واكاوي اقتصاد سرآمد از فرهنگ دريايي ايران

ضرورت باز توليد ادبيات دريایی در کشور هميشه مادر- هميشه دريا

گروه اقتصاددریاپایه – ایرج گلشنی – شادروان استاد فريدون مشيري، چنان از دريا گفته‌ است كه شيفتگي در دل موج مي‌زند براي دريا.
«سلام دریا! سلام دریا! فشانده گیسو،گشوده سیما
همیشه روشن، همیشه پویا، همیشه مادر، همیشه زیبا
سلام مادر که می‌تراود نسیم هستی ز تار و پودت 
همیشه بخشش، همیشه جوشش، همیشه والا، همیشه دریا 
سلام دریا! سلام مادر! چه می‌سرایی؟ چه می‌نوازی؟ 
بلور شعرت همیشه تابان، زبان سازت همیشه شیو» 
اين در حالي است كه هستند كساني كه دريا را تلخ به تصوير كشيده‌اند. نمونه آن جناب حافظ است: 
شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين هايل...
در دريا با اين تعبير، شب تاريك حاكم است و همواره ترس از موج‌هايي كه جز خراب‌كردن نمي‌دانند و گرداب‌هايي كه ولع بلعيدن دارند. اين در حالي است كه دريا، معدن است و زندگي مي‌زايند. 
همين سروده با نيم بند ديگرش، حسرت خشكي دارد و مي‌گويد: كجا دانند حال ما سبك‌بالان ساحل‌ها. در ساحل، سبك‌بالي هست و در دريا، خوف و خطر. 

نگاه گذشته و حال
بايد نگاه به دريا را به دو نگرش گذشته و كنوني تقسيم كرد. در گذشته، به دو دليل، دريا محل امن و قابل توجهي نبوده است:‌
اول به دليل اين كه نگاه جوامع گذشته و سنتي به دريا، يك نگاه اقتصادي نبود و شايد اصولا دريا را چيزي اضافي مي‌دانستند. تنها ارزش دريا براي سفر از اين خشكي به خشكي ديگر بوده است و ارزش و اعتبار ديگري نداشته است. به همين روي، دريا چندان در ادبيات اهالي خشكي، جايي نداشته است. و البته عجيب است كه كسي مانند حافظ، اصلا اهل سفر نبوده و اساسا از شهر شيراز خارج نشده است؛ اين بدان معناست كه بيم موج و گردابي هايل را از اين و آن شنيده و خودش جز آب ركناباد جاي ديگري را تجربه نكرده است. جالب است كه حضرت حافظ هم بر اساس جو زمانه حاكي از شنيده‌هاي اين و آن مانند داستان‌هاي سندباد بحري و علي‌بابا و... به اين جمع‌بندي رسيده باشد.
اما در نگاه استاد مشيري كه اهل مسافرت بود و دريا را نيز تجربه كرده بود، وضعيت طور ديگري است. وقتي مي‌گويد سلام دريا، سلام مادر... انگار از دريايي سخن مي‌گويد كه هرگز موج خون‌فشان ندارد، گرداب هائل ندارد و بيم هيچ موجي در آن نيست. سلام دريا... فشانده گيسو... گشوده سيما....
دليل ديگر، ترس از دريا به خاطر نبود امكانات دريانوردي بود. با سازه‌هاي ساده و آسيب‌پذير آن زمان، معلوم بود كه زورق‌نشينان درياگرد با هر موجي چنان فراز و فرود شوند كه وحشت تمام دنياي آن‌ها را بگيرد. 
مقايسه كنيد يك لنج ساده با يك كشتي بزرگ كروز. در لنج كه باشي، بالا و پست موج را احساس مي‌كني و اگر دريا طوفاني شود، وحشت آدم را در خود مي‌بلعد؛ اما اگر در يك كشتي كروز باشيد، از امواج وحشي دريا لذت مي‌بريد و آن وحوش زيبا را در دفتر خاطرات خود مي نويسيد و ثبت مي‌كنيد كه چقدر هيجان و شادي را تجربه كرده‌ايد.
اين دو دليل، يعني نبود نگاه اقتصادي به دريا و نبود سازه‌هاي مناسب دريانوردي، باعث شده كه نگاه اغلب گذشتگان ما به دريا، نگاهي توهم‌آميز باشد. اين روزها، كسي تصوري از بيم موج و گردابي چنان هايل ندارد. اين را اين روزها در فيلم‌هاي سينمايي با شركت ناخدا جك گنجيشکه مي‌سازند. در عالم واقعيت، زيبايي در زيبايي از كشتي‌هاي بزرگ تجاري و تفريحي مي‌زايد.

تايتانيك-سانچي تجارب تلخ
خاطره تلخ برخورد كشتي تفريحي تايتانيك و ساختن فيلمي از آن، تاثير منفي بر افكار عمومي جهاني گذاشت. اين تاثير منفي كه به دليل اشتباه در ناوبري بود را به حساب وهم دريا گذاشتند. اگر كاپيتان حواس‌جمعي بود و افسران بي‌خيالي نبود، هرگز آن اتفاق نمي‌افتاد. 
اگر از افسران زبده در سانچي استفاده مي‌شد و درخواست كاپيتان كشتي براي حذف يكي از افسران مورد استماع قرار مي‌گرفت، سانچي هم تلخ نمي‌شد. 
به طور كلي، دريا امروزه با امكانات و تجهيزات ناوبري، امن امن است و كاملا به تسخير در‌آمده است. ديگر از كشتي بادباني و چوبي سندباد و علي بابا خبري نيست. يك كشتي مسافربري با تمام تجهيزات دقيق و به روز،  ايمن از هر وسيله نقليه ديگر است. سفرهاي دريايي امن‌تر از سفرهاي زميني و هوايي و ريلي هستند. در اين سفرها كه معمولا حادثه با برخورد يا نقص فني همراه است، ديگر فرصتي براي زندگي نيست؛ اما در كشتي، همواره آب براي زندگي دوباره فرصت مي‌دهد. 
به هر روي، انگار يك ذهن منفي بافته‌اند كه مردم را از دريا بترساند. مخصوصا مردم ما را. كسي نمي‌پرسد در جزيزه‌اي مانند انگليس كه همه جاي آن با اقيانوس و دريا محاصره شده است، مردم چرا زنده‌اند!؟
اين اشارات بدان معناست كه بازيافت فكري و ذهني مردم با فرهنگ سازي مناسب، ضرورت روز ايران است. ايراني كه قرن‌ها از دريا دور نگاه داشته شده و به عمد ذهن مردمانش را از دريا ترسانده‌اند، نياز به بازيافت فرهنگي دارد تا چند سده توطئه دريايي عليه خود را خنثي كند. 

مسئوليت اركان دريايي ايران
«فرهنگ‌سازي» اولين مسئوليت اركان دريايي ايران در شرايط كنوني است. اگر فرهنگ‌سازي مناسب صورت پذيرد، مطالبه عمومي براي انتفاع از دريا شكل خواهد گرفت و همين امر باعث گرايش مردم به سمت دريا و احياي سواحل بيغوله ايران است. 
اركان دريايي بايد به فرهنگ‌سازي و بهره‌گيري از ابزارهاي فرهنگ ساز(ادبيات و هنر) روي آورند. كارهاي مشترك در سطح ملي لازم است تا همه نگاه‌ها به سمت دريا بچرخد و دوران «آشتي بزرگ با دريا» فرا برسد و اين گونه نسل‌هاي آينده را از محروميت نجات داد. 

جشنواره ملي دريايي ايران
در اين رابطه، جشنواره يا جشنواره‌هاي دريايي ايران بايد شكل بگيرند. همه ايراني‌ها بايد به اين باور برسند كه سرزميني دريايي دارند نه سرزمين خشك و بي‌آب. 
اين فرهنگ مي‌رساند كه ما براي زندگي –مانند مردمان كشورهاي پيشرفته- بايد به سمت دريا مهاجرت كنيم، نه به سمت تهران دودي. بايد آينده نسل‌هاي‌مان را در حوزه دريا جست‌وجو كنيم و بايد بدانيم كه نعمت‌هاي بزرگ –بيش از خشكي- در حوزه دريا نهفته است و ما بايد به تعبير رهبر انقلاب براي كشف «گنج پنهان» اقدامات بزرگي انجام دهيم. 

سلام دريا!
بايد به دريا سلام كرد. يك سلام ملي و همگاني. بايد به سمت دريا ايستاد و دستان را بر قلب‌ها گذاشت. دريا سرود مي‌زايد. دريا آرامش مي‌سازد،‌دريا دوست داشتني است. بايد به دريا سلام كرد.
سلام دریا! سلام دریا! فشانده گیسو،گشوده سیما
همیشه روشن، همیشه پویا، همیشه مادر، همیشه زیبا
سلام مادر که می‌تراود نسیم هستی ز تار و پودت 
همیشه بخشش، همیشه جوشش، همیشه والا، همیشه دریا 
سلام دریا! سلام مادر! چه می‌سرایی؟چه می‌نوازی؟ 
بلور شعرت همیشه تابان، زبان سازت همیشه شیوا 
ضرورت باز توليد  ادبيات دريایی در کشور هميشه مادر- هميشه دريا
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه