واکاوی اقتصاد سرآمد از داستان ماهی پلو شب عید در سفره نوروزی

ماهی قرمز چینی سین ندارد

گروه دریامحور – امید اسماعیلی - «شب عید ماهی» در فرهنگ ایرانیان جایگاه خاصی دارد؛ به نحوی که شب عید را با ماهی پلو به خاطر می آورند. نمی دانم که این پدیده چگونه و کی به فرهنگ باستانی ما وارد شده است؛ اما می دانم که بسیار جالب و ستودنی است؛ به شرطی که مصداق و مفهوم شب عید و ماهی، همانی باشد که پیشینیان حکیم ما به فرهنگ ما وارد کرده اند نه چیز دیگر. مایلم به چند نکته در این باره اشاره کنم تا سهم خود در صیانت از فرهنگ اصیل ایرانی را ادا کرده باشم:
اول: ماهی پلو شب عید
وارد شدن ماهی پلو برای شب عید به عنوان یک سنت، بسیار ارزشمند است؛ از آن جا که ذائقه ایرانی را به سمت غذای سالم هدایت می کند. 
وارد شدن این غذا به فرهنگ باستانی عید نوروز، یکی از بزرگ ترین مروج ها و عمیق ترین فرهنگ سازی ها برای گرایش به غذای سالم است. در این فرهنگ، گوشت سفید ستایش می شود و مورد توجه قرار می گیرد تا این گرایش فزاینده شود و سلامت جامعه افزون. در مقابل گوشت قرمز که بن مایه دردها و بیماری های فراوان است، ماهی (به طور کلی آبزیان) برای بدن انسان بسیار مفید است. 
دوم: اما همه این فرهنگ تحت شعاع یک مساله آشنا قرار گرفته است: گرانی ماهی. 
ماهی خیلی گران است و قیمت یک کیلو ماهی مرغوب از نیم میلیون تومان گذشته است. با توجه به نوع خوراک ماهی، یک نفر می تواند یک ماهی را کامل مصرف کند. یک کیلو ماهی عبارت است از پولک، سر و دم ماهی، استخوان ماهی، امحاء و احشام و گوشت ماهی. در این بخش بندی، فقط گوشت ماهی قابل مصرف است و می دانید که مابقی اجزا قابل استفاده نیست؛ به همین دلیل باید گفت که قیمت یک کیلو گوشت واقعی و خالص ماهی، نزدیک به یک میلیون تومان می شود. البته شاید در این عدد نگارنده به عمد اغراق کرده باشد تا نشان دهد که گوشت خالص ماهی خیلی گران تر است از آن چه که در اتیکت ماهی فروش ها می بینیم. 
با این اوضاع، فرهنگ کناری می رود و اقتصاد حکمرانی می کند. اگر اقتصاد به فرهنگ کمک نکند، فرهنگ گوشه گیر می شود. فرمود: «من لا معاش له، لا معاد له» که ترجمان پارسی آن به شیوایی چنین می شود: «شکمی که گرسنه باشد، ایمان ندارد.» ایمان از جنس فرهنگ است و می تواند مصداقی باشد از عموم اجزاء فرهنگ. سلامت هم جزئی از فرهنگ است. این که غذایی بخورم که باعث سلامت من باشد، یک گزاره کاملا فرهنگی است؛ اما این که آیا می توانم یک غذای سالم بخورم، صد در صد یک گزاره اقتصادی است. آن جا مساله به فکر واندیشه بر می گردد واینجا به جیب مبارک.  اکنون با این وصف، آیا می توان به فرهنگ، به اندیشه و فکر سالم برای تهیه و طبخ غذای سالم عمل کرد؟ بدیهی است که نمی توان آرزوها و خواسته ها را بدون داشتن امکانات لازم محقق کرد. البته آرزو برای جوانان عیب نیست! 
سوم: شیلات و آمارهایش
اما سازمان شیلات طوری گزارش می دهد که انگار از گرانی ماهی بی خبر است. خبر از صادرات می دهد؛ یعنی وضعیت بازار داخلی اشباع شده است و ماهی فراوان در بازار یافت می شود و ما اضافه تولید خود را با افتخار صادر می کنیم! آیا چنین است؟
حسینی در نشست خبرنگاران، مجموعه ای از آمار و ارقام رو کرد که باعث حیرت شد! اما گافی هم مرحمت فرمودند. طبق جدولی که در اختیار  خبرنگاران گذاشتند، فرمودند که طبق برنامه 1401 معادل 1461302 تن باید تولید می شد که طبق برنامه طی 9 ماه، 1006482 تن محقق شده است. اگر سه ماه بعدی را هم اضافه کنیم به تقریب به میزان تولید پیش بینی شده در برنامه می رسیم. از این مقدار چه امسال و چه سال آینده، بخشی برای صادرات در نظر گرفته شده است. یعنی این مقدار وارد بازار ایران نمی شود و به طور طبیعی باعث کاهش عرضه و افزایش تقاضا می شویم واین یعنی گرانی ماهی. 
آیا نمی توان چنین نتیجه گرفت که دولت بازار داخلی را رها کرده است؟ آیا نمی توان گفت که عامل اصلی گرانی ماهی، مدیریت و برنامه ریزی شیلات است؟ آیا  نمی توان پرسید که آیا بازار داخلی باید در تب گرانی ماهی بسوزد و شب عیدش را با حسرت بگذراند تا به خاطر ارز، دست به صادرات بزنیم؟ یعنی از سفره و دل مردم بکنیم و بعد به صادرات افتخار کنیم؟  جدول عملکرد 9 ماهه که حسینی-رئیس سازمان شیلات- به ما داد را کنار دستم گذاشتم و مرور می کنم. آمار و ارقام با شکوه هستند اما نمی دانم چرا ماهی شب عید به رویایی بزرگ تبدیل شده است! سفره عید چیده شده در حالی که ماهی از قفس پریده و به تخیل نزدیک شده است. 
چهارم: ماهی قرمز
ماهی قرمز از لابلای پلو ماهی با نیرنگ وارد سفره هفت سین ما کرده اند. یک ماهی خطرناک و مخرب که محیط زیست آبی ما را به شدت هر چه تمام تر تهدید می کند. ماهی چینی! باز هم از گور چینی ها بر می آید که چنین لطمه ای به محیط زیست ما بزنند و عجیب است سکوت نزدیک به مرگ بخش فرهنگی ما. 
عجیب است که ماهی قرمز که هیچ نون و نشانی از سین ندارد وارد سفره هفت سین ما کرده اند. عجیب تر این است که دولت هیچ فکر و طرح و برنامه فرهنگی برای مبارزه با آن و حذف آن از سفره هفت سین ندارد. 
و عجیب تر این که دولت می داند که این ماهی مخرب و نابودگر است و از چین به ایران آورده شده، اما مانع از تولید و پرورش آن نمی شود. 
و عجیب تر این که  بخش بزرگی از این ماهی ها در تنگ های تنگ تاب نیاورده و می میرند و خود لطمه ای به فرهنگ صلح طلب، مهربان و شریف ما ایرانی هاست و باعث سقاوت قلب و گاهی سرخوردگی شدید بچه هایمان می شود. همه این عجایب یک طرف، و سکون و سکوت فرهنگ سازان – به خصوص رسانه ملی- از سوی د یگر انسان را رنج می دهد. چرا در خود سیمای جمهوری اسلامی ایران سفره هفت سین را با ماهی قرمز چینی می چینند؟ آیا نمی دانند که ماهی قرمز چینی جزو هفت سین ایرانیان نیست؟ آیا هیچ یک نمی دانند که ماهی، سین ندارد؟ 
و آیا نمی شود از این بستر فرهنگی غلط، فرهنگ صحیح به وجود آورد و «پرورش ماهی در خانه» را باب کرد؟ آیا سازمان شیلات ایران به این نکات توجه دارد؟

ماهی قرمز چینی سین ندارد
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه