«روزنامه دریایی سرآمد» تحلیل می‌کند

توسعه دریاپایه و چالش سنگین نیروی انسانی

امید جامعه دریایی ایران به سیاست‌های کلی دریامحور است
​​​​​​​گروه راهبردی-ایرج گلشنی - آن چه از نگاه و نظر کارشناسان و پیشکسوتان دریایی در باب  نیروی انسانی در حوزه دریا برمی آید، نکات مهمی است که نشان از چالش سنگینی در حوزه نیروی انسانی در پهنه فعالیت های دریایی دارد. از آن جه که نیروی انسانی پایه و اساس توسعه هستند، وجود چنین مشکلی  که نماد  و نمودی از معضل دارد، می  تواند بسیار خطرناک باشد و مسیر توسعه دریاپایه را مسدود کند. در این نوشتار به چند مورد اشاره می‌کنیم  و با توجه به این که تامین نیروی انسانی لازم، زمان بر است؛ توجه ویژه مسئولان امر را می‌طلبد. 

اول: فاصله مهارتی نامتوازن
شاید مهم ترین چالش این باشد. آن چه پیشکسوتان دریایی بر آن انگشت نهاده و تاکید می کنند این است که فاصله زیادی بین مهارت نیروی انسانی گذشته و کنونی وجود دارد که به عنوان یک نقص مهم به آینده منتقل می شود. این فاصله دقیقا چقدر است و چگونه تعریف می شود، برای ما مشخص نیست و مسئولان امر باید در این باره آمار دقیق و تحلیلی بدهند؛ اما می دانیم که تجارب نسل گذشته که به طور عمومی رو به بازنشستگی هستند به نحو گسترده به نسل در حال کار و نسلی که در آینده نزدیک باید جایگزین شود، وجود ندارد. بسیاری از صاحبان کشتی در این باره سخن می گویند و از نبود جایگزین حرفه ای –چه در سطح ملوان و چه کاپیتان- می نالند. در بسیاری موارد، با عدم موافقت کارفرما با بازنشستگی نیروی انسانی خود، دوستی چند ساله را به دشمنی و شکایت می کشانند؛ زیرا نفری که باید جایگزین شود و خیال کارفرما را راحت کند، تقریبا وجود خارجی ندارد. 
این مساله در شرکت های دولتی و نیمه دولتی به شدت بیشتری به چشم می آید. حرفه ای های تراز اول جذب شرکت های خصوصی و عموما غیرایرانی می شوند و دست داخلی ها از نیروی انسانی ماهر خالی مانده است. 

دوم: وضعیت معیشتی نیرو
وضعیت نابسامان معیشتی و درآمدی پرسنل، باعث دو بحران بزرگ شده است. یکی این که خوبان به سرعت جذب شرکت های خصوصی غیر ایرانی می شوند و توان و دانش و تجربه خود را در اختیار آن ها قرار می دهند و نوعی فرار مغزهای دریایی را به وجود آورده اند. و دیگری انگیزه ای است که پای بی توجهی به معیشت نیروهای داخلی ذبح می شود. هم نیروی فعال را دل بی انگیزه کرده و نیروهای آینده را برای ورود به عرصه فعالیت ها ی دریایی دل سرد می کند. 
قوانین در حق نیروی کار دریایی رعایت نمی شود. ناظری برای این ماجرا وجود ندارد. گرایش به نیروهای غیر ایرانی- مانند هندی و فیلیپینی- بیش از حد افزایش یافته است. نتیجه مشخص است: بحرانی به بحران نیروی انسانی حوزه دریایی ایران افزود شده و می شود. 

سوم: وضعیت پایگاه اجتماعی نیروی انسانی

نیروی انسانی پرتلاش با کار ضروری برای کشور و ارزش آفرینی بالای آن ها برای جامعه، در جایگاه مناسب اجتماعی خود قرار ندارد. اگر وضعیت فرهنگی و رسانه ای کشور را یکی از ملاک های قضاوت خود قرار دهیم، متوجه می شویم که مقوله دریا و کارکنان و  کارگران و ملوانان و کاپیتان های دریا همواره در آخر فهرست مصاحبه و نمایش قرار دارند. بررسی  کنید ببینید در سال جاری، چند برنامه تلویزیونی در حوزه دریا بوده، چند چهره شاخص از کاپیتان های ما معرفی شده و چقدر در باره کار و فعالیت در دریا سخنی به میان آمده است؟ بررسی کنید که از مجموع رسانه های کشور، برای مثال چند روزنامه به طور جدی و تخصصی به حوزه دریا می پردازد؟ آیا غیر از روزنامه اقتصاد سرآمد، روزنامه دیگری می توانید نام ببرید؟ چندتای مجله تخصصی هستند که همه داخلی هستند و هیچ کدام وجه سراسری ندارند. نگاه رسانه ای به حوزه دریا، اغلب معطوف به جنگ است و در رتبه بعدی مربوط می شود به بحث نفت و جنگ نفتکش ها و دیگر هیچ. چند کاپیتان شناورهای تفریحی و توریستی جلوی دوربین سیما یا در مصاحبه با سایر رسانه ها قرار گرفته اند؟ تقریبا هیچ. 
همه این ها و موارد متعددی که می توان برشمرد، یک نتیجه منفی داشته و آن کاهش چشمگیر پایگاه اجتماعی دریایی ها. جلوه ای که یک پزشک یا یک مهندس در خشکی دارد، جلوه ای که یک وکیل یا قاضی یا.... دارد، چه جلوه ای است و برداشت عمومی جامعه از یک دریانورد چیست؟ این نکات نشان می دهد که بستر‌سازی مناسب نشده و نیروی کار دریایی، مغفول و مظلوم واقع شده تا جایی که جوانان دریایی محکوم به ازدواج در یک خطه خاص هستند. معمولا کسی از یزد و اصفهان و کرمانشان و کردستان و.... دختر به یک دریانورد نمی دهد؛ زیرا اساسا ذهنشان نسبت به دریا منفی است. پیشکسوتان دریایی تقریبا در هیچ جا دیده نمی  شوند. آن چه از دریا می بینیم، گروهی ماهی گیر است و بس. باقی از دور یا لنجی دیده می شود یا یک نفتکش. درون جامعه زیبا و پرهیجان دریایی ها دیده و معرفی نشده است و این نقص بزرگی است. 
چهارم: وضعیت بازنشستگی نیروی انسانی
بازنشستگی در حوزه دریا که خود یک معضل بزرگ و یک چالش سنگین است. دریانوردی که به مرز بازنشستگی می رسد برای دریافت حکم بازنشستگی اش باید بجنگد! کارش به درگیری با کارفرما و شکایت بازی می  کشد. بعد از بازنشستگی هم یک بار محو می  شود. فراموش  می شود. انگار هیچ وقت نبوده و هیچ استفاده ای ندارد. این برعکس و برخلاف وضعیت بازنشستگی در سایر جاهاست. بازنشسته دریایی، دریایی از تجربه و دانایی است. تاریخ شفاهی دریا  هستند و می تواند دانش و تجربه آن ها کتاب شود و به تولید دانش بومی دریایی بینجامد. اما هیچ کار مشخصی برای بازنشسته در حوزه دریا تقریبا نشده است. این نیز مشکل دیگری است که با مرام و منش توسعه دریایی  منافات دارد.  

پنجم: شرایط سخت کار
کار در دریا سخت است، اما جزو کارهای سخت محسوب نشده است. یک پارادوکس تلخ.  در  همه  شهرها، کار یک  نگهبان را یک روز در   میان کرده اند تا بتواند به خانواده  و امور شخصی خود برسد. اما یک ملوان باید چند ماه روی کشتی باشد و از خانواده که سهل است، از شهر و دیار و ساحل هم دور باشد. چطور ممکن است چنین شغلی جزو مشاغل سخت نباشد و قوانین مشاغل سخت و زیان آور بر آن مترتب نشود؟ وزارت کار چه توضیحی برای این نقیصه بزرگ دارد؟ 

امید به سیاست‌های کلی نظام
در سیاست های کلی توسعه دریاپایه، خوشبختانه نگاه معناداری به حوزه نیروی انسانی شده است. اما تخمین می‌زنیم تا این سیاست های کلی به سیاست های اجرایی و برنامه ها برسند، چیزی بین  5 تا 10 سال طول می کشد و تا وقتی که سامانی به وضعیت نیروی انسانی دریایی ایران برسد، در خوشبینانه ترین حالت، حدود 15 سال طول خواهد کشید! مگر این که دولت چهاردهم همت مضاعفی داشته و با جدیت تمام، مساله را حل کند تا امید به آینده در حوزه دریایی ایران، روشن و  زنده باشد.  

توسعه دریاپایه و چالش سنگین نیروی انسانی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه