بررسي اقتصاد سرآمد از ضعف بزرگ در مدیریت بهره گیری از اقتصاد دريا
مردم كجاي اقتصاد درياپايه هستند؟
گروه تحليل- ايرج گلشني- اين عجيب است كه ميدانيم فرهنگ مهم است و فرهنگسازي اهميت دارد، اما در اجرا و عمل به «فرهنگسازي» ناتوان و معلول هستيم.
اين نكته به كل جامعه ايران تعميم دارد و مسئولان عالي هم به خوبي ميدانند كه در اين باره، بسيار ضعيف و ناتوان هستند. براي درك عمق ضعف ناتواني در فرهنگسازي به دو جلوه به راحتي ميتوان نظر افكند:
سخن رهبر انقلاب:
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در جايي ميگويد: «فرهنگ آن قدر مهم است كه من حاضرم جانم را فدايش كنم!»
وقتي به عنوان تحليل اين بيان به بررسي ابعاد آن ميپردازيم، ميبينيم كه مسئولان عالي كشور و مديران فرهنگي از درك عمق و اسا و پايه فرهنگ و ارزش و اعتبار فرهنگسازي غافل هستند كه اگر چنين نبود، رهبر انقلاب اين جمله تاكيدي و كنايهاي را در باره فرهنگ به زبان نميراند.
بررسي سايت دفتر رهبري، نشان ميدهد كه ايشان در طول ساليان به دفعات و پر تكرار به مقوله فرهنگ و فرهنگسازي تاكيد كرده است؛ اما مجريان هرگز نتوانستهاند عمق ماجرا را درك كنند تا جايي كه رهبر وقتي ميبيند از آن همه توضيح و توصيف فرهنگ، مسئولان فرهنگي كشور، طرفي بر نبستهاند به زبان خاص اهميت فرهنگ را گوشزد ميكند.
فرهنگ عمومي كشور
نكته ديگر براي درك ذات و اهميت فرهنگ از يك سو و ناتواني فرهنگسازان ما از ديگر سو، نگاه به فرهنگ عمومي كشور و پاسخ به اين سوال است: فرهنگ عمومي كشور چه بود و چه شد؟
براي پاسخ بايد بازگرديم به آرمانها و ايدهآلهاي انقلاب اسلامي؛ زماني كه در تصويب قانون اساسي گفته شد: بر اساس اين قانون مردم ايران تا 20 سال آينده، به زبان عربي سخن خواهند گفت و به اين زبان تسلط پيدا خواهند كرد.
اكنون دو بيست سال ميگذرد و مردم همچنان با زبان عربي (كه زبان دين مشترك مسلمانان است) بيگانه هستند.
زماني گفته شد كه تا چند سال آينده، جامعه قرآني شكل ميگيرد و اكثر مردم ايران ميتوانند به درستي حداقل روخواني قرآن كريم را ياد بگيرند؛ اكنون چندين و چند سال ميگذرد و جامعه قرآني در كشور ما شكل نگرفته است و اين واقعا دردناك و ثلمهاي بزرگ است.
قرار بود بر اساس آرمانهاي انقلاب اسلامي، تربيت و پوشش اسلامي، در جامعه شيعي ايران به يك اصل و نهاد تبديل شود و مردم با آگاهي كامل از مفاهيم عالي حجاب در اسلام، به پوشش مناسب و در شان اسلام برسند، كه معالاسف ميبينيم كه جامعه يك حركت رو به عقب آغازيده است.
و بسيار مثالهاي ديگر كه ميتوان در باره هنر اسلامي و هنر كنوني از فيلم و تئاتر گرفته تا موسيقي و... ذكر كرد كه همه از ايدهآلهاي انقلاب اسلامي فاصله كهكشاني گرفتهاند. چرا؟
تمام پاسخ اين چراي بزرگ، در يك عبارت نهفته است: «ناتواني در فرهنگسازي». همان فرهنگي كه رهبر هر چه گفت، ما نشنيديم و هر چه تلاش كرد ما تكان نخورديم تا جايي كه بياد به نحوي بگويد، حالا كه هر چه من ميگويم شما درك روشني از فرهنگ و اهميت آن پيدا نميكنيد، بدانيد كه فرهنگ آنچيزي است كه من حاضرم جانم را فداي آن كنم. ديگر چگونه بتواند گفت كه فرهنگ و فرهنگسازي مهم است؟
ناتواني درياييها
با اين مقدمه مفصل، ميخواهم به سمت نتيجه مربوط به خودمان بروم. يعني: فرهنگسازي براي دريا و اقتصاددرياپايه. به معناي واقعي كلمه، گمشده اقتصاد درياپايه، فرهنگ است. فرهنگ سازي براي دريا و گرايش افكار عمومي به سمت دريا واقعا وجود ندارد. قوچ فرهنگسازي براي دريا، آنقدر نحيف و لاغر است كه ارزش قرباني كردن ندارد. تقريبا هيچ فرهنگسازي مشخصي طي چند دهه اخير صورت نگرفته است. هيچ متولي مشخصي ندارد. تمام فرهنگ سازي در تنگ كوچك چند نمايشگاه جاي گرفته است. مردم با اقتصاد درياپايه بيگانهاند. با زندگي با دريا غريبي ميكنند. گرايش ذهني و قلبي به سمت دريا ندارند. در تمام سال، فقط آخر سال ياد دريا ميافتند آن هم براي اين كه تا زانو داخل اب شوند! نگاه به دريا آن قدر محدود است كه فقط درياي خزر را ميشناسند. در سال چند نفر به سمت سواحل مكران ميرود؟ در تمام سال چند نفر به سواحل مكران فكر ميكند؟ در سال چند خانواده براي ديدار از سواحل مكران و گردش در درياي زيباي آن ديار برنامه ريزي ميكنند؟ اصلا چند درصد ايرانيان، مكران را شنيده و چند درصد آنها در باره مكران اطلاعات عمومي دارد؟ غير از كيش و قشم و بندرعباس و بوشهر، كجاي سواحل 700كيلومتري ما شناخته شده مردم هستند؟ همين كيش و قشم و بوشهر و بندرعباس مورد هدف چند درصد جامعه براي زندگي است؟ همه چشم دوختهاند به تهران، چند خانواده براي مهاجرت به سواحل جنوب فكر ميكنند؟ و... همه اينها يك معنا دارد:
كشور ما در فرهنگ سازي ضعيف عمل كرده است. در همين رابطه، جامعه دريايي ما از فرهنگسازي غافل مانده است و غفلت بزرگ چند دههاي دارد. هيچ معلوم نيست جاي مردم در نهادههاي فرهنگي و اقتصادي دريا كجاست؟ حتا جواناني كه در شروع تحصيلات تكميلي خود، رشتههاي مرتبط با دريا را انتخاب ميكنند، از دريا بياطلاع هستند و انتخاب رشته آنها كور و از روي ناچاري است. اين نكته را ميتوانيد با گفت و گويي ساده با دانشجويان مهندسي دريا و... درك كنيد.
ضعف بزرگ جامعه دريايي ايران
ضعف بزرگ ما، ناتواني ما در فرهنگ سازي به نفع درياست. ضعف بسيار بزرگي كه چنان بزرگ است كه چشم ما قادر نيست تمام آن را يك باره ببيند. در برنامههاي ما مردم هيچ جايي ندارند. فقط براي خودمان برنامه برگزار ميكنيم و مانند آن مثل معروفيم: خود ميگوييم و خود ميخنديم!
اين نكته به كل جامعه ايران تعميم دارد و مسئولان عالي هم به خوبي ميدانند كه در اين باره، بسيار ضعيف و ناتوان هستند. براي درك عمق ضعف ناتواني در فرهنگسازي به دو جلوه به راحتي ميتوان نظر افكند:
سخن رهبر انقلاب:
رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در جايي ميگويد: «فرهنگ آن قدر مهم است كه من حاضرم جانم را فدايش كنم!»
وقتي به عنوان تحليل اين بيان به بررسي ابعاد آن ميپردازيم، ميبينيم كه مسئولان عالي كشور و مديران فرهنگي از درك عمق و اسا و پايه فرهنگ و ارزش و اعتبار فرهنگسازي غافل هستند كه اگر چنين نبود، رهبر انقلاب اين جمله تاكيدي و كنايهاي را در باره فرهنگ به زبان نميراند.
بررسي سايت دفتر رهبري، نشان ميدهد كه ايشان در طول ساليان به دفعات و پر تكرار به مقوله فرهنگ و فرهنگسازي تاكيد كرده است؛ اما مجريان هرگز نتوانستهاند عمق ماجرا را درك كنند تا جايي كه رهبر وقتي ميبيند از آن همه توضيح و توصيف فرهنگ، مسئولان فرهنگي كشور، طرفي بر نبستهاند به زبان خاص اهميت فرهنگ را گوشزد ميكند.
فرهنگ عمومي كشور
نكته ديگر براي درك ذات و اهميت فرهنگ از يك سو و ناتواني فرهنگسازان ما از ديگر سو، نگاه به فرهنگ عمومي كشور و پاسخ به اين سوال است: فرهنگ عمومي كشور چه بود و چه شد؟
براي پاسخ بايد بازگرديم به آرمانها و ايدهآلهاي انقلاب اسلامي؛ زماني كه در تصويب قانون اساسي گفته شد: بر اساس اين قانون مردم ايران تا 20 سال آينده، به زبان عربي سخن خواهند گفت و به اين زبان تسلط پيدا خواهند كرد.
اكنون دو بيست سال ميگذرد و مردم همچنان با زبان عربي (كه زبان دين مشترك مسلمانان است) بيگانه هستند.
زماني گفته شد كه تا چند سال آينده، جامعه قرآني شكل ميگيرد و اكثر مردم ايران ميتوانند به درستي حداقل روخواني قرآن كريم را ياد بگيرند؛ اكنون چندين و چند سال ميگذرد و جامعه قرآني در كشور ما شكل نگرفته است و اين واقعا دردناك و ثلمهاي بزرگ است.
قرار بود بر اساس آرمانهاي انقلاب اسلامي، تربيت و پوشش اسلامي، در جامعه شيعي ايران به يك اصل و نهاد تبديل شود و مردم با آگاهي كامل از مفاهيم عالي حجاب در اسلام، به پوشش مناسب و در شان اسلام برسند، كه معالاسف ميبينيم كه جامعه يك حركت رو به عقب آغازيده است.
و بسيار مثالهاي ديگر كه ميتوان در باره هنر اسلامي و هنر كنوني از فيلم و تئاتر گرفته تا موسيقي و... ذكر كرد كه همه از ايدهآلهاي انقلاب اسلامي فاصله كهكشاني گرفتهاند. چرا؟
تمام پاسخ اين چراي بزرگ، در يك عبارت نهفته است: «ناتواني در فرهنگسازي». همان فرهنگي كه رهبر هر چه گفت، ما نشنيديم و هر چه تلاش كرد ما تكان نخورديم تا جايي كه بياد به نحوي بگويد، حالا كه هر چه من ميگويم شما درك روشني از فرهنگ و اهميت آن پيدا نميكنيد، بدانيد كه فرهنگ آنچيزي است كه من حاضرم جانم را فداي آن كنم. ديگر چگونه بتواند گفت كه فرهنگ و فرهنگسازي مهم است؟
ناتواني درياييها
با اين مقدمه مفصل، ميخواهم به سمت نتيجه مربوط به خودمان بروم. يعني: فرهنگسازي براي دريا و اقتصاددرياپايه. به معناي واقعي كلمه، گمشده اقتصاد درياپايه، فرهنگ است. فرهنگ سازي براي دريا و گرايش افكار عمومي به سمت دريا واقعا وجود ندارد. قوچ فرهنگسازي براي دريا، آنقدر نحيف و لاغر است كه ارزش قرباني كردن ندارد. تقريبا هيچ فرهنگسازي مشخصي طي چند دهه اخير صورت نگرفته است. هيچ متولي مشخصي ندارد. تمام فرهنگ سازي در تنگ كوچك چند نمايشگاه جاي گرفته است. مردم با اقتصاد درياپايه بيگانهاند. با زندگي با دريا غريبي ميكنند. گرايش ذهني و قلبي به سمت دريا ندارند. در تمام سال، فقط آخر سال ياد دريا ميافتند آن هم براي اين كه تا زانو داخل اب شوند! نگاه به دريا آن قدر محدود است كه فقط درياي خزر را ميشناسند. در سال چند نفر به سمت سواحل مكران ميرود؟ در تمام سال چند نفر به سواحل مكران فكر ميكند؟ در سال چند خانواده براي ديدار از سواحل مكران و گردش در درياي زيباي آن ديار برنامه ريزي ميكنند؟ اصلا چند درصد ايرانيان، مكران را شنيده و چند درصد آنها در باره مكران اطلاعات عمومي دارد؟ غير از كيش و قشم و بندرعباس و بوشهر، كجاي سواحل 700كيلومتري ما شناخته شده مردم هستند؟ همين كيش و قشم و بوشهر و بندرعباس مورد هدف چند درصد جامعه براي زندگي است؟ همه چشم دوختهاند به تهران، چند خانواده براي مهاجرت به سواحل جنوب فكر ميكنند؟ و... همه اينها يك معنا دارد:
كشور ما در فرهنگ سازي ضعيف عمل كرده است. در همين رابطه، جامعه دريايي ما از فرهنگسازي غافل مانده است و غفلت بزرگ چند دههاي دارد. هيچ معلوم نيست جاي مردم در نهادههاي فرهنگي و اقتصادي دريا كجاست؟ حتا جواناني كه در شروع تحصيلات تكميلي خود، رشتههاي مرتبط با دريا را انتخاب ميكنند، از دريا بياطلاع هستند و انتخاب رشته آنها كور و از روي ناچاري است. اين نكته را ميتوانيد با گفت و گويي ساده با دانشجويان مهندسي دريا و... درك كنيد.
ضعف بزرگ جامعه دريايي ايران
ضعف بزرگ ما، ناتواني ما در فرهنگ سازي به نفع درياست. ضعف بسيار بزرگي كه چنان بزرگ است كه چشم ما قادر نيست تمام آن را يك باره ببيند. در برنامههاي ما مردم هيچ جايي ندارند. فقط براي خودمان برنامه برگزار ميكنيم و مانند آن مثل معروفيم: خود ميگوييم و خود ميخنديم!
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
اخبار روز
-
توزیع ۳۵ هزار بسته معیشتی در مناطق سیل زده استان سیستان و بلوچستان
-
تغییر نگاه به سرمایهگذاریها موجب شده تا بسیاری از دعواهای حقوقی با مذاکرات حل شود
-
بهسازی فضاهای بی دفاع شهری جهت کاهش آسیب های اجتماعی
-
تجهیز بیش از ۱۰۰۰ هکتار از زمینهای کشاورزی اردبیل به سیستم آبیاری تحت فشار
-
بهینهسازی طرح روسازی دال خط کوهاندار برای رفع معضل راهآهنهای کویری
-
استفاده از ظرفیت های مردمی در پروژه های اشتغال زایی با همت بنیاد برکت در سال جهش تولید با مشارکت مردم
-
اتمام خط کشی محوری جنوب به شمال خیابان ولیعصر (عج)
-
بهرهبرداری از نخستین نیروگاه خورشیدی حمایتی کشور در کاشان
-
تلاش مضاعف، برنامه محوری و تخصص گرایی - هم افزایی، سودآوری
-
اهمیت طراحی وبسایت برای کسب و کارهای سنتی
-
آغاز بهکار TV شهری در ورودی ساختمان منطقه دو پایتخت
-
۱۰۰ ساختمان بلند در پایتخت روی گسل قرار دارد
-
۱۴ شهر و روستای سیستان و بلوچستان تحتتاثیر زلزله قرار گرفت
-
اولویت همه شرکتهای صندوق ذخیره باید سودآوری و توجه به اقتصاد دانش بنیان باشد
-
اجرای طرحهای زنجیره سبز و آبی در پنج شهرستان استان خوزستان
-
اجرای طرح ویژه جمع آوری شنهای پخش شده در معابر شمال تهران
-
تشکیل" قرارگاه ویژه تامین مسکن معلم" در صندوق ذخیره فرهنگیان
-
همه چیز درباره خرید چمن مصنوعی که باید بدانید
-
قرارداد ساخت ۷۰۰ واحدی خوابگاه متاهلی دانشگاه مازندارن منعقد شد
-
اقدام قوه قضاییه در شناسایی اموال بابک زنجانی در خارج و انتقال آن به تهران قابل تقدیر و تشکر است