در سوگ سایه ی آفتابی
مسعود خدیوی کاشانی
وقتی قصه گوی تقدیر ، ستاره ای را از محفل مهربانی ها به خاموشی فرامیخواند تا غمگینانه و مبهوت تنها خط سیر گذرش را شاهد باشیم ، حزنی جانکاه در جامه مشکی گل شقایق نمایان میگردد تا مرثیه غمی را رقم زند
آه ای واژه شوم
آخر چگونه خبر آوردی که امیر هوشنگ ابتهاج پر کشید و رفت ؟
ای روزگار ، امان بده ، بگذار وطن و هموطنم قدری جامه ماتم از تن رنجور برون کنند ، باور کن که چشمه اشک های این سرای پاک از این اتفاق های پی در پی خشکیده ، دیگر چه میخواهی طلب کنی !
راست میگویی این عطش تشنگی را به نوازش بارانی از رحمت مهربانی اجابت کن
ای راوی قشنگی درخت ارغوان بیا و باز با آن سوز عارفانه بازگو زیباییش را برای ما
تو خویش را سایه نامیدی اما چون پرتوی درخشان آفتاب به امید جلوه روشنایی میدادی
حیف و هزاران آه که چنین غریبانه در دیار غربت بقچه رفتن بستی و ما نیز بی خبر ، درگیر شلوغی چه کنم های زندگی !
به راستی حیف در نبودنت چه واژه معناپذیری خواهد شد
نازنین من ، گاه در میان گفتمان هایت کلام را به سکوت وامیگذاشتی و بغض و درد دلت را قورت میدادی و به پکی عمیق در میان دود ، خود را پنهان می کردی و شاید چنین آه را به بستر پرواز سوق میدادی
در نوشته هایت رایحه بارانی ملموس است که افسوس به نم بارانی از اشک...
ادامه در صفحه 2
وقتی قصه گوی تقدیر ، ستاره ای را از محفل مهربانی ها به خاموشی فرامیخواند تا غمگینانه و مبهوت تنها خط سیر گذرش را شاهد باشیم ، حزنی جانکاه در جامه مشکی گل شقایق نمایان میگردد تا مرثیه غمی را رقم زند
آه ای واژه شوم
آخر چگونه خبر آوردی که امیر هوشنگ ابتهاج پر کشید و رفت ؟
ای روزگار ، امان بده ، بگذار وطن و هموطنم قدری جامه ماتم از تن رنجور برون کنند ، باور کن که چشمه اشک های این سرای پاک از این اتفاق های پی در پی خشکیده ، دیگر چه میخواهی طلب کنی !
راست میگویی این عطش تشنگی را به نوازش بارانی از رحمت مهربانی اجابت کن
ای راوی قشنگی درخت ارغوان بیا و باز با آن سوز عارفانه بازگو زیباییش را برای ما
تو خویش را سایه نامیدی اما چون پرتوی درخشان آفتاب به امید جلوه روشنایی میدادی
حیف و هزاران آه که چنین غریبانه در دیار غربت بقچه رفتن بستی و ما نیز بی خبر ، درگیر شلوغی چه کنم های زندگی !
به راستی حیف در نبودنت چه واژه معناپذیری خواهد شد
نازنین من ، گاه در میان گفتمان هایت کلام را به سکوت وامیگذاشتی و بغض و درد دلت را قورت میدادی و به پکی عمیق در میان دود ، خود را پنهان می کردی و شاید چنین آه را به بستر پرواز سوق میدادی
در نوشته هایت رایحه بارانی ملموس است که افسوس به نم بارانی از اشک...
ادامه در صفحه 2
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
در سوگ سایه ی آفتابی
-
اصلاح آیین نامه کیلومتراژ در راستای رعایت عدالت و سیاستهای جدید شرکت راه آهن
-
ضرورت پیوند خوردن انرژی دریایی با دانش بنیانها
-
تحریم ها، چالش صنعت حمل و نقل دریایی
-
مشکلات قانونی، روند کار در حوزه معدن را کُند کرده است
-
باید جلوی ظهور مفسدان جدید گرفته شود
-
با چالش کمبود 5 هزار دریانورد مواجه هستیم
اخبار روز
-
نشست هماندیشی مدیران کل حوزه وزارتی وزارتخانهها با حضور وزیر اقتصاد
-
موزه شهرداری تهران راه اندازی می شود
-
بازدید مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ایران از مجتمع دریایی سلمان
-
آخرین رایزنی گزینه های کابینه دولت چهاردهم اعلام شد
-
پیام تبریک اتحادیه انجمن های اسلامی صنعت آب و برق به دکتر پزشکیان
-
تکمیل ساخت هزار مدرسه جایگزین کانکسی در مناطق محروم کشور تا مهر ماه با مشارکت بنیاد برکت
-
مشارکت بنیاد برکت در تولید ۱۰ هزار پایند الکترونیکی
-
اظهارات رئیس روسنفت درباره تاثیر مازاد تولید بر تلاشهای اوپک پلاس
-
عصری با رضا عبدالهی در ویژه برنامه «سیب نقره ای»
-
امضای تفاهم نامه همکاری میان بانک سرمایه و هلدینگ پتروفرهنگ
-
مهدی بیرانوند برگزیده دوره دکتری روزنامهنگاری و رسانه دانشگاه هارویست آماریلو تگزاس آمریکا شد
-
حضور بنیاد برکت در سی یکمین نمایشگاه بین المللی مواد غذایی ایران
-
نیم نگاهی به انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری
-
در محل نمایشگاه بین المللی کتاب تهران صورت گرفت؛
-
پرداخت تسهیلات قرضالحسنه به کسب و کارهای آسیبدیده
-
یک سر و گردن بالاتر از همه
-
آشنایی با کفپوش عایق برق فشار قوی
-
«معلم خصوصی ارزان و آنلاین برای شب امتحان» با یک تلفن!
-
تقدیرشرکت آب و نیرو از قهرمانان ورزشی شهرستان گتوند در مسابقات جهانی
-
راه اندازی کارگاه تولید شمش آلومینیوم از ضایعات