آمریکا نخواهد بود و طولی نخواهد کشید که ذخایر و مراکز مهم تولید نفت جهان از خلیج مکزیکو و جزایر کارایب به منطقه خلیج فارس انتقال خواهد یافت .»
به این لحاظ میتوان گفت که پایان جنگ جهانی دوم آغاز رویارویی انگلیس و آمریکا بود زیرا در حالی که آمریکا تنهاصاحب ۱۶ درصد از منابع نفت خلیج فارس بود انگلستان ۷۴ درصد را در تصاحب خود داشت ؛همچنین انگلستان در سالهای قبل موفق شده بود که درآمد بسیاری از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس کسب نماید.
سیاست دولت انگلستان پس از جنگ جهانی دوم نیز در ایران نه تنها حفظ منافع خود بود بلکه همانند آمریکا به دنبال مقابله با نفوذ شوروی هم بود و چون به تنهایی ناتوان از مقابله با شوروی بود در این زمینه نیازمند یاری ایالات متحده آمریکا بود به خصوص که در آن سالها انگلستان با اوجگیری نهضت ملی شدن نفت به رهبری مصدق تحت فشار شدید هم قرار گرفته بود. آمریکا در این برهه از زمان و در این روزهای حساس ،فعالیت های گستردهای را علیه دولت انگلیس آغاز کرده بود روی کار آوردن فردی چون قوام السلطنه که به آمریکاییها نزدیک بود یکی از موارد قابل ذکر است پس از برکناری وی انگلستان همچنان از نفوذ آمریکاییها در ایران نگران بود و این موضعگیری ها و دخالتها موجب روی کار آمدن و سقوط دولتهایی چون حکیمی و سپس هژیر شد .پس از آنکه ساعد به عنوان نخست وزیر منصوب گردید با تلاشهای او قرارداد الحاقی گس – گلشائیان منعقد شد اما در مجلس شانزدهم مردود اعلام گردید.با روی کار آمدن سپهبد رزمآرا که یکی از مهرههای حساس سیاست آن روز محسوب میشد و روابط نزدیکی با آمریکا داشت انگلیسی ها و شرکت نفت به خاطر حفظ منابع نفتی خود از وی پشتیبانی کردند زیرا امیدوار بودند که در دوران نخست وزیری وی لایحه الحاقی به تصویب نهایی برسد. رزم آرا نیز که سودای تحکیم قدرت و چه بسا از میان برداشتن شاه را داشت به دنبال آن بود که با تلفیق منافع انگلیس و آمریکا با امضای قرارداد مناسبتری با شرکت نفت؛ مسئله نفت را حل کند و جنبش ملی ایران را از حرکت باز دارد.
در جریان این کشاکش های سیاسی بر سر منابع نفتی، آمریکا که از تداوم سلطه انحصاری انگلیس بر منابع نفتی رضایت نداشت و به دنبال کاستن نفوذ آنان بود قراردادی با عربستان به صورت پنجاه پنجاه یا اصل تصنیف منعقد کرد که میتوانست تاثیر زیادی بر روی مبارزات ایران داشته باشد. و به دنبال این قرارداد آمریکا ،انگلستان را برای دادن امتیازات بیشتر تحت فشار گذاشت و از آن دولت خواست که بر اساس اصل ۵۰-۵۰ با ایران وارد مذاکره شود؛ زیرا به نظر آمریکاییها ،سیاستهای انگلیس در ایران با گذشت زمان هیچگونه تغییری پیدا نکرده بود .چنانچه در گزارش ویلیام وانتر مدیر کل امور یونان ترکیه و ایران در وزارت خارجه آمده است: «به نظر من از روز روشنتر است که سیاست بریتانیا در ایران با وجود شرایط کنونی جهان سر سوزنی تغییر نکرده است آنها همچنان مصمم اند که منافع شرکت نفت ایران و انگلیس را در درجه اول اهمیت قرار دهند به این ترتیب بگذارند اوضاع داخلی ایران به طور دائم در وضعی مغشوش و آشفته قرار داشته باشد تا شرایط به صورتی درآید که بتواند نقش سابق خود را عیناً ادامه دهد یعنی نمایندگان مجلس و مقامات دولتی را کماکان با رشوه بخرند و از این طریق قادر شوند در غیاب یک دولت نیرومند هر طور مایلند در ایران رفتار کنند»
با درخواست آمریکا از انگلستان ، شرکت نفت ایران و انگلیس اعلام کرد که در صورت پذیرش این اصل کمپانی مذکور ورشکست خواهد شد با این وجود حاضر بودند که در صورتی که کنترل واقعی نفت در اختیار کشورهای غربی باقی بماند قراردادی فراتر از شرایط معمول 50-50 ببندند.این همراهیهای آمریکا با ایران تا این زمان این تصور را در ذهن بوجود می آورد که آمریکا در مبارزه علیه کمپانی نفت از حقوق ملت ایران پشتیبانی میکرد در حالی که آمریکا در فاصله زمانی حدود 14 ماه از اردیبهشت 1330 تا تیر 1331 به دنبال آن بود «تا شاید بتواند مصدق را ترغیب یا وادار به پذیرش مصالحه ای کند که براساس آن ایران در ظاهر صنایع ملی شده را در اختیار می گرفت اما در عمل اداره واقعی صنعت نفت را به کنسرسیومی متشکل از شرکت نفت ایران و انگلیس به همراه شرکت های عمده غربی واگذار می کرد.»
به اجمال می توان گفت میانجی گری آمریکا میان ایران و انگلیس برای حل مسئله نفت در واقع تاکتیکی مقطعی بود که هم حقوق متفق همیشگی و همپیمان دائمی خود را حفظ میکرد و همین که منافع او را در حوزه نفت ایران به دلایل راهبردی افزایش میداد. زیرا در مورد معامله بر سر فروش نفت ملی شده هیچگاه از فرمول تقسیم عواید بر اساس ۵۰-۵۰ فراتر نرفت ؛ایالات متحده اوجگیری نهضت ملی ایران و طولانی شدن مذاکرات بر سر لایحه قرارداد الحاقی را به نشانه یک خطر تلقی کرده بودچنانکه دروپیرسون پیشکسوت ژورنالیسم آمریکایی هشدار داده بودکه برای آمریکا بسیار خطرناک است که قیمت نفت و همچنین آینده جهان آزاد در دستان مردی مانند مصدق و وزیر خارجه اش قرار بگیرد و اذعان کرده بود«چنین مردانی ما را وادار به جیره بندی نفت یا حتی ورود به جنگ جهانی سوم خواهند کرد.» به همین دلیل برای پیشگیری از خطری که با ملی شدن صنعت نفت ایران منافع آنها را تهدید میکرد قرارداد تقسیم منافع را با عربستان سعودی امضا کرد و سپس بریتانیا را برای کنار آمدن با ایران تحت فشار گذاشت از سوی دیگرمرحله بعدی سیاست آمریکا در برابر ایران و مسئله نفت پس از پیروزی آیزنهاور در انتخابات ریاست جمهوری در جهت براندازی دولت مصدق از طریق کودتای نظامی نشان داد که همکاری و رقابت این دو کشور در مقابل ایران همانند دو روی یک سکه بود که در نهایت با تقسیم منابع نفتی ایران و افزایش سهم آمریکا به پایان رسید.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
آغازکشت تلفیقی محصولات کشاورزی و آبزیان در مزارع
-
رقابت پنهانی آمریکا با انگلیس بر سر منابع نفت ایران
-
خطوط دریایی از«بندرهای سیراف و هرمز به دریای چین»
-
نوبت مردم!
-
دولت از توان جوامع محلی برای حفظ و احیای تالاب ها استفاده می کند
-
افزایش 60درصدی نرخ تسعير ارز شبکه بانکي در سال 1402
-
بریتانیا برای سرنگون کردن پهپادها، کشتیهای جنگی را به لیزر مجهز میکند
-
اتحاد سهگانه در دریای چین جنوبی برای مهار پکن
-
سدهای ارس با کشورهای همسایه چه میکنند؟
اخبار روز
-
پروژه ۱۰ هزار واحدی نهضت ملی مسکن پرند جان تازه گرفت
-
افتتاح ۴ کیلومتر از محور هراز تا پایان سال
-
حمایت نمایندگان زن مجلس از وزیر راه در مسیر تحقق برنامه هفتم توسعه
-
تسهیلات بانکی کم بهره به سرمایه گذاران حوزه حمل ونقل ریلی پرداخت می شود
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟
-
مدیرعامل جدید شرکت توسعه و مدیریت بنادر و فرودگاه منطقه آزاد قشم منصوب شد
-
پرندگان آبگون در گالری کاف نمایش داده می شود
-
کتاب " چه، زندگی و جاودانگی یک چریک " اثر مهدی بیرانوند روژمان رونمایی شد
-
گزارش رسمی از کتاب داستان استقلال، نگاهی به تاریخ باشگاه تاج در صدا و سیما
-
ارتقای زیبایی بصری منطقه یک؛ رنگ آمیزی کافوها و جداول تا المان های شهری
-
انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی خواستار لغو ابلاغیه عدم انتشار آگهیهای ثبتی در مطبوعات شد
-
برنامهها و راهبردهای سازمان تأمین اجتماعی در دوره مدیریتی جدید