«سرآمد» بررسی می‌کند؛

فرصت‌های خفته در سازمان ملی کارآفرینی ایران

چشم‌انداز فرهنگی، اقتصادی و علمی به مقوله کارآفرینی و فعالیت کارآفرینان
​​​​​​​گروه اقتصاد- ایرج گلشنی- کارآفرینی، یکی از مهم‌ترین عناوین حرفه‌ای در دنیای امروز است. به آن بسیار اهمیت داده می‌شود تا جایی که اقتصاد و صنعت بدون کارآفرینی در عصر حاضر، قابل تصور و توجیه نیست. کارآفرینی را یک خلاقیت و آفرینش حرفه‌ای می‌دانند که به عبارت مصطلح، از هیچ، همه‌چیز می‌سازد. این خلاقیت عملیاتی، دقیقا خلاءها و نبودها و هیچ را در نظر می‌گیرد و برای خلق یک موجود جدید، با استفاده از هوش و حس و تجربه و علم، خداوندگاری می‌کند و در نوع خود به خلق یک موجود جدید می‌پردازد. 
به گزارش اقتصاد سرآمد، البته باید دانست که هرکسی کارآفرین نیست و نمی‌تواند باشد. کارآفرینی، لایه‌های متعدد آشکار و پنهانی دارد که از شانس و اقبال تا حس و تلاش و تا موقعیت و فرصت و امکان اقتصادی همه را با هم در بر می‌گیرد. بسیارند کسانی که در ظرفیت وجودی خود کارآفرین بوده‌اند و کارآفرینی هم کرده‌اند، اما به دلیل نبود بستر مناسب و موقعیت لازم، بروز و ظهور نداشته است.
در چنین شرایطی می‌توان گفت که کارآفرینی کار بسیار سختی است که در آن ابر و ماه و خورشید و فلک باید دست در دست هم بدهند تا اتفاق بیفتد. در این میان، شخصیت کارآفرین دقیقا کسی است که اراده و باور دارد و می‌تواند دست ابر و ماه و خورشید و فلک را به نفع خود در دست هم قرار دهد. هرچه هست، نگرش به کارآفرینی یک سهل‌الممتنع تمام‌عیار است.

فرد و جامعه کارآفرین
باید دانست و قبول کرد که فرد تنها نمی‌تواند کارآفرینی کند مگر آنکه بستر جامعه برای او راهی برای رفتن بگذارد. جامعه گاهی مانع اصلی است. جامعه همان چیزی است که گوش ادیسون را می‌گیرد و از مدرسه بیرون می‌اندازد. جامعه درست همان کسی است که انیشتین را مسخره می‌کرد. جامعه همان کسی است که هیتلر را احمق روانی می‌دانست و او را به روانکاو سپرد. بنابراین، جامعه‌(بستر) برای کارآفرین و کارآفرینی بسیار مهم است. وقتی خانواده‌ها سرکوفت می‌زنند که فلانی را ببین که از کجا به کجا رسیده است، به این ظرافت دقت ندارند که جامعه او با جامعه این، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. 
فرد برای کارآفرینی مهم و خط پیشرو است، اما این‌گونه نیست که بستر مهم نباشد. بنابراین، فرد و جامعه باید کنار هم قرار بگیرند. اراده فردی با بستر مناسب می‌تواند منجربه خلاقیت و کارآفرینی شود وگرنه، بسیارند خلاق‌هایی که خداوندگاری آن‌ها در نطفه خاموش می‌شود. کسانی که بستری برای بروز و ظهور پیدا نمی‌کنند. اگر خاک مناسب باشد، یک دانه گندم می‌تواند به صدها تبدیل شود، در غیر این صورت، همان یک دانه گندم هم می‌سوزد و تمام.  ما براساس جهان‌بینی‌ای که داریم، معتقدیم که فرد مهم‌تر از جامعه است، اما این بدان معنا نیست که جامعه‌(بستر) هیج باشد. درست است که اولویت با فرد است، اما جامعه هم بسیار مهم و موثر است. قصه فرد و جامعه در کارآفرینی همان مثل معروف ماست: تو یک پل به من نشان بده من سی‌و‌سه پل به تو نشان خواهم داد. به این معنی که جامعه نمی‌خواهد برای کارآفرین از ابتدا تا آخرین نقطه ریل‌گذاری و جاده را فرش کند، بلکه کافی است در حد یک راه نصفه‌نیمه اجازه حرکت و بروز و ظهور به او بدهد. 

سازمان ملی کارآفرینی ایران
با چنین نگرشی است که جوامع برای توسعه کارآفرینی به یک پل ارتباطی بین فرد و جامعه نیاز دارند. در اغلب کشورها، سازوکارهایی برای ایجاد این پل ارتباطی ساخته و پرداخته‌اند و در کشور ما جایی به اسم «سازمان ملی کارآفرینی» این رسالت بزرگ را برعهده دارد که البته متاسفانه به‌رغم زحمت‌های زیاد، چندان توفیقی در ایجاد این راه نداشته است. دلایل این عدم‌توفیق را می‌توانیم به اختصار بررسی کنیم و بگوییم که به‌رغم تلاش زیاد، ظرفیت‌های خفته فراوانی پیش روی سازمان ملی کارآفرینی قرار دارد.

جنبه‌های کارآفرینی
برای درک موضوع، باید مداقه کرد که کارآفرینی چه وجوه و چه جنبه‌هایی دارد؟ چگونه کارآفرینی در یک جامعه نهادینه می‌شود و آیا سازمان ملی کارآفرینی، همه راه‌ها را رفته است؟ برخی جنبه‌های مهم کارآفرینی برای یک جامعه عبارتند از:

جنبه فرهنگی
بی‌تردید جنبه فرهنگی کارآفرینی، مهم‌ترین جنبه آن است تا جایی که جامعه اگر باور داشته باشد که قابلیت کارآفرینی دارد، مسیر تحول را پیش می‌گیرد و جامعه‌ای که باور کند که کارآفرین نیست، مسیر دیگری را. یک جامعه باورمند به کارآفرینی، ژاپن است که ضرب‌المثل همه جهان به ‌خصوص ایرانی‌هاست. در مقابل، یک نمونه از عدم‌باور، همین ایران ماست.
حال دو وجه از جامعه در پیش رو داریم: یک وجه که تصور می‌کنیم قادر به انجام هر کاری است و یک وجه که تصور می‌کند که آفتابه هم نمی‌تواند بسازد. این دو نماد و نمود دو باور هستند که دو مسیر متفاوت پیش روی مردمش می‌گشاید. تغییر در باورهای منفی اولین گامی است که یک جامعه باید به سمت کارآفرینی بردارد. در جامعه ایرانی، بعد از تغییرات بنیادینی که رخ داد، اکنون به جای آفتابه‌ای که نمی‌توانست بسازد، موشک و ماهواره می‌سازد. توجه کنید که این مثال‌ها برای آن است که ریل‌گذاری نگرش جامعه را نشان دهد. 
در این بعد که جنبه ملی دارد، سازمان ملی کارآفرینی گامی بر نداشته است و حتی مدعی هستیم که به آن فکر هم نکرده است. بعد فرهنگی مهم است تا باورها به سمتی بچرخد که کارآفرینی ممکن است، می‌توانیم کارآفرین باشیم و تا جایی که باور کنیم که جز کارآفرینی راهی نداریم. این جنبه از لوازم کارآفرینی در ایران امروز کاملا معطل مانده و رها شده است و پرداختن به آن بخشی و مقطعی است و یک نظام ملی برای نگاه به آن وجود ندارد. این نقص بسیار بزرگی است. 

جنبه اقتصادی
یک جنبه مهم دیگر برای کارآفرینی، جنبه اقتصادی است. با توجه به ماهیت کارآفرینی، جنبه اقتصادی همواره در بعد حداقلی قرار می‌گیرد و به عنوان یک ابزار سرنوشت‌ساز تلقی نمی‌شود، اما این‌گونه هم نیست که کارآفرینی نیاز به اقتصاد نداشته باشد. به بیان دیگر، با توجه به اینکه ماهیت کارآفرینی، خلق اقتصاد نوین است، نیاز حداکثری به اقتصاد ندارد زیرا خود مولد اقتصاد است؛ اما این به معنای حذف کامل اقتصاد از چرخه کارآفرینی نیست. حداقل اقتصاد برای یک کارآفرین باید وجود داشته باشد تا او بتواند مسیر ایده تا عمل را بپیماید و سپس خود مستقل خواهد شد و به دیگران نیز اقتصاد می‌رساند.
در این زمینه هم به نظر می‌رسد سازمان ملی کارآفرینی، کار خاصی انجام نداده است که اگر چنین بود، باید سازمان کارآفرینی را یکی از شلوغ‌ترین سازمان‌های کشور به حساب آورد و همواره از تردد کارآفرینان از سراسر کشور پر ازدحام باشد. مسیرهایی که برای کمک به کارآفرینی تعبیه شده است، اغلب جدای از سازوکار سازمان کارآفرینی هستند و این سازمان در آن‌ها نقشی ندارد. ضمن اینکه این مسیرها بسیار سخت و پیچیده و طولانی هستند و سازمان می‌تواند مسیرهای میانبری برای آن تعریف کرده و با طی روندهای مرسوم اداری به سرانجام برساند، اما چنین نیست. 

جنبه علمی
وجه دیگر کارآفرینی، وجه علمی است که البته سازمان ملی کارآفرینی به این جنبه بسیار دقت و ورود نسبی کرده است. بررسی مجموعه گزارش کار سازمان ملی کارآفرینی همین را نشان می‌دهد. برگزاری نشست‌های تخصصی در سالن سازمان با همکاری بخش‌های دولتی و خصوصی کاری است که انجام می‌شود. در سایر بخش‌های علمی، ارکان متعدد به خصوص دانشگاهی ورود کرده‌اند، اما یک نظم و نسق ملی برای آن تعبیه نشده است و همه چیز به فراخور حال و زمان و مناسبت‌ها بستگی دارد. 
به‌طور بدیهی، اگر سازمان ملی کارآفرینی، با نگاه راهبردی و در همه جنبه‌های موثر در کارآفرینی ورود کند و با پشتوانه‌ای که به نام اتاق اصناف کشور دارد و وجاهتی که برای جذب همکاری سایر ارکان علمی و صنعتی کشور دارد، می‌تواند در شعاع ملی بر فرد و جامعه اثر بگذارد و هر دو را به سمت کارآفرینی سوق دهد. 
به بیان دیگر: انتظار از سازمان ملی کارآفرینی بالاست. انتظاری که هست بیش از آن چیزی است که الان مشاهده می‌شود. انتظار می‌رود یک موثر و فعال راهبردی در سطح ملی داشته باشیم تا یک سازمان محصور به چند فعالیت کوچک. این انتظارات از آن جهت است که سازمان ملی کارآفرینی ظرفیت‌های بسیار زیادی دارد که هنوز به فعل تبدیل نکرده است. مانند سیمرغی است که فقط با یک مرغش پرواز می‌کند! و این به هیچ وجه کافی نیست. 

فرصت‌های خفته در سازمان ملی کارآفرینی ایران
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه