طعم چای هندی(قسمت پایانی)

انگار قرار نیست چابهار قند پارسی به بنگاله ببرد!

در سه شماره پیشین، هم از نظرگاه خودمان گفتیم و هم از نظرگاه سفیر کشور هند. بحث بر سر چابهاری است که انتظار داشتیم قند پارسی به بنگاله ببرد که انگار قرار نیست ببرد! قصور از کیست و از کجاست؟ این شاید مهم ترین مطالبه افکار عمومی است؛ به خصوص اهالی سیستان و بلوچستان. 
کجای کار گیر است و گلوگاه کجاست و چه کسی پا بر روی گلوی چابهار گذاشته است تا این ملت را از نعمت کار و اشتغال و درآمد محروم کند؟ 
انتظار داشتیم بعد از این همه سال که از توافق سه جانبه ایران و هند و افغانستان می گذرد، چابهار به بندرگاهی بزرگ و موثر در اقتصاد منطقه تبدیل شود. حرکت لاک پشتی رشد و توسعه چابهار در جهانی که به سرعت برق و باد در حال گذر است، معنا ندارد و دست اندازهای زیاد در مسیر حرکت رو به جلوی این بندر، می رود که نه تنها سودی برای مردم نداشته باشد، بلکه تبدیل شود به معضلی غامض. 
اکنون به نظر می رسد به جای داشتن یک بندر مجهز و قدرتمند، با بن بستی مواجه هستیم به نام چابهار. بن بست منطقه آزاد چابهار، از یک سو انتظار و تقاضا ایجاد کرده است و از دیگر سو، یاس و ناامیدی و آثار مخرب این یاس می تواند برای یک جامعه فلج کننده باشد و زیربنای بسیاری از نزاع ها و سرخوردگی های اجتماعی باشد. 
مشکلات چابهار:
مشکلات چابهار متعدد هستند. از راه جاده ای تا ریلی گرفته تا برق و آب و انبار و... 
زیرساخت های چابهار مشکل دارند و اقدام عمده و مهمی که نشان از جهش در آن وجود داشته باشد، ملاحظه نمی شود. بارگیری و تخلیه کشتی های موجود از بس به درازا می کشد که کشور ما هر روز باید به صاحبان کشتی ها خسارت تاخیر  بدهد که گاهی چندین برابر هزینه تمام شده را بالا می برد.
جاده مناسب وجود ندارد و حمل و نقل با مشکل جدی مواجه است ، حمل و نقل ریلی که ضرورت اولیه است، وجود خارجی ندارد و ما نمی دانیم که یک بندر آزاد که تراکمی از حمل و نقل در آن است، چرا باید ریل مناسب نداشته باشد؟ مشکل در حمل و نقل، هزینه یک تاجر را به شدت افزایش می دهد و انگیزه ادامه کار را سرکوب می کند. 
تاجر، انسانی است که با حساب و کتاب سر و کار دارد و وقتی بداند که تجارت از راه چابهار برایش مشکل است و هزینه حمل و نقل بالایی دارد، به طور طبیعی سر خر کج می کند به بندر دیگر. تاجر قسم نخورده است که حتما از این بندر استفاده کند؛  این است که به راحتی دنبال جایگزین می گردد و این یعنی بی ثباتی در فضای تجاری چابهار.
می گویند، شرکت های هندی مشوق های قابل قبول و چشمگیری برای ایجاد انگیزه بین تجار ندارند؛ اما ایران چه؟ آیا ایران مشوق های لازم که نه، حداقل امکانات رفاهی و جاده ای را فراهم کرده است؟
می گویند شرکت های طرف قرارداد هندی، درآمدزا نیستند و همکاران این شرکت ها، دارند زیان می دهند. 
وقتی می پرسیم در ایران چه خبر است و مسئولان ایرانی به خصوص در سازمان بنادر و دریانوردی چه می کنند، جواب می آید که دارند تلاش می کنند که چرخه راه بیفتد! 
می گوییم این تلاش ها کی دست می دهد و برای مردم نان می شود و پای سفره خانواده ها می رود، می گویند تحریم ها اجازه نمی دهند! حمل و نقل دریایی هم دچار مشکل است تا برسد به حمل و نقل جاده ای و ریلی. 
می گویند، قرار بود که هندی ها بارهای دولتی خود را به سمت چابهار بیاورند و از این مسیر توزیع کنند تا هم چابهار به حرکت در بیاید و هم هزینه حمل و نقل خود هندوستان کاهش پیدا کند؛ اما هند از عقب کشیده و به قرارداد خود عمل نمی کند.
می گوییم اذعان داشته اند که «چابهار در فهرست تحریم ها قرار ندارد» پس چگونه تحریم را موثر می دانید؟ می گوید، تحریم ها از سایر نقاط به چابهار فشار می آورد و اثر می گذارد. حالا این نقاط کجا هستند، معلوم نیست!
می گوییم هزینه باربری کامیون ها در چابهار چرا این همه زیاد است؟ می گویند در چابهار بار یک طرفه است. بار دو طرفه وجود ندارد! کامیون که بار می آورد باید خالی برگردد! به همین دلیل، قیمت را دوبل می گیرد. باید فکری بشود که بار دو طرفه باشد تا قیمت نصف شود. 
این همه قرار! این همه قرار! جای این همه قرار اگر یک جو همت بود، بهتر نبود؟ به زبان رهبر جمهوری اسلامی نمی گوییم «حرکت جهادی»، زیرا توقع خیلی بالایی است. می گوییم یک جو همت! 
می گوییم چرا از مسیر چابهار، برنج پاکستانی می آید؛ اما برنج هندی نمی آید؟ جای تعجب نیست؟ مشکل اگر مشکل بهداشتی بوده، آیا بعد این همه مدت، نمی بایست حل شود؟ اگر از بیخ و بن قرار نیست در چابهار اتفاقی بیفتد، اگر کشور هند از تعهداتش سرباز می زند و عمل نمی کند و اگر ایرادی هست که حتما هست و ما نمی دانیم، بگویید فکری بشود تا فرجی حاصل شود. بندر رقیبی مانند گوادر منتظر نمانده و نمی ماند؛ بلکه می رود که رگ حیات منطقه را به دست بگیرد؛ شما منتظر کدام اعجازید؟ در مسیر رشد و پیشرفت چابهار، چه چیزی سنگ شده است که کسی نمی تواند آن را ببیند و بردارد؟
می گویند چالش های داخلی ایران، مانع حرکت رو به جلوست. می گوییم این چالش ها دو سه ماه است که رخ داده و بحث چابهار از ده سال گذشته است. آزاد راه شرق و به غرب و راه های مرتبط با آن، سال ها پیش باید به سرانجام می رسید. اینجا دیگر پای چینی ها در میان نیست که مانند آزادراه شمال، موش بدوانند و زمان بکشند. پس چرا نمی شود؟
می گویند، جلسات منظم دارد برگزار می شود و کار را دنبال می کنیم. می گوییم: نمی شود این جلسات منظم را نامنظم کنید، ولی در عوض، حرکت رو به جلوی چابهار را منظم کنید؟ کجای عالم با جلسه بهبود پیدا کرده که ما دومی اش باشیم؟
می گوییم: چابهار دو بندر دارد که یکی بندر شهید بهشتی و دیگری بندر شهید کلانتری است که در منطقه آزاد چابهار واقع شده است که بندر شهید کلانتری، تعرفه ندارد؛ اما بندر شهید بهشتی تعرفه دارد و براین اساس، حتی تاجران هندی هم مایلند که کالای خود را در بندر شهید کلانتری ترخیص کنند؛ این دوگانگی بین دو بندر نزدیک به هم نیز جای سوال دارد که البته در مجلس بحث هایی هست که بندر شهید بهشتی هم جزء  منطقه آزاد قرار داده شود تا انگیزه بیشتری برای تجار فراهم شود.  
می گویند: این قصه قبل از فوت مرحوم رستم قاسمی بوده، هنوز هست و کی در دولت و مجلس نهایی می شود که بندر شهید بهشتی هم جزو بندر آزاد قرار گیرد و تعرفه نداشته باشد تا تجارت در آن جا یک نواخت شده و معنادار شود، ما نمی دانیم! شما هم نمی دانید! هیچ کس نمی داند!
می گوییم: حجم انبوهی از صادرات و واردات ایران از طریق بندر بوشهر انجام می شود و سهم بنادر کلانتری و شهید بهشتی(چابهار) کمتر از 3 درصد است. یعنی ظرفیت بزرگی از بنادر چهابهار، هنوز دست نخورده باقی مانده است. کما این که اگر در بندر بوشهر به هر دلیلی، مشکلی پیش بیاید، وضعیت ایران خطرناک می شود. قانون پرتفوی می گوید که همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید؛ اما ما حدود 90 درصد صادرات و واردات را در بندر بوشهر متمرکز کرده ایم و سهم جایی مانند چابهار را داده ایم فقط 3 درصد! این نه از نظر امنیتی معنا دارد و نه از نظر اقتصادی. و البته اینجا دیگر کسی نبود به ما در این باره چیزی بگوید.
می گوییم:  در بحث توسعه پروژه های چابهار بانک کشاورزی، به عنوان بانک عامل جهت انتقال پول به ایران به هند پیشنهاد شد؛ اما بانک کشاورزی به صورت مکتوب به هندی ها اعلام کرد که مایل به حضور در پروژه چابهار نیست.  کشور هند درخواست معرفی بانک دیگری را از ایران کردکه طی دو سال گذشته تاکنون هیچ بانکی به آن ها معرفی  نشده است.  می پرسیم که چرا بعد از دوسال، هیچ بانکی برای ادامه مراودات مالی و بانکی به هند معرفی نشده است؛ می گویند: در دست اقدام است! در درست اقدام. گفتند برای یکی دو ماه، نه برای یکی دوسال! این نه با منویات رهبر جمهوری اسلامی سازگاری دارد، نه با فرمول «حرکت جهادی» می خواند و نه با منطق مدیریت بازرگانی. در جایی که سرعت رقابت بیش از حد تصور ماست، چرا باید این همه اهمال وجود داشته باشد؟ آقای دهقان به عنوان مسئول حوزه مکُران، یا صفایی به عنوان سازمان و بنادر یا.. یکی  بگوید ما از کی بپرسیم؟
به زغم ما واقعیت روشن این است: به طورکلی، قصور هایی در هر دو طرف وجود دارد؛ هم طرف هندی و هم طرف ایرانی. – اما روشن است که هر دو طرف با افزایش همکاری ها و هماهنگی ها می بایست از تحقق عملی نگاه رهبران دو کشور در زمینه توسعه چابهار اطمینان حاصل نمایند. این نکته در مورد ایران جدی تر است زیرا، رهبر جمهوری اسلامی بر توسعه مکُران تأکید فرمودند و با نامگذاری مکران تحت عنوان «گنج پنهان» بر توسعه جدی آن تأکید موکد داشته و دارند. چابهار هم جزیی از محور توسعه ای مکران است و مسئولان باید جوابگوی فرمان رهبر معظم انقلاب باشند. 
خلاصه! چابهار شده است حکایت آن چاه کن که گفت: برای شما که آب ندارد؛ اما برای من نان دارد!
چابهار، برای مردم آب ندارد؛ اما برای یک عده که به اسم چابهار جلسه تشکیل می دهند، نان دارد و این قصه تلخی است که دیگر قند پارسی به بنگاله نمی برد. آیا بندرچابهار و منطقه آزاد چابهار، مسئولی دارد که بتوان این سوال ها را با او در میان گذاشت؟ ناچارم این نوشتار را با همین سوال مهم به پایان ببرم. این همه آدم که این همه جلسه منظم تشکیل می دهند، کدامشان جوابگوی افکار عمومی است که ما  چند سوال از محضر مبارکشان بپرسیم؟ های! آیا کسی هست؟
در جمع همکاران نشسته ایم و در باره چابهار گپ می زنیم. چای هندی دم کرده ایم تا در گس طعم چای هندی، برای انتظار شنیدن پاسخ درست و درمان، حوصله مان سر نرود! 
 انگار قرار نیست چابهار قند پارسی به بنگاله ببرد!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه