برای آن‌ها که هنوز به تعادل مالی نرسیدند

محمد مولوی 
نگرانی از آینده، دیدن ظاهر زندگی دیگران، نگاه نا امیدانه به گذر زمان، اضطراب از اجرایی نشدن اهداف و نرسیدن به آزدی شغلی و مالی و... چیزی نیست که تنها شما درگیرش باشید؛ حتی افرادی که احساس می‌کنید چنین دل‌مشغولی‌هایی ندارند، دارند!
این موضوع بیشتر از آنچه که به درآمد یا موقعیت شغلی ما مربوط باشد به «رفتار مالی» ارتباط دارد. به عنوان مثال، هنگام تعیین هدف، «رسیدن به فلان مقدار پول» را معیار قرار می‌دهیم در صورتی که هدف اصلی ما «آرامش و موفقیت» است. جابجایی چنین موضوعی در ذهن ما باعث می‌شود از لحظه‌لحظه زندگی‌مان لذت نبریم و حتی موقعیت‌های خوبی که اتفاقا در مسیر موفقیت و آرامش ما هستند را ناآگاهانه پس بزنیم. برهمین اساس، موفقیتِ ناشی از پول است که برای‌مان لذت‌بخش می‌باشد. 
اگر این مقطع را درک کرده و از «هدف‌گذاری درست مالی» عبور کردیم در مرحله بعد نیاز به «تربیت فردی در سبک زندگی مالی» داریم؛ اینکه دیدگاه ما برای موفقیت چه باید باشد و چطور می‌توانیم به آن برسیم؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا می‌نگریم که به «تعادل مالی» رسیدیم یا از آن نیز عبور کرده و در «امنیت مالی» قرار داریم. به زعم نویسنده، کسی که هزینه‌های زندگی اش را تا ۱۲ ماه آینده می‌تواند حتی طی یک بحران (مثلا اخراج از کار یا انحلال شغل شخصی‌) تامین کند در مرحله تعادل مالی قرار دارد. دقت کنیم که اگر هنوز به این مرحله نرسیدیم، ریسک کردن ممنوع است! ریسک در هرسطحی نیازمند دو پشتوانه مالی و روانی می‌باشد که اگر احساس می‌کنید موقعیت مالی شما تثبیت شده اما هنوز به لحاظ فکری در رویکرد هزینه‌ای مردد هستید، به تعادل مالی نخواهید رسید و در همان مرحله ابتدایی، اعتبار خود را از دست داده و بدهی بالا می‌آورید. مرحله قبل از تعادل مالی یعنی جایی که شما به هیچ وجه نباید پول از دست بدهید و نیز«ارزش دارایی‌تان» را باید حفظ کنید. برآیند رفتاری انسان‌ها نشان می‌دهد که به لحاظ روانی، پول از دست دادن تقریبا دو برابر پول بدست آوردن، واکنش عاطفی ایجاد می‌کند.
تربیت فردی در سبک زندگی مالی می‌تواند شما را به تعادل مالی و پس از آن امنیت مالی برساند. نکته دیگری که در تحقق این مسیر مهم هست توجه به سراب‌هاست. به عنوان مثال بارها می‌شنویم که اگر شغل خود را کنار بگذارید حتما موفق خواهید شد! در صورتی که بسیاری از افراد روحیه کار کارمندی دارند و اتفاقا اگر در یک اداره مشغول به کار باشند بهتر پیش رفته و شادتر خواهند بود. چه بسا با ادامه دادن همین رویکرد، هم در محل کار خود موفق شوند هم در ساعات دیگری مهارت تازه و جذابی کسب کرده و کار و یک برند خانوادگی راه بیندازند. سراب دیگر، جَو جامعه است که ما را با خود پیش می‌برد. مانند اتفاقی که برای بسیاری از مردم عزیزمان در مواجهه با سرمایه‌گذاری در بورس رخ داد. حتی برخی از شغل اصلی خود خارج شدند تنها به این دلیل که می‌گفتند «درآمدمان در بورس بیشتر است». اینجا «خودکنترلی» در تصمیم‌گیری و «نگاه بلندمدت به آینده مالی» می‌تواند به ما کمک کند تا تصمیمات لحظه‌ای نگیریم. حتی همنشینی با انسان‌هایی که رفتارشان همواره هوس‌آلود بوده که هربار دارایی‌شان را تحت الشعاع قرار می‌دهد در مسیر تحقق امنیت مالی برای ما مضر است.
اگر بدانیم که رویکرد شبکه‌های اجتماعی، صرفا معرفی افراد موفق است، ذهن‌مان درگیر این نمی‌شود که چرا ما مثل آن‌ها نیستیم. اصل ماجرا آن‌جاست که افراد مطرح در دنیا یکی از ده‌ها نفری بودند که موفق شده و ما داستان آن‌هایی که شکست خوردند را نه می‌دانیم نه می‌شنویم. از سوی دیگر، قبل از تعیین هدف، خود را بشناسیم که روح و جسم ما در کدام مسیر آرام‌تر است و چه چیزهایی باعث خستگی یا بالعکس انگیزه بیشتر در ما می‌شود. در مسیر اصلاح رفتار مالی خود، قرار نیست با کسی رقابت کنیم. ما با خود در رقابت هستیم؛ اینکه چطور احساسات لحظه‌ای و نیز تورم را شکست دهیم و بین «خواسته» و «نیاز» در مخارج‌مان تفاوت قائل شویم، اصلاح مصرف انرژی را پیش‌گیریم (به دلیل افزایش نرخ آن در آینده) و همچنین هزینه‌هایمان را اولویت‌بندی کنیم. 
گاهی دلیل نگرانی‌های ما، پول نیست اما آنقدر نگاه ما به خاطر حرف‌های اطرافیان و القای شبکه‌های اجتماعی مورد هجوم قرار گرفته که همه چیز را به آن ربط می‌دهیم. کسانی می‌توانند به امنیت مالی برسند و از چنین موقعیتی لذت ببرند که قبل از آن درک و شناخت کافی از «لذت و آرامش» داشته باشند.
*کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
برای آن‌ها که هنوز به تعادل مالی نرسیدند
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
ضمیمه