با نگاه به شعار سال آینده «اقتصاد سرآمد» پیشنهاد می دهد

بندهای امید بخش سیاست های کلی برنامه هفتم

سیاست های کلی برنامه هفتم در حالی ابلاغ شد که برای اهالی دریا و طرفداران اقتصاد دریامحور، مژده داشت و نویدبخش حرکت اساسی کشور به سمت مزیت بزرگ اقتصاد خود که همان اقتصاد سبز است، شد.
در مجموع سیاست های ابلاغی، با دو بند امیدبخش –البته برای اهالی دریا و طرفداران اقتصاد سبز- روبرو می شویم که امید می رود شعار سال آینده را هم به خود اختصاص دهد. چه خوب خواهد بود که شعار سال آینده به سمت و سوی «گنج پنهان» حرکت کند و «اقتصاد دریا محور یا همان اقتصاد سبز» را نشانه رود.
اجازه بدهید کمی در باره این ایده و آرزو مطابق با دو بند 9 و 10 از سیاست های کلی برنامه هفتم به هم اندیشی بنشینیم.
در بند 9 آمده است:
 اجرای چند طرح عظیم اقتصادی ملی، پیشران، زیرساختی، روزآمد و مبتنی بر آینده‌نگری.
از مجموع طرح های پیشران، زیرساختی، روزآمد و مبتنی بر آینده نگری، با توجه به نگرش دریامحور، ابرپروژه «آبراهه شمال-جنوب» را داریم که بیش از 50 سال از عمر آن می گذرد. 
از سال 1345 طرحی با هدف ایجاد یک کانال بزرگ در طول کشور از جنوب به شمال مطرح شد. این ایده کژدار و مریز حرکت کرد و رسید به دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی. 
سردار سازندگی به این ابرپروژه اهتمام خاص کرد. دستور مطالعه مقدماتی به طور گسترده و بنیادین داده شد و 130 محقق و متخصص تراز اول کشور از یک سو و یک گروه کارشناس روسی از دیگر سو، امکان پذیری طرح را آغاز کردند و به طور کلی به این نتیجه رسیدند که طرح عملی و عملیاتی است. 
طرح را می توان عملیاتی دانست از این جهت که نمونه های بسیار زیادی در کشورهای مختلف اجرا شده است. به خصوص در روسیه که در صدر جدول جهانی از این نظر قرار دارد. با این حال، مخالفانی هم سر بلند کردند. مهمترین مخالف این طرح، «ناتوانی مدیران عالی در تصمیم گیری» است و آن ها به نظر می رسد از عرض و طول این آبراهه وحشت کردند. شاید هم به دلیل هزینه ریالی و زمانی بسیار بالای این طرح، دیدند که به دوره ریاست آنها نمی رسد و پاره کردن روبان افتتاح به کس دیگری می رسد و از این بابت پا پس کشیدند! واقعا معلوم نیست که چرا تصمیم هاشمی رفسنجانی ادامه پیدا نکرد.
به هر روی، طرح «آبراهه  شمال- جنوب» بعد از هاشمی رفسنجانی دوباره به محاق رفت. سکوت و سکون تا این روزها که بحث سیاست های کلی برنامه هفتم زنده شده است. 
در بند 9 گویا به این طرح به طور غیرمستقیم اشاره رفته است: توصیف « طرح عظیم اقتصادی ملی، پیشران، زیرساختی، روزآمد و مبتنی بر آینده‌نگری» به درستی به جان این طرح می نشیند و به معنای واقعی کلمه، مصداق بند 9 است. 
خوشبختانه سیاست های کلی برنامه هفتم توسعه جمهوری اسلامی ایران در بند دهم، پا را از این فراتر می نهد و به طور مستقیم به حوزه اقتصاد دریامحور توجه و تاکید می کند. در این بند چنین می خوانیم:
 فعال‌سازی مزیت‌های جغرافیایی ـ سیاسی و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به مرکز مبادلات و خدمات تجاری، انرژی، ارتباطات و حمل و نقل با روان‌سازی مقررات و ایجاد و توسعه زیرساخت‌های لازم.
چند نکته عمیق و دقیق در این بند وجود دارد:
اول: مزیت های جغرافیایی- سیاسی
ما بدون شک به دلیل داشتن دو دریا از شمال و جنوب، دارای مزیت جغرافیایی با محوریت دریا هستیم. بی شک، کویر لوت مزیت ما محسوب نمی شود. بنا بر تجارب کشورهای پیشرفته، همه آن ها با تکیه بر مزیت جغرافیایی دریایی خود به موفقیت های بزرگ دست یافته اند. با توجه به جمیع نظرات کارشناسان داخلی  و خارجی، اقتصاد دریا محور مبنای اصلی رشد و توسعه است. 
همین الان که این نوشتار را می نویسم، به رغم تمامی کاستی ها و نبود زیرساخت های لازم، اقتصاد ما به شدت به دریا متکی است. بخش بزرگ و اساسی واردات و صادرات ما از طریق دریاست و این ثابت می کند که مزیت ما دریایی است.
ما کشوری هستیم که از دو سو به دریا راه داریم. این یک معنی مشخص دارد: به رغم گفته ها، ما یک کشور دریایی هستیم و دراین نکته هیچ شکی نیست. بنابر این اصل قطعی، مزیت ما دریایی است و تمامی خشکی های ما می توانند از مزیت دریا بهره مند شوند. به خصوص اگر طرح آبراهه شمال  جنوب هم اجرا شود که دیگر نور علی نور است.
دوم: مرکز مبادلات و خدمات تجاری
بدون هیچ شکی ما از طریق خشکی نمی توانیم مرکز مبادلات باشیم. علاوه بر سختی و گرانی مبادلات در خشکی  به وسیله ریل و کامیون- کریدورهای متعددی در اطراف ایران به بهره برداری رسیده اند که بخش مهمی از ترانزیت منطقه را به خود اختصاص داده و ایران را از حیز انتفاع خارج کرده اند. دیگر ایران آن شاه راه معروف برای تجارت جهانی نیست. این را قبلا به تفصیل بحث کرده ایم و در آینده نیز به آن خواهیم پرداخت؛ اما به طور کلی، ما از طریق خشکی مزیتی نداریم.
بدون شک، از طریق دریا می توانیم. می توانیم با مقابله و رقابت با بندرهایی که فعال هستند و بندرهایی که در آینده نزدیک فعال خواهند شد- مانند بندر فاو عراق- سهم بزرگی در معادلات و مبادلات را به خود اختصاص دهیم. حتا اگر بخش ریلی و جاده ای را به حد اعلی برسانیم، بدون داشتن وضعیت مناسب در بنادر و دریا، نمی توانیم مرکز مبادلات شویم. 
زیرساخت های لازم:
زیرساخت ها در همه ابعاد کشور لازم و مهم هستند؛ اما باید دید در کدام بخش کمتر توسعه یافته ایم و باید کمبود آن زیرساخت ها را جبران کنیم. بدون شک، بنادر ما از هر حیث نیازمند توسعه و به روزرسانی هستند و امیدداریم که برنامه ها به سمت و سوی توسعه بنادر و کشتیرانی کشور پیش بروند و ما به مزیت اقتصاد دریا دست پیدا کنیم.
نکته پایانی تاکید دوباره و چند باره به فرمایش مقام معظم رهبری در باره سواحل زرآگین مکران است. آن چه که به عنوان گنج پنهان از آن یاد کرده اند. 
بی شک، سواحل مکران می تواند یکی از پیشران های مهم کشور ما باشد. پیشرانی که با مفهوم اقتصاد دریامحور و اقتصاد سبز همراهی می کند. 
امیدواریم سال آینده، شعاری با گرایش به دریا داشته باشد. یک شعار دریایی که روح و جسم و جان همه را  دریایی کند و از خشکی به سمت دریا ببرد. شعار سال آینده را «اقتصاد سبز ایران» آرزو می کنیم و امیدواریم چرخش به سمت اقتصاد دریامحور ما را از بحران ها و مشکلات اقتصادی به طور کامل برهاند. 
بندهای امید بخش سیاست های کلی برنامه هفتم
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه