بي‌خبري بهتر است!

ایرج گلشنی-خبرها را كه مرور مي‌كنيم، خبردار مي‌شويم كه از شمال‌غرب، تركيه از كريدوري خبر مي‌دهد كه از مسير عراق به سمت جنوب و درياي آزاد مي‌رود تا تركيه و عراق از خط اختصاصي خود برخوردار باشند. خبر مي‌رسد كه عراق، بندر فاو و ام‌القصر و بصره را تجهيز كرده است تا هاب منطقه باشند و از اين طرف، حاضر به همكاري در لايروبي اروند نيست تا مسير ما از بندر خرمشهر و آبادان به سمت خليج فارس بسته شود. از شمال خبر مي‌رسد كه دانال زنگزور، هند و پاكستان را از آن سو به حوزه قفقاز و كاسپين و روسيه مي‌رساند و اين سو، چند كيلومتر خط آهن، سال‌هاست كه قرار است احداث شود. از شرق خبر مي‌رسد كه بندر گوادر به كمال رسيده و تجهيز كامل شده و روي دست بندرچابهار بلند شده و اين سو خبر مي‌رسد كه چابهار همچنان در گير و دار قراردادی که هند از لغو آن خبر داده و مسئولان فقط شعارهاي هميشگي و غيرواقعي سر‌مي‌دهند.
از آن سو خبر مي‌رسد كه عرب-مد مي‌رود كه مسير شرق به غرب را بازگشايي كند و امارات و عربستان و هند و اسراييل و يونان و.. به هم وصل و وابسته شوند و اين طرف، هيچ خبري كه رنگ خبر آن‌ها را ببرد نيست. 
نقشه را كه نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد از همه سو، جهنم كريدورها ايران را دوره كرده است و مانند كروكوديل‌هاي وحشي، قصد بلعيدن كريدورهاي نحيف ما را دارند. حسرت مي‌خوريم براي روزي كه شاهنشاه چهارراهي جهان بوديم و تاج شاه‌راهي بر سرمان بود. حظ مي‌كرديم كه سرزميني ژئوپلتيك داريم و هر كس بخواهد به دهكده بالا يا پايين برود، بايد خان ايران را ببيند و اجازه بگيرد. اما خبرها را كه مرور مي‌كنيم و نقشه‌ها را ديد مي‌زنيم، پاك حال‌مان گرفته مي‌شود. با نااميدي آرزو مي‌كنيم كه همين 30كيلومتر ريل رشت- آستارا كشيده شود تا دل‌مان خوش باشد كه دولت كريمه ما كاري كرده است. اما انگار آن‌ها خبرها را نمي‌خوانند. خوش‌به حال‌شان كه مي‌دانند بي‌خبري خودش بهترين خبر است. اعصاب آرام و حال خوشي دارند و با مناسبت‌بازي و افتتاح‌بازي و وعده‌افشاني سرخوش هستند. كاش ما هم مثل آن‌ها بي‌خبري طي مي‌كرديم. 
نمي‌دانيم مي خواهند سر ما را گول بمالند يا كلاه بر سر خودشان بگذارند! برخي خبرها را چنان به بند و ناف صدا و سيما مي‌بندند و چنان تبليغش مي‌كنند كه اول آدم خيال مي‌كند نبض جهان مدرن را در دست گرفته‌ايم و عن‌قريب است كه نظم نوين جهاني را ما ترسيم بكنيم؛ اما وقتي پاي خبر و آمار و نقشه به ميان مي‌آيد، مي‌بينيم اوضاع خوب نيست و حال‌مان خراب مي‌شود. همين كريدور شمال-جنوب را در نظر بگيريم و ببينيم كه اگر وصل شود، چه مي‌شود و اگر نشود چه اتفاقي مي‌افتد؟ مي‌بينيم 80 درصد تجارت حوزه كاسپين در اختيار روسيه است و سهم همه كشورهاي ديگر، فقط 20 درصد. حال از اين 20 درصد سهم ما چقدر مي‌شود؟ جمعيت منطقه كاسپين را مرور مي‌كنيم، مي‌بينيم چند كشور فلك‌زده، وابسته به روسيه و دست به دامان هند و چين با تجارتي اندك با ما! تازه متوجه مي‌شويم همين كريدور كه اين همه سنگش را به سينه مي‌زنيم، اگر راه بيفتد -–البته اگر راه بيفتد- بيشتر به نفع روسيه است تا ما. داريم براي روسيه مي‌دويم. مسير تجارت 80 درصد كس ديگري را داريم صاف و صوف مي‌كنيم. دارند خودشان را گول مي‌زنند يا ما را؟
روسيه،‌ چين، هند و ايران، كداميك بيشتر نفع مي‌برند؟ كسي كه بتواند بيشترين صادرات را به ساير كشورها داشته باشد، كيست؟ ما يا آن‌ها؟ انگار ما بايد بكاريم تا ديگران بخورند!
بي‌خبري بهتر است. كاش نه روزنامه بود و نه فضاي مجازي و فقط سيما جان بود و خبر 20.30. اين‌طوري همه چيز به سامان بود و حال همه خوب. قيچي‌ به دستاني كه با ميراث احمدي‌نژاد عكس مي‌گيرند و روبان ميراث كهنه و فرسوده شده او را با لبخند به دوربين، پاره مي‌كنند، فقط حال اين‌ها خوب است. خوش‌به حال‌شان كه در دنياي بي‌خبري، اعصاب راحت دارند. 
بي‌خبري بهتر است!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه