« اقتصاد سرآمد» تحلیل می کند

از سوء مدیریت تا سوءاستفاده از انرژی

گروه تحلیل- امید متین- چند ماه پیش که جنگ روسیه علیه اکراین آغاز شد و بحران منطقه را در بر گرفت و به سرعت موضوع زمستان سرد و کمبود انرژی اروپا ما را خوشحال کرد! تصور می کردیم که اروپا در مقابل ایران و روسیه زانو خواهد زد؛ اما اکنون خود در بحران انرژی – به طور مشخص گاز- گیر افتاده ایم؛ در حالی که اروپا، زمستان را به آسودگی از سر گذراند و روزهای پایانی سرما را بدون بحران گاز طی می کند.
اکنون شرکت گاز ایران به طور رسمی اعلام کرده است که بحران گاز داریم. نوسان گاز در سراسر کشور رخ داده و گاهی مصیبتی را با آتش گرفتن بخاری ها به وجود آورده است. با قطع  گاز، بخاری خاموش می شود و سپس با وصل شدن گاز، گاز رها شده در منزل یا مغازه فاجعه می سازد. و یا کاهش فشار گاز باعث شده که مصرف کننده شعله بخاری خود را زیاد کند تا گرمای لازم تولید شود؛ اما یک باره فشار گاز بالا می رود وشعله های سرکش آتش می زند و می سوزاند- نمونه اخیر در خیابان رودکی کرمانشاه چند ساعت قبل رخ داد. وجه غالب این فراز و فرود گازی، تیری می شود و شهروندان را هدف قرار می دهد و آن ها را به سوءمصرف از گاز متهم می کند و هیچ پیکانی نوکش را به سمت «سوء مدیریت انرژی در ایران» نمی گیرد. 
تبلیغات شروع می شود که مردم ژآکت بپوشند، کرسی بگذارند، درزها را بگیرند و شعله را کمی پایین بدهند! اما کسی به آن سوی ماجرا نمی نگرد که درز مدیریت ضعیف انرژی در کشور را بگیرد. 
نشت انرژی
از لحظه تولید چیزی مانند گاز، شاهد هرز رفتن انرژی هستیم. گذشته از چاه هایی که رسما می سوزند و دود به آسمان می فرستند، تولید و انتقال گاز، نشتی هایی دارد. فرسودگی برخی دستگاه ها و لوله های انتقال گاز، بهانه خوبی است برای توجیه نشتی. اما مدیریت بهینه و بهره وری بالا، مقوله ای است که به ما اجازه نمی دهد از این دست بهانه ها تحویل مردم بدهیم. 
فاصله پالایشگاه ها
پالایشگاه ها معمولا دور از منابع ساخته شده اند. استان کرمانشاه، مرکزی، اصفهان و... از منبع اصلی مواد اولیه خود بسیار دور هستند و با لوله یا تانکر مواد اولیه و خوراک کارخانه به آن ها منتقل می شود؛ همین فاصله و نوع انتقال خوراک، خود باعث نشتی انرژی می شود. علاوه بر این که زمان رسیدن مواد اولیه از مبدا به مقصد بسیار طولانی است، استهلاک ماشین ها و ادوات را هم در پی دارد. به طور طبیعی اگر فاصله نزدیک بود، ما از بهره وری بسیار بالاتری برخوردار بودیم. 
جانمایی پالایشگاه ها در استان های مختلف و پراکندگی آن ها ممکن است وجه امنیتی-نظامی داشته باشد تا در صورت بروز جنگ، همه پالایشگاه ها تحت تاثیر قرار نگیرند و بتوانند نیاز داخلی را تامین کنند. این منطق تا حدی پذیرفتنی است؛ اما با توجه به انبوه تسهیلات تدافعی، قانع کننده نیست .اگر برای گذشته منطق قوی محسوب می شد؛ امروز نمی تواند با منطق سازگاری داشته باشد. وقتی می شود با موشک هر جای دنیا را زد، چه فرق می کند که پالایشگاه شما کجا بنا شده باشد؟
نشت بزرگ
اما نشت بزرگ انرژِی ما بر می گردد به چاه ها و معادن مشترک گازی. آن جا که کشورهایی که به منابع مشترک دسترسی دارند، بسیار توفنده در حال استخراج هستند و ما سهم بسیار کمتری از آن ها  داریم. سرمایه گذاری کشورهای رقیب در این رابطه و تلاش مضاعف آن ها برای برداشت از منابع مشترک را می توان نشت بزرگ انرژی دانست.
سوء مدیریت
مدیریت ضعیف دولتی به طور ویژه باعث نشت است. از دست رفتن انرژی به دلیل ضعف در مدیریت- به خصوص مدیریت فرهنگ مصرف انرژی- بسیار نمایان و چشمگیر است. 
این سوء مدیریت از آموزش شروع می شود زمانی که به نسل ها گفته می شود که ایران دارای منابع بزرگ نفتی و گازی است و از همان ابتدا، مصرف بی رویه را در ذهن نسل ها می کاریم. بعد از چند دهه، تازه یادمان می آید که مشکل تولید و انتقال گاز داریم و برخی استان ها دچار کاهش فشار  و یا به طور کلی قطع گاز می شوند. سپس بلندگو دست می گیریم و انتظار داریم ده ها  سال مصرف بی رویه را یک باره به مصرف بهینه تبدیل کنیم. اصلا و کلا مغز فرهنگی مصرف انرژی در کشور ما یخ زده است. تمام تبلیغات در باره برق می شود آقا برقی و لامپ اضافی خاموش! تمام فرهنگ سازی ما برای رفع افت فشار گاز می شود ژآکت بپوشید و گاهی به زاری می افتیم که هموطنان ما در فلان استان دچار قطعی گاز شده اند، شما را به خدا کمتر مصرف کنید!همه این ها یک مفهوم دارد و آن رها کردن مدیریت همه جانبه بر فرایند انرژی از تولید تا مصرف است. زمانی که سردی هوا رو به کاهش می رود، صدای اهالی گاز خاموش می شود و ترا به خدا ژاکت بپوشیدشان فراموش می شود. می رود تا سال آینده که دوباره سرما بیاید و تازه یادشان بیفتد که مشکل گاز داریم. تابستان که می رسد، اداره برق یادش می افتد که بگوید کولرها را روی دور تند نگذارید. یادش می افتد که افت انرژی برق داریم و یادش می افتد که باید بلندگو دست بگیرد و عین دوره گردها جار بزند که برخی هموطنان برقشان قطع شده است و بچه آن ها نتوانسته شب مشقش را بنویسد!
این بساط را هر ساله داریم و هر سال، دوره ای مشکل گاز داریم و دوره ای مشکل برق و دوره ای مشکل بنزین و ... و در پایان هر دوره هم همه چیز فراموش می شود می رود برای دوره بعد. و بدتر آن که نشنیدیم که یک مدیر مواخذه شود برای «سوءمدیریت» و ضعف برنامه ریزی و ضعف اجرای برنامه ها. 
باید پرسید اروپاییان چه کردند که با وجود جنگ روسیه – اوکراین و محدودیت تامین انرژی و گرانی آن، فصل زمستان را به سادگی و بدون مشکل پشت سر گذاشتند؟ آن ها چگونه مدیریت کردند؟ چگونه طی فقط چند ماه، یا انرژی تامین کردند یا جایگزین؟ و چگونه می توانند با تمام وابستگی به انرژی نفت و گاز و برق، تمامی منابع خود را روشن نگاه داشته و اقتصاد و صنعت خود را با کمترین ضرر  ممکن نگه داشته و حتا به پیش برانند و ما چه کارهایی که آنها می کنند را انجام نمی دهیم؟
 از سوء مدیریت  تا سوءاستفاده از انرژی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه