نامه 51 کارشناس اقتصادی به مسئولان
اقتصاد و معیشت مردم را قربانی اقشار خاص نکنید
51 کارشناس اقتصادی در نامه ای به مسوولین اقتصادی کشور خواستار طی مسیر تحول اقتصادی مانند بسیاری از کشورهایی که تجربه موفقی در اصلاحات اقتصادی داشتهاند، شدند.
به گزارش اقتصادسرآمد، در آستانه آغاز دولت سیزدهم، امیدها به اصلاح اقتصاد کشور و توجه به معیشت مردم احیا شده است، لیکن باید به خوبی به این نکته توجه نمود که اصلاح وضعیت با تداوم شیوههای شکست خورده پیشین و روشهای مسبوق به سابقه ممکن نیست. یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی وضعیت موجود، بقا و تشدید تورم است که بخشی از آن ریشه در کسری شدید بودجه و تحقق نیافتن منابع درآمدی پایدار برای دولت، و به عکس، توسعه مخارج پایدار و جاری دولت دارد. تلاشهای دلسوزانه کارشناسان برای متقاعد کردن دولت و مجلس به کاهش هزینههای دولت در بودجه 1400 به جایی نرسید و گویا رقابتی برای توسعه هزینهها میان دولتی که آخرین سالش را سپری میکرد و مجلسی که سال نخستش را تجربه مینمود وجود داشت که نتیجه آن تصویب بودجهی عمومی 1400 با کسری تراز عملیاتی حدود یک سومی بود. میراث دولت دوازدهم برای دولت نوپا، تنها عدم امکان استفاده از درآمدهای نفتی نبوده بلکه حجم سنگینی از بدهی ها که باید طی سه سال بازپرداخت شود، زمین سوخته بازار سرمایه ای که هرگونه بهره برداری دولت برای فروش دارایی منجر به اختلال مجددش خواهد شد، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی که بر اساس برنامه ششم باید به رقم ده درصدی میرسید، اما به دلیل سیاستهای غلط دولت دوازدهم در پایان سال ۱۳۹۹ به کمتر از شش درصد رسیده نیز از جمله مواردی است که دولت دوازدهم به یادگار می گذارد.
در چنین وضعیتی مثل روز روشن است که «هر گونه سیاستی که به افزایش هزینههای جاری پایدار دولت دامن بزند، مولد و تشدیدکننده تورم پایدار است».بر هر تحلیلگر اقتصادی دلسوز و آگاهی این نکته روشنتر از روز است که تلاشهای دولت و مجلس برای کسب رضایت اقشار مختلف مردم و کارمندان و بازنشستگان از طریق راهحلهای تسکینی مستقیم، به طور عمیقی به تشدید تورم، بصورت غیرمستقیم دامن میزند. اگرچه جبران توان خرید کارکنان دولت را با جبران اثر تورم توجیه میکنند اما جبران این کاهش توان خرید از طرقی که خود منجر به تشدید تورم شود به هیچ وجه عقلانی و پذیرفتنی نیست. در واقع این قبیل اقدامات، منافع عموم و بخصوص قشر ضعیف را قربانی رضایت طبقه ای خاص کرده و در نهایت امر نیز نارضایتی عمومی را تشدید میکنند.
نتیجه عدم اهتمام دولتها و مجالس در دوره های مختلف به اصلاح ساختار بودجه، تامین درآمدهای پایدار، کنترل هزینههای دولت و اصلاح نظام بانکی، چیزی جز بروز و ظهور تورمی کمرشکن و توقف تولید و کاهش چشمگیر سرمایهگذاری نبوده است. وقتی دولت اهتمام کافی به ایجاد رشد اقتصادی، و کسب درآمد پایدار بیشتر به منظور کسب توان پرداخت به کارکنانش نداشت، و نیاز به انعطافپذیری پرداختها در مشاغل مختلف دولتی و بخش عمومی در چارچوب شورای حقوق و دستمزد و در درون قالبهای قانونی پیش بینی شده در قانون مدیریت خدمات کشوری صورت نگرفت، دستگاههای اجرایی و اقشار مختلف کارمندی در رقابت برای خروج از شمول قوانین فراگیر و یکپارچه از یکدیگر پیشی گرفتند و هر قشری بنا بر قدرت چانهزنی سیاسی خود سهم بیشتری از مخارج دولتی را طلب نمود و هزینههای دولت اندک اندک از کنترل خارج شد. رقابت دومینووار برای طراحی، قانونیسازی و استفاده از درآمدهای اختصاصی برای هر دستگاه، اخذ بخشی از هزینههای وزارتخانههای زیربنایی از شرکتهای زیرمجموعه، تلاش برای هیئت امنایی شدن و خروج از شمول قوانین نظارتی، و دست آخر رقابت بر سر برخورداری بیشتر از مزایای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و فوقالعادههای ویژه، همگی موجب کاهش یکپارچگی و افزایش رقابت درونی لایههای مختلف بدنهی دولت و حتی سایر قوا برای افزایش حقوقها شد. در چنین فضایی، تقاضا برای همسانسازی حقوق برای دستگاههای اجرایی دارای منابع کمتر، نظیر بازنشستگان و معلمان نیز فشار را بر مخارج دولت بیشتر و بیشتر نموده و مجدداً تقاضا برای افزایش در دستگاههای دارای منابع درآمدی را نیز تشدید میکند و این دور باطل را دیگر پایانی نخواهد بود. دومینوی افزایش هزینههای جاری اگرچه در هر مرحله و هر لایه، ذینفعانی دارد، اما تکرار و استمرار آن به نفع هیچ کس نیست. از سران محترم قوا، از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و از دولت سیزدهم مصرانه می خواهیم مسیر تحول اقتصادی را مانند بسیاری از کشورهایی که تجربه موفقی در اصلاحات اقتصادی داشتهاند، به گونهای آغاز و طی کنند که در بردارندهی اصلاح نظام اداری، و شامل نگاه کارشناسی به آن و به دور از سیاستزدگی در تصمیمات مرتبط با آن حوزه بوده و اصلاح رویههای حکمرانی در آن به نحوی طراحی شود که آثار بلندمدت و غیرمستقیم تصمیمات را بر آثار عاجل و مستقیم و جنبههای نمایشی و سیاستزدهی تصمیمات مرحج بدارد.
مقصود از این مرقومه صرفاً توقف رقابت اقشار در افزایش حقوق نیست؛ بلکه توقف رشد حقوق صرفاً فرصتی موقت برای اصلاحات اساسیتر فراهم میکند. در این میان اقداماتی نظیر کاهش حقوقهای بسیار بالا و کاهش شکاف پرداخت دولت، شفافسازی جبران خدمات کارکنان و مدیران و مقامات دولت و سایر قوا، اصلاح نظام اداری خصوصاً اصلاح نظام مدیریت عملکرد دولت به منظور ارزیابی کیفیت خدمات دولت بر اساس پایش مستمر رضایت مردم، و اتصال جبران خدمت به عملکرد افراد، ساماندهی صندوقهای بازنشستگی و اصلاحات پارامتریک نظام بازنشستگی و لغو کلیه طرحهای منجر به افزایش قشری حقوق و یا تبدیل وضعیت در مجلس، و ملغی کردن مصوبات هزینهزای اخیر هیئت دولت میتوانند راهگشای اصلاح امور باشند.
هر گونه افزایش دستمزد کارکنان باید در نظامی یکپارچه و برای کلیه کارکنان دولت، و البته در محدوده توان پرداخت واقعی دولت بدون ایجاد تورم اجرا شود و ایجاد رقابت درون دستگاهها برای افزایش حقوق و یا تبدیل وضعیت باید سریعاً متوقف شود. هرگونه افزایش هزینهی جدید باید ما به ازایی در کاهش هزینههای دیگر داشته باشد یا درآمد واقعی پایداری برایش مشخص شده باشد. بدیهی است بدون این تغییر رویکرد، مسیر دولت سیزدهم نیز تکراری بر مسیر دولتهای پیشین خواهد بود و گام دوم انقلاب اسلامی به اهداف طراحی شده توسط مقام معظم رهبری نخواهد رسید و تورم افسارگسیختهی فعلی کنترل نخواهد شد و میراث ناکارآمدی ایجاد شده توسط تصمیمات عاجل لااقل تا سی سال بر گردهی دولتهاوی پیش رو باقی خواهد ماند.
به گزارش اقتصادسرآمد، در آستانه آغاز دولت سیزدهم، امیدها به اصلاح اقتصاد کشور و توجه به معیشت مردم احیا شده است، لیکن باید به خوبی به این نکته توجه نمود که اصلاح وضعیت با تداوم شیوههای شکست خورده پیشین و روشهای مسبوق به سابقه ممکن نیست. یکی از مهمترین دلایل ناکارآمدی وضعیت موجود، بقا و تشدید تورم است که بخشی از آن ریشه در کسری شدید بودجه و تحقق نیافتن منابع درآمدی پایدار برای دولت، و به عکس، توسعه مخارج پایدار و جاری دولت دارد. تلاشهای دلسوزانه کارشناسان برای متقاعد کردن دولت و مجلس به کاهش هزینههای دولت در بودجه 1400 به جایی نرسید و گویا رقابتی برای توسعه هزینهها میان دولتی که آخرین سالش را سپری میکرد و مجلسی که سال نخستش را تجربه مینمود وجود داشت که نتیجه آن تصویب بودجهی عمومی 1400 با کسری تراز عملیاتی حدود یک سومی بود. میراث دولت دوازدهم برای دولت نوپا، تنها عدم امکان استفاده از درآمدهای نفتی نبوده بلکه حجم سنگینی از بدهی ها که باید طی سه سال بازپرداخت شود، زمین سوخته بازار سرمایه ای که هرگونه بهره برداری دولت برای فروش دارایی منجر به اختلال مجددش خواهد شد، نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی که بر اساس برنامه ششم باید به رقم ده درصدی میرسید، اما به دلیل سیاستهای غلط دولت دوازدهم در پایان سال ۱۳۹۹ به کمتر از شش درصد رسیده نیز از جمله مواردی است که دولت دوازدهم به یادگار می گذارد.
در چنین وضعیتی مثل روز روشن است که «هر گونه سیاستی که به افزایش هزینههای جاری پایدار دولت دامن بزند، مولد و تشدیدکننده تورم پایدار است».بر هر تحلیلگر اقتصادی دلسوز و آگاهی این نکته روشنتر از روز است که تلاشهای دولت و مجلس برای کسب رضایت اقشار مختلف مردم و کارمندان و بازنشستگان از طریق راهحلهای تسکینی مستقیم، به طور عمیقی به تشدید تورم، بصورت غیرمستقیم دامن میزند. اگرچه جبران توان خرید کارکنان دولت را با جبران اثر تورم توجیه میکنند اما جبران این کاهش توان خرید از طرقی که خود منجر به تشدید تورم شود به هیچ وجه عقلانی و پذیرفتنی نیست. در واقع این قبیل اقدامات، منافع عموم و بخصوص قشر ضعیف را قربانی رضایت طبقه ای خاص کرده و در نهایت امر نیز نارضایتی عمومی را تشدید میکنند.
نتیجه عدم اهتمام دولتها و مجالس در دوره های مختلف به اصلاح ساختار بودجه، تامین درآمدهای پایدار، کنترل هزینههای دولت و اصلاح نظام بانکی، چیزی جز بروز و ظهور تورمی کمرشکن و توقف تولید و کاهش چشمگیر سرمایهگذاری نبوده است. وقتی دولت اهتمام کافی به ایجاد رشد اقتصادی، و کسب درآمد پایدار بیشتر به منظور کسب توان پرداخت به کارکنانش نداشت، و نیاز به انعطافپذیری پرداختها در مشاغل مختلف دولتی و بخش عمومی در چارچوب شورای حقوق و دستمزد و در درون قالبهای قانونی پیش بینی شده در قانون مدیریت خدمات کشوری صورت نگرفت، دستگاههای اجرایی و اقشار مختلف کارمندی در رقابت برای خروج از شمول قوانین فراگیر و یکپارچه از یکدیگر پیشی گرفتند و هر قشری بنا بر قدرت چانهزنی سیاسی خود سهم بیشتری از مخارج دولتی را طلب نمود و هزینههای دولت اندک اندک از کنترل خارج شد. رقابت دومینووار برای طراحی، قانونیسازی و استفاده از درآمدهای اختصاصی برای هر دستگاه، اخذ بخشی از هزینههای وزارتخانههای زیربنایی از شرکتهای زیرمجموعه، تلاش برای هیئت امنایی شدن و خروج از شمول قوانین نظارتی، و دست آخر رقابت بر سر برخورداری بیشتر از مزایای فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و فوقالعادههای ویژه، همگی موجب کاهش یکپارچگی و افزایش رقابت درونی لایههای مختلف بدنهی دولت و حتی سایر قوا برای افزایش حقوقها شد. در چنین فضایی، تقاضا برای همسانسازی حقوق برای دستگاههای اجرایی دارای منابع کمتر، نظیر بازنشستگان و معلمان نیز فشار را بر مخارج دولت بیشتر و بیشتر نموده و مجدداً تقاضا برای افزایش در دستگاههای دارای منابع درآمدی را نیز تشدید میکند و این دور باطل را دیگر پایانی نخواهد بود. دومینوی افزایش هزینههای جاری اگرچه در هر مرحله و هر لایه، ذینفعانی دارد، اما تکرار و استمرار آن به نفع هیچ کس نیست. از سران محترم قوا، از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و از دولت سیزدهم مصرانه می خواهیم مسیر تحول اقتصادی را مانند بسیاری از کشورهایی که تجربه موفقی در اصلاحات اقتصادی داشتهاند، به گونهای آغاز و طی کنند که در بردارندهی اصلاح نظام اداری، و شامل نگاه کارشناسی به آن و به دور از سیاستزدگی در تصمیمات مرتبط با آن حوزه بوده و اصلاح رویههای حکمرانی در آن به نحوی طراحی شود که آثار بلندمدت و غیرمستقیم تصمیمات را بر آثار عاجل و مستقیم و جنبههای نمایشی و سیاستزدهی تصمیمات مرحج بدارد.
مقصود از این مرقومه صرفاً توقف رقابت اقشار در افزایش حقوق نیست؛ بلکه توقف رشد حقوق صرفاً فرصتی موقت برای اصلاحات اساسیتر فراهم میکند. در این میان اقداماتی نظیر کاهش حقوقهای بسیار بالا و کاهش شکاف پرداخت دولت، شفافسازی جبران خدمات کارکنان و مدیران و مقامات دولت و سایر قوا، اصلاح نظام اداری خصوصاً اصلاح نظام مدیریت عملکرد دولت به منظور ارزیابی کیفیت خدمات دولت بر اساس پایش مستمر رضایت مردم، و اتصال جبران خدمت به عملکرد افراد، ساماندهی صندوقهای بازنشستگی و اصلاحات پارامتریک نظام بازنشستگی و لغو کلیه طرحهای منجر به افزایش قشری حقوق و یا تبدیل وضعیت در مجلس، و ملغی کردن مصوبات هزینهزای اخیر هیئت دولت میتوانند راهگشای اصلاح امور باشند.
هر گونه افزایش دستمزد کارکنان باید در نظامی یکپارچه و برای کلیه کارکنان دولت، و البته در محدوده توان پرداخت واقعی دولت بدون ایجاد تورم اجرا شود و ایجاد رقابت درون دستگاهها برای افزایش حقوق و یا تبدیل وضعیت باید سریعاً متوقف شود. هرگونه افزایش هزینهی جدید باید ما به ازایی در کاهش هزینههای دیگر داشته باشد یا درآمد واقعی پایداری برایش مشخص شده باشد. بدیهی است بدون این تغییر رویکرد، مسیر دولت سیزدهم نیز تکراری بر مسیر دولتهای پیشین خواهد بود و گام دوم انقلاب اسلامی به اهداف طراحی شده توسط مقام معظم رهبری نخواهد رسید و تورم افسارگسیختهی فعلی کنترل نخواهد شد و میراث ناکارآمدی ایجاد شده توسط تصمیمات عاجل لااقل تا سی سال بر گردهی دولتهاوی پیش رو باقی خواهد ماند.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
اجرای توافقنامه ایران و سوریه تا سه ماه آینده
-
ناوگان دریایی کریدور شمال و جنوب فرسوده است
-
مردم در بازار سرگردان هستند
-
بازگشت رنو و پژو به ایران منطقی نیست
-
کوچ مشاوران املاک به مشاغل کاذب
-
اقتصاد و معیشت مردم را قربانی اقشار خاص نکنید
-
روسیه بار دیگر با افزودن نکات جدید به برجام مخالفت کرد
-
مردم هزینه اعتماد دولت به غرب را دادند
اخبار روز
-
پرداخت 2200 میلیارد تومان از مطالبات مراکز دانشگاهی طرف قرارداد
-
توزیع ۳۵ هزار بسته معیشتی در مناطق سیل زده استان سیستان و بلوچستان
-
تغییر نگاه به سرمایهگذاریها موجب شده تا بسیاری از دعواهای حقوقی با مذاکرات حل شود
-
بهسازی فضاهای بی دفاع شهری جهت کاهش آسیب های اجتماعی
-
تجهیز بیش از ۱۰۰۰ هکتار از زمینهای کشاورزی اردبیل به سیستم آبیاری تحت فشار
-
بهینهسازی طرح روسازی دال خط کوهاندار برای رفع معضل راهآهنهای کویری
-
استفاده از ظرفیت های مردمی در پروژه های اشتغال زایی با همت بنیاد برکت در سال جهش تولید با مشارکت مردم
-
اتمام خط کشی محوری جنوب به شمال خیابان ولیعصر (عج)
-
بهرهبرداری از نخستین نیروگاه خورشیدی حمایتی کشور در کاشان
-
تلاش مضاعف، برنامه محوری و تخصص گرایی - هم افزایی، سودآوری
-
اهمیت طراحی وبسایت برای کسب و کارهای سنتی
-
آغاز بهکار TV شهری در ورودی ساختمان منطقه دو پایتخت
-
۱۰۰ ساختمان بلند در پایتخت روی گسل قرار دارد
-
۱۴ شهر و روستای سیستان و بلوچستان تحتتاثیر زلزله قرار گرفت
-
اولویت همه شرکتهای صندوق ذخیره باید سودآوری و توجه به اقتصاد دانش بنیان باشد
-
اجرای طرحهای زنجیره سبز و آبی در پنج شهرستان استان خوزستان
-
اجرای طرح ویژه جمع آوری شنهای پخش شده در معابر شمال تهران
-
تشکیل" قرارگاه ویژه تامین مسکن معلم" در صندوق ذخیره فرهنگیان
-
همه چیز درباره خرید چمن مصنوعی که باید بدانید
-
قرارداد ساخت ۷۰۰ واحدی خوابگاه متاهلی دانشگاه مازندارن منعقد شد