تو میمانی ای جان کهنبوم و بَر
دکتر مهدی استادی جعفری-ایران، کهن تمدنی پرافتخار و وارث بزرگترین امپراتوریهای جهان و برخوردار از فرهنگ غنی باستانی است که در هر دورهی زمانی با فراز و نشیب بسیار، دارای تنوع قومی و انسجام اجتماعی در مقیاس ملی بوده است. مرور تحولات دوره معاصر تا همین دو هفته اخیر (جنگ و آتشبس تحمیلی)، آنقدر جدی و اساسی است که پهنای آن تاریخ ایرانزمین است و عمق آن به سن تمدن ایران میرسد و بیش از هر چیز، نشاندهنده این واقعیت است که این دست از چالشها و از جمله جنگ تحمیلی اخیر، دارای طبیعتی دیرپا بوده و درک این نکته، ضرورتی قطعی برای شناخت مسئله و مواجهه با آن بهحساب میآید. تاریخ (که واقعیتی محتوم است و نه لالاییِ مادران و داستانی برای شبهای بلند زمستان)، بیانگر نمونههای فراوانی است که برای نیاکان ما رخ داده و خوشبختانه با انسجام ملی، نهتنها آن خطرات یکپارچگی کشور را حفظ کرده، بلکه سبب بالندگی ایرانیان گردیده است.بجز کاسبان جنگ و تحریم و ناامنیِ امروزی و معدود خائنانی که در هر دوره تاریخی بودهاند، ایرانیان همیشه صلحطلب و حافظان صلح منطقهای بودهاند. لیکن، در بستر حوادث و تندبادهای جنگ و ناامنی و مصائب ناشی از آنها، بجای فاصله گرفتن و خوداندیشی، همواره به هم نزدیکتر شدهاند و سختیها را با هم گذرانیدهاند. نکته مهم و کلیدی اینجاست که همهی این آلام و آمال در خون ایرانیان و بطور نسل به نسل به ما رسیده و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، یک پیکرهی واحدیم و همانیم که سعدی (علیهالرحمه) فرمود: بنیآدم اعضای یک پیکرند.ما باید با خودمان صادق باشیم؛ درﺳﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ در زﻣﺎن ﺟﻨﮓ اﻋﺮاب و ﻓﺎرس ﻧﺒﻮدهاﯾﻢ، اﻣﺎ ﺗﺒﻌﺎﺗﺶ ﻫﻤﭽﻨﺎن در ﺟﺎن و روان ﻣﺎ ﺑﺎﻗﯽ مانده اﺳﺖ. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺠﺎوز ﻣﻐﻮلﻫﺎ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﻣﺎ زﺧﻤﯽ ﮐﻪ ﺧﻮردهاﯾﻢ ﻫﻨﻮز در روان ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪه است. ﻣﺎ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻣﯿﺮزا ﮐﻮﭼﮏﺧﺎن در ﺗﺎﻟﺶ و رئیسعلی دلواری در ﺗﻨﮕﺴﺘﺎن ﺟﻨﮕﯿﺪهاﯾﻢ. ﺑﺎ ﺳﺘﺎرﺧﺎن و ﺑﺎﻗﺮﺧﺎن ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪاﯾﻢ. یک روز ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﺼﺪق و ﯾﮏ روز ﻋﻠﯿﻪ آن ﺗﻈﺎﻫﺮات ﮐﺮدهاﯾﻢ. صدها ﭘﺎدﺷﺎه، ﺧﺎن و ﻣﺴﺘﻮﻓﯽاﻟﻤﻤﺎﻟﮏ دﯾﺪهاﯾﻢ. دهﻫﺎ اﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ رگ زدهاﯾﻢ و دهﻫﺎ ﺷﺎه و وزﯾﺮ و وﮐﯿﻞ را ﺗﺮور ﮐﺮدﯾﻢ.
ما ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻗﻨﺎت ﻧﮑﻨﺪه ﺑﺎﺷﯿﻢ ﯾﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯽآﺑﯽ و ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﻓﺮزﻧﺪﻣﺎن را از دﺳﺖ ﻧﺪاده ﺑﺎﺷﯿﻢ، اﻣﺎ ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮات در ذﻫﻦ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻦ و ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آری؛ ما ایرانی هستیم؛ ما ممکن است گذرمان به آبادان نرسیده باشد، ولی در دسته عزای آبادانیها در واقعه متروپل اشک ریختهایم و خودمان را گاهوبیگاه در غیزانیه اهواز پیدا میکنیم! ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﻪ تهرانی هستیم، ﻧﻪ آﺑﺎداﻧﯽ و نه آﻣﻠﯽ و مشهدی و تبریزی. ﻧﻪ سی ﺳﺎﻟﻤﺎن اﺳﺖ و ﻧﻪ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻤﺎن. ﺗﻤﺎم آن ﭼﻪ در ﺟﺎي ﺟﺎي اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ و در ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺣﺘﯽ در ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽﻣﺎن ﮔﺬﺷﺘﻪ در ﻃﻮل ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎل در ﻣﻦ و ﺗﻮ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺎتمان ﺗﻪﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪه است.
اجازه بدهید به سراغ تاریخ برویم. حدود دو قرن (184 سال) دوران سلطه عرب بر ایران را گذرانیدهایم. بیش از دو قرن، ناآرامی و تلاطم دوران حکومت ترکان غزنوی و بیش از یک قرن، حکومت ترکان سلجوقی با حکومتهای ملوکالطوایفی و جنگهای داخلی را تحمل کردیم. بیش از یک قرن، با خشم و تحقیر زیر بار حکومت غارتگر و ویرانگر بیاباننوردان مغول که تمام ساختارهای اجتماعی، کشاورزی، بازرگانی را ویران کردند، رفتهایم ولی بجای اثرپذیری، آنان را فرهنگمدار کردیم. بیشتر از یک قرن، شاهد حکومت صحرانوردهای تیموری بودهایم و بیش از یک قرن، از دوران 220 ساله حکومت صفویه با ناآرامی و بیثباتی و فشار به مردم سپری کردیم. نزدیک 70 سال بعد از شاه سلطان حسین صفوی، تا ظهور ایل قاجار، گرفتار تجاوزات افغانها، ناآرامیها و جنگهای نادرشاه از ایل افشار هرج و مرجهای فزاینده و دشواریهای دوران حکومت کریمخان زند از ایل زند بودیم و 130 سال نیز حکومت خاموش و واپسگرای ایل قاجار را تحمل نمودیم. 53 سال هم در دوره پهلوی در سایه تغییرات نظم جهانی و تغییرات شرایط اجتماعی-سیاسی، مملو از تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تجدّدگرایی قرار گرفتیم تا به دوره جمهوری اسلامی رسیدیم.
ایران و ایرانی، کم زخم برنداشته که زخم ندیده باشد و بر زخمی بر پیکرش، رنگ ببازد! در دورههای تاریخی مختلف، ایران با وحشت و ناآرامی، جنگ و خونریزی، تهیدستی و بدبختی زیر ستم حکومتهای خودکامه، جبار و اقتدارگرا خم شد، اما پایداری کرد. زد و خوردهای مکرر میان قبایل و طوایف وحشی صحراگرد مهاجم به ایران و جنگهای مکرر آنها با نیروهای داخلی، زیانهای سنگین و جبران ناپذیری بر پیکر فرهنگ، اقتصاد و ساختارهای اجتماعی وارد کرده، ولی هنچنان ایستاده است. جابجایی مکرر پایتخت ایران در میان قبایل گوناگون و در شهرهای غزنه، نیشابور، ری، مرو، اصفهان، قزوین، گرگان، مراغه، تبریز، سلطانآباد، سمرقند، هرات، اردبیل، شیراز و تهران، نمونه دیگری از نابسامانیهای سیاسی- تاریخی ایران است، ولی این ایران بوده که مانده است. در یک کلام، تاریخ پرحادثه ایران مملو از بیثباتی، ناامنی؛ هرج و مرج؛ نابسامانی و ناپایداری؛ شاهد ۱۲۰۰ جنگ بزرگ و هزاران جنگ پراکنده و منطقهای همراه با غارت، کشتار و تخریب سامانههای زیستی بوده است؛ لیکن ایران و ایرانی مانده است.
این روزها میگذرند. چقدر طول میکشد؟ نمیدانم. ولی میدانم که تندبادها، ریشه درختان را میآزمایند. درخت سترگ ایرانی که در بستری از فرهنگ و محیط منطقهای و جهانی رشد کرده، طبیعی است که از همان محیط تغذیه کند. باید توجه نمود که آفت از کمبود تغذیه و فقر زمین مایه میگیرد. در بستر نامناسب روزگار، انواع آفت قابل پیشبینی است و باید مراقب آفات بود. اگر هم که جبر محیطی، ایران را در چهارراه و شاهراه جهانی قرار داده و مزایای کلیدی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را فراهم نموده، طبیعی است که جامعه ایرانی را در محیطی پرمخاطره و بر سر راه حوادث قرار داده است. ساده نیست که ایران روزی دروازۀ هندوستان و روزی پل پیروزی و در مقاطع متعددی از تاریخ تحت تأثیر کشاکش قدرتهای بزرگ از جنوب و شمال بوده است. همین مسئله، محیط سیاسی و اجتماعی ما را متشنج، معادلات را چندمجهولی و قواعد بازیها را آشفته ساختهتر است.
عنوان این یادداشت کوتاه، برگرفته از شعر زندهیاد اخوان ثالث است. بخشی از این شعر پرمعنا، حکایت این روزهای ماست.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران
تو را اي گرامي گهر دوست دارم
تو در اوج بودي، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
دگر باره برشو به اوج معاني
كه اين تازه رنگ و صور دوست دارم
نه شرقي، نه غربي، نه تازي شدن را
براي تو، اي بوم و بر دوست دارم
جهان تا جهان است، پيروز باشي
برومند و بيدار و بهروز باشي
ما ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻗﻨﺎت ﻧﮑﻨﺪه ﺑﺎﺷﯿﻢ ﯾﺎ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯽآﺑﯽ و ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽ ﻓﺮزﻧﺪﻣﺎن را از دﺳﺖ ﻧﺪاده ﺑﺎﺷﯿﻢ، اﻣﺎ ﺗﻤﺎم اﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮات در ذﻫﻦ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻦ و ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آری؛ ما ایرانی هستیم؛ ما ممکن است گذرمان به آبادان نرسیده باشد، ولی در دسته عزای آبادانیها در واقعه متروپل اشک ریختهایم و خودمان را گاهوبیگاه در غیزانیه اهواز پیدا میکنیم! ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻧﻪ تهرانی هستیم، ﻧﻪ آﺑﺎداﻧﯽ و نه آﻣﻠﯽ و مشهدی و تبریزی. ﻧﻪ سی ﺳﺎﻟﻤﺎن اﺳﺖ و ﻧﻪ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﻤﺎن. ﺗﻤﺎم آن ﭼﻪ در ﺟﺎي ﺟﺎي اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ و در ﻟﺤﻈﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺣﺘﯽ در ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽﻣﺎن ﮔﺬﺷﺘﻪ در ﻃﻮل ﺻﺪﻫﺎ ﺳﺎل در ﻣﻦ و ﺗﻮ و ﻣﻨﺎﺳﺒﺎتمان ﺗﻪﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪه است.
اجازه بدهید به سراغ تاریخ برویم. حدود دو قرن (184 سال) دوران سلطه عرب بر ایران را گذرانیدهایم. بیش از دو قرن، ناآرامی و تلاطم دوران حکومت ترکان غزنوی و بیش از یک قرن، حکومت ترکان سلجوقی با حکومتهای ملوکالطوایفی و جنگهای داخلی را تحمل کردیم. بیش از یک قرن، با خشم و تحقیر زیر بار حکومت غارتگر و ویرانگر بیاباننوردان مغول که تمام ساختارهای اجتماعی، کشاورزی، بازرگانی را ویران کردند، رفتهایم ولی بجای اثرپذیری، آنان را فرهنگمدار کردیم. بیشتر از یک قرن، شاهد حکومت صحرانوردهای تیموری بودهایم و بیش از یک قرن، از دوران 220 ساله حکومت صفویه با ناآرامی و بیثباتی و فشار به مردم سپری کردیم. نزدیک 70 سال بعد از شاه سلطان حسین صفوی، تا ظهور ایل قاجار، گرفتار تجاوزات افغانها، ناآرامیها و جنگهای نادرشاه از ایل افشار هرج و مرجهای فزاینده و دشواریهای دوران حکومت کریمخان زند از ایل زند بودیم و 130 سال نیز حکومت خاموش و واپسگرای ایل قاجار را تحمل نمودیم. 53 سال هم در دوره پهلوی در سایه تغییرات نظم جهانی و تغییرات شرایط اجتماعی-سیاسی، مملو از تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تجدّدگرایی قرار گرفتیم تا به دوره جمهوری اسلامی رسیدیم.
ایران و ایرانی، کم زخم برنداشته که زخم ندیده باشد و بر زخمی بر پیکرش، رنگ ببازد! در دورههای تاریخی مختلف، ایران با وحشت و ناآرامی، جنگ و خونریزی، تهیدستی و بدبختی زیر ستم حکومتهای خودکامه، جبار و اقتدارگرا خم شد، اما پایداری کرد. زد و خوردهای مکرر میان قبایل و طوایف وحشی صحراگرد مهاجم به ایران و جنگهای مکرر آنها با نیروهای داخلی، زیانهای سنگین و جبران ناپذیری بر پیکر فرهنگ، اقتصاد و ساختارهای اجتماعی وارد کرده، ولی هنچنان ایستاده است. جابجایی مکرر پایتخت ایران در میان قبایل گوناگون و در شهرهای غزنه، نیشابور، ری، مرو، اصفهان، قزوین، گرگان، مراغه، تبریز، سلطانآباد، سمرقند، هرات، اردبیل، شیراز و تهران، نمونه دیگری از نابسامانیهای سیاسی- تاریخی ایران است، ولی این ایران بوده که مانده است. در یک کلام، تاریخ پرحادثه ایران مملو از بیثباتی، ناامنی؛ هرج و مرج؛ نابسامانی و ناپایداری؛ شاهد ۱۲۰۰ جنگ بزرگ و هزاران جنگ پراکنده و منطقهای همراه با غارت، کشتار و تخریب سامانههای زیستی بوده است؛ لیکن ایران و ایرانی مانده است.
این روزها میگذرند. چقدر طول میکشد؟ نمیدانم. ولی میدانم که تندبادها، ریشه درختان را میآزمایند. درخت سترگ ایرانی که در بستری از فرهنگ و محیط منطقهای و جهانی رشد کرده، طبیعی است که از همان محیط تغذیه کند. باید توجه نمود که آفت از کمبود تغذیه و فقر زمین مایه میگیرد. در بستر نامناسب روزگار، انواع آفت قابل پیشبینی است و باید مراقب آفات بود. اگر هم که جبر محیطی، ایران را در چهارراه و شاهراه جهانی قرار داده و مزایای کلیدی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک را فراهم نموده، طبیعی است که جامعه ایرانی را در محیطی پرمخاطره و بر سر راه حوادث قرار داده است. ساده نیست که ایران روزی دروازۀ هندوستان و روزی پل پیروزی و در مقاطع متعددی از تاریخ تحت تأثیر کشاکش قدرتهای بزرگ از جنوب و شمال بوده است. همین مسئله، محیط سیاسی و اجتماعی ما را متشنج، معادلات را چندمجهولی و قواعد بازیها را آشفته ساختهتر است.
عنوان این یادداشت کوتاه، برگرفته از شعر زندهیاد اخوان ثالث است. بخشی از این شعر پرمعنا، حکایت این روزهای ماست.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران
تو را اي گرامي گهر دوست دارم
تو در اوج بودي، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
دگر باره برشو به اوج معاني
كه اين تازه رنگ و صور دوست دارم
نه شرقي، نه غربي، نه تازي شدن را
براي تو، اي بوم و بر دوست دارم
جهان تا جهان است، پيروز باشي
برومند و بيدار و بهروز باشي

ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
تجلیل از دریانوردان مستقر در بندر خرمشهر به مناسبت روز جهانی دریانوردی
-
افتتاح بزرگراه زابل - زهک با هدف توسعه ترانزیت شرق کشور
-
هرگونه افزایش قیمت کالا و خدمات تا اطلاع ثانوی ممنوع است
-
۸۰ درصد پول بلیت پروازهای باطل شده مسافران پروازها مسترد شد
-
دستور رئیس جمهور برای تدوین طرح حمایتهای اجتماعی محله محور در شرایط خاص
-
تهرانیها برای بازسازی ساختمانهای آسیبدیده به کجا مراجعه کنند؟
-
تمدید لغو پروازها در شمال، جنوب و غرب کشور تا ساعت ۱۴ فردا
-
قیمت جدید دلار، یورو و درهم در بازار رسمی
-
مدیریت در لحظه، درسهایی برای آینده
-
اجرای کنوانسیون بازیافت ایمن کشتیها از ۵ تیر آغاز شد
-
پرداخت یک میلیارد ودیعه اسکان به خانوارهای آسیبدیده ازجنگ
-
از سرگیری پروازهای ترکیش ایرلاینز به ایران
-
افزایش ناوگان ریلی اربعین با ۶ قطار ویژه و ۲ ریلباس
-
ریزش ۷۲ هزار واحدی شاخص بورس
-
صادرات اولین محموله ماهی قزل آلای زنده تولیدی آذربایجان شرقی به عراق
-
صندوق بیمه جبران خسارت تشکیل می شود
-
چین راهآهن پرسرعت دیگری افتتاح کرد
-
شایعه بسته بودن آسمان به روی ایران تکذیب شد
-
سقوط آزاد قیمت طلا
-
آمادگی بخش خصوصی در تامین بازار در شرایط بحران