تاریخ انتشار:1404/9/29
«قفقازجنوبی» میدان جدید رقابت ژئوپلیتیک قدرت‌ها

«سرآمد» گزارش می‌دهد؛

«قفقازجنوبی» میدان جدید رقابت ژئوپلیتیک قدرت‌ها

اقتصادسرآمد- دالان ۳۲کیلومتری زنگزور، یک کریدور ترابری است که در صورت اجرا به جمهوری آذربایجان دسترسی بلامانع به جمهوری خودمختار نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان بدون پست‌های بازرسی را می‌دهد. این کار باعث قطع دائم مرز‌های ایران و ارمنستان شده و استان آذربایجان‌شرقی را از مسیر ترانزیت ترکیه به باکو حذف می‌کند. به باور کارشناسان؛ مسئله مورد مناقشه دالان زنگزور، صرفاً یک رقابت سیاسی سر یک کریدور نیست، بلکه موضوعی کاملاً امنیتی است که با اهداف شوم دستکاری ژئوپلیتیکی ایران و منطقه گره خورده است.

به گزارش اقتصاد سرآمد، تحولات قفقازجنوبی دیگر صرفاً یک نزاع منطقه‌ای نیست؛ این منطقه اکنون به صحنه رویارویی استراتژیک قدرت‌های بزرگ تبدیل شده و در این میان، موضع قاطع جمهوری اسلامی ایران به کلیدی‌ترین متغیر امنیتی تبدیل شده است. در حالی‌که سال‌ها بود دغدغه اصلی تهران و مسکو، پروژه ترانزیتی مشکوک «دالان زنگزور» بود که هدفش قطع مرز حیاتی ایران و ارمنستان بود. براساس نظر تحلیلگران، قفقازجنوبی در حال گذار از نظم روس‌محور به نظم آنگلوساکسونی و یورو-آتلانتیک است که تأثیرات مهمی بر منطقه و ایران دارد. کشورهای آذربایجان، ارمنستان و گرجستان که پیش‌تر تحت تأثیر ایران و روسیه بودند، حالا به سمت غرب گرایش یافته‌اند. این تحولات به‌ویژه در زمینه کریدورهای ترانزیتی مانند کریدور زنگزور که می‌تواند ارتباط ایران با ارمنستان را قطع کند، تهدیداتی برای ایران ایجاد می‌کند.
قفقازجنوبی به‌عنوان پل ارتباطی بین آسیا، اروپا و غرب‌آسیا و حلقه اتصال دریای خزر به دریای سیاه، نقش مهمی در ترانزیت انرژی، حمل‌ونقل و تقابل تمدن‌های اسلام و مسیحیت ایفا می‌کند. سه‌کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، باوجود جمعیت کم و سابقه تاریخی محدود، در میدان رقابت کنشگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار دارند و هر تغییر در ترتیبات امنیتی آن‌ها مستقیماً بر ایران تأثیر می‌گذارد.
قفقازجنوبی برای آمریکا در چند بُعد اهمیت دارد که مهم‌ترین آن‌ها شامل؛ تنوع‌بخشی به منابع انرژی و کاهش وابستگی اروپا به نفت و گاز روسیه؛ نزدیک‌شدن به مرزهای ایران، روسیه و حتی نظارت بر آسیای‌مرکزی؛ استفاده از خاک این کشورها برای اهداف راهبردی و ضدتروریستی و تقابل با قدرت‌یابی روزافزون چین. آمریکا با حمایت از کریدورهای انرژی دریای خزر به اروپا، قصد دارد روسیه و ایران را دور بزند و در عین حال بازار جدیدی برای کالاها و نفوذ سیاسی خود ایجاد کند. در استراتژی واشنگتن، کنترل همزمان خلیج‌فارس و قفقاز به معنای تسلط بر بخش قابل‌توجهی از منابع انرژی جهان است.

فرصتی نویدبخش برای اسرائیل
طی روزهای گذشته مؤسسه استراتژی و امنیت اورشلیم با انتشار مطلبی عنوان کرده است که اسرائیل کریدور زنگزور را فرصتی نویدبخش برای تقویت همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای می‌بیند. منافع اصلی اسرائیل در این کریدور حول حمایت از اهداف آمریکا و آذربایجان و دور زدن تهران می‌چرخد که می‌تواند منجر به نظارت ایالات متحده بر مرز ایران با ارمنستان شود. ارمنستان همواره نسبت به حمایت اسرائیل از آذربایجان که با آن مشارکت استراتژیک در زمینه‌های مختلف از اقتصاد تا امنیت دارد، محتاط بوده است. با چنین نگاهی سفر اخیر معاون وزیر امور خارجه ارمنستان به اسرائیل را می‌توان نشان‌دهنده اولویت‌های رهبری ارمنستان برای پیشبرد روند صلح با آذربایجان و در عین حال فاصله گرفتن از ایران و روسیه دانست.
بررسی‌‌های تاریخی نشان می‌دهد؛ در سال‌۱۳۷۰ که آذربایجان استقلال یافت، اسرائیل جزو اولین کشورها بود که آذربایجان را به رسمیت شناخت و در آنجا حضور پیدا کرد و تلاش کرد تا از آنجا به‌عنوان یک پایگاه علیه ایران استفاده کند و اعتراض ایران نیز این است که اسرائیل نباید از این مرزها به‌عنوان یک سلاح علیه ایران استفاده کند. به همین منظور استفاده از خاک آذربایجان علیه ایران، مشکل‌ساز است وگرنه آذزبایجان نیز مانند دیگر کشورهایی است که با اسرائیل رابطه دارند و با ایران نیز در ارتباط است. مشکل ارتباط با اسرائیل نیست، مشکل جایی است که اسرائیل از این رابطه علیه ایران استفاده می‌کند.

هدف نهایی از نگاه ایران چیست؟
اظهارات صریح علی‌اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبری در امور بین‌الملل طی روزهای گذشته پرده از یک پروژه دیگر، اما با همان هدف قدیمی برداشت؛ طرحی که با نام «جاده ترامپ» شناخته می‌شود. ولایتی در دیدار با سفیر ارمنستان، آب پاکی را روی دست تمامی بازیگران ریخت و اعلام کرد که این طرح هیچ تفاوتی با دالان زنگزور ندارد و جمهوری اسلامی ایران به‌طور قطع با آن مخالف است. این سخنان، یک زنگ خطر جدی برای کسانی است که فکر می‌کنند می‌توانند معماری ژئوپلیتیک منطقه را به ضرر منافع تهران تغییر دهند.
از دیدگاه تهران، هدف نهایی آمریکا در قفقاز، تثبیت حضور نظامی یا نفوذ امنیتی در مجاورت مرز‌های شمالی ایران است. این حضور، در قالب هر نام و عنوانی که باشد- چه دالان ترانزیتی زنگزور باشد که توسط باکو و آنکارا پیگیری می‌شد و چه طرح به ظاهر اقتصادی آمریکا در ارمنستان-عملاً بستر را برای ورود ناتو به شمال ایران و جنوب روسیه فراهم می‌کند. این همان نقطه‌ای است که امنیت ملی ایران را با یک تهدید جدی و بی‌سابقه مواجه می‌سازد و به همین دلیل است که ایران از همان ابتدای مطرح‌شدن دالان زنگزور، با قاطعیت در برابر آن ایستاد.
مخالفت قاطع ایران با هرگونه تغییر در مرز‌های قفقاز، ریشه در چند اصل راهبردی دارد که مستقیماً بقا و منافع ملی کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. نخستین و مهم‌ترین دغدغه، امنیت مرز‌ها و جلوگیری از محاصره ژئوپلیتیک است. مرز ایران و ارمنستان نه یک خط صرفاً سیاسی، بلکه شریان حیاتی ایران برای اتصال به منطقه اوراسیا، دریای سیاه و قاره اروپاست. قطع‌شدن این مرز، به معنی از دست دادن اهرم‌های مهم سیاسی و ترانزیتی در برابر کریدور پان‌ترکیستی است که توسط ترکیه و جمهوری آذربایجان با حمایت اسرائیل و غرب پیگیری می‌شود. ایران هیچ‌گاه اجازه نخواهد داد در حوزه نفوذ امنیتی خود، قدرت‌های متخاصم مستقر شوند.
دومین محور، حفظ استقلال ترانزیتی و اقتصادی است. ایران به‌دنبال تثبیت جایگاه خود به‌عنوان هاب اصلی کریدور شمال-جنوب است. طرح‌هایی مانند زنگزور یا هر پروژه آمریکایی که منجر به ایجاد مسیر‌های ترانزیتی موازی و رقیب شود، توان اقتصادی ایران را در منطقه کاهش داده و منافع بلندمدت کشور را به خطر می‌اندازد. در حال حاضر به نظر می‌رسد موضع ایران این است: مرز‌ها و امنیت پیرامونی کشور، تحت هیچ شرایطی قابل‌مذاکره و تغییر نیستند. این قاطعیت، نه‌تنها ابزاری برای حفظ مرز با ارمنستان است، بلکه سدی است در برابر هرگونه سوءتفاهم احتمالی از سوی بازیگرانی که قصد دارند از مشغولیت‌های قدرت‌های بزرگ برای تغییر نقشه‌های منطقه‌ای استفاده کنند.

تاثیر کریدور ترابری بر قدرت‌های منطقه‌ای
تحلیلگران قفقازجنوبی بر این باورند که هر تحول در زنگزور، به‌طور مستقیم بر توازن قدرت منطقه‌ای اثر خواهد گذاشت. آذربایجان با فعال‌سازی این کریدور، از وابستگی به مسیرهای فعلی به‌ویژه مسیر زمینی از ارمنستان یا ایران، کاسته و جایگاهی مستقل در شبکه حمل‌ونقل اوراسیا پیدا می‌کند. چالش راهبردی برای ایران در میان این تحولات، نگاه‌ها متوجه ایران است؛ کشوری که زنگزور را بخشی از «عمق ژئوپلیتیک شمالی» خود می‌داند. کارشناسان هشدار می‌دهند که عدم‌اتخاذ موضع شفاف تهران می‌تواند در آینده جایگاه کریدوری ایران را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا ایجاد هر مسیر موازی جدید در قفقاز می‌تواند سهم ایران از ترانزیت منطقه را کاهش دهد.
فعال‌شدن کریدور زنگزور با حمایت اروپا، ترکیه و آذربایجان، پتانسیل آن را دارد که بخشی از بارهای کریدورهای شرقی-غربی را از مسیر ایران دور کند. از سوی دیگر، حضور اروپا در این ساختار حمل‌ونقلی می‌تواند موازنه جدیدی در منطقه ایجاد کند و نقش ایران را در شبکه کریدوری قفقاز کمرنگ‌تر سازد، مگر آنکه تهران راهبردی فعال برای مدیریت این تحول اتخاذ کند. کریدور زنگزور اکنون نه یک طرح صرفاً حمل‌ونقلی، بلکه ابزار بازآرایی ژئوپلیتیکی قفقازجنوبی است؛ طرحی که بازیگران متعددی از جمله آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و اتحادیه اروپا در آن نقش دارند. آینده این پروژه، به‌ویژه از منظر تأثیرگذاری بر مسیرهای عبوری ایران، یکی از مهم‌ترین پرونده‌های راهبردی سال‌های پیش‌رو خواهد بود؛ پرونده‌ای که سکوت یا تعلل در قبال آن می‌تواند پیامدهای بلندمدت برای جایگاه ژئواکونومیک ایران به همراه داشته باشد.

برچسب ها : قفقاز جنوبی اقتصادسرآمد کریدور ترابری

اخبار روز
ضمیمه