«روزنامه سرآمد» بررسی کرد؛

تبعات جنگ ایران و اسرائیل  بر اقتصاد خاورمیانه

4سناریو برای جنگ و پیامدهای اقتصادی آن در منطقه
​​​​​​​گروه بازار سرمایه - مرتضی فاخری - در دهه‌های اخیر، تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی همواره یکی از اصلی‌ترین محورهای ناآرامی در خاورمیانه بوده است. با توجه به جایگاه حساس این دوکشور در معادلات ژئوپلیتیکی منطقه، گسترش این تنش‌ها به یک درگیری 12روزه نظامی منجر شد که پیامدهایی فراتر از مرزهای سیاسی به‌ویژه در حوزه اقتصاد ایجاد کرد.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، مرتضی فاخری، محقق و پژوهشگر در مطلبی اختصاصی برای این روزنامه با نگاهی به موقعیت ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه، به بررسی تاثیرگذاری و تبعات جنگ 12روزه ایران و رژیم صهیونیستی بر وضعیت اقتصاد منطقه‌ای خاورمیانه پرداخته است. این مطلب را در ادامه می‌خوانید:
خاورمیانه به دلیل منابع غنی انرژی، موقعیت ژئو‌استراتژیک و پیوندهای تجاری بین‌المللی، یکی از مناطق کلیدی اقتصاد جهانی محسوب می‌شود. وقوع جنگی فراگیر در این منطقه نه‌تنها می‌تواند بازارهای مالی داخلی را دچار نوسان کند، بلکه آثار آن بر قیمت جهانی نفت، امنیت انرژی، سرمایه‌گذاری خارجی و تجارت منطقه‌ای نیز محسوس خواهد بود.

موقعیت ژئو‌اکونومیک خاورمیانه
منطقه خاورمیانه از دیرباز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نقاط استراتژیک جهان شناخته می‌شود. این منطقه با دارا بودن بیش از نیمی از ذخایر نفت جهان و بخش قابل‌توجهی از منابع گاز طبیعی، نقشی کلیدی در تأمین انرژی جهانی ایفا می‌کند. کشورهایی مانند عربستان سعودی، ایران، عراق، قطر و امارات متحده عربی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان انرژی هستند و هرگونه بی‌ثباتی در این منطقه می‌تواند بازارهای جهانی را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد.
علاوه‌بر منابع انرژی، موقعیت جغرافیایی خاورمیانه نیز اهمیت ژئو‌استراتژیک آن را دوچندان کرده است. وجود تنگه‌های حیاتی مانند هرمز، باب‌المندب و کانال سوئز به این معناست که بخش قابل‌توجهی از تجارت جهانی از طریق این مسیرها انجام می‌شود. بسته‌شدن یا ناامن‌شدن این گذرگاه‌ها در پی جنگ می‌تواند اختلالات عمده‌ای در زنجیره تأمین کالاها ایجاد کند.
در کنار نفت و تجارت دریایی، برخی کشورهای منطقه تلاش کرده‌اند اقتصاد خود را متنوع کرده و نقش‌آفرینانی در بازارهای مالی جهانی شوند. به‌عنوان نمونه، شهرهایی مانند دوبی، دوحه و ریاض در حال توسعه زیرساخت‌های مالی، توریستی و لجستیکی هستند. بااین‌حال، امنیت همچنان عامل کلیدی برای حفظ و رشد این سرمایه‌گذاری‌هاست که تداوم جنگ میان ایران و اسرائیل می‌تواند تمام این تلاش‌ها را در معرض تهدید قرار دهد.

سناریوهای جنگ و پیامدهای اقتصادی
با وقوع جنگ میان ایران و اسرائیل، پیامدهای اقتصادی آن به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر منطقه خاورمیانه سایه انداخت. این پیامدها بستگی زیادی به مقیاس، مدت زمان و شدت درگیری دارند، اما همانطور که در این 12روز مشاهده شد، حتی یک درگیری کوتاه‌مدت نیز بی‌ثباتی قابل‌توجه و تأثیرات خود بر کشورهای منطقه را گذاشت.
۱- اختلال در عرضه انرژی و افزایش قیمت نفت: تأسیسات نفتی در ایران یا تنگه‌هرمز که مسیر صادرات نفت کشورهای خلیج‌فارس است، در معرض خطر جدی قرار گرفتند. بسته‌شدن یا ناامن‌شدن این مسیر، عرضه جهانی نفت را کاهش داده و منجربه نوسانات شدید قیمت‌ها در بازارهای جهانی شد. این مسئله نه‌تنها به اقتصاد کشورهای صادرکننده و واردکننده انرژی آسیب رساند، بلکه تورم را در سطح جهانی تشدید کرد.
۲- کاهش سرمایه‌گذاری خارجی و فرار سرمایه: با گسترش بی‌ثباتی و تهدیدهای امنیتی، سرمایه‌گذاران بین‌المللی تمایلی به ورود به بازارهای پرریسک منطقه نخواهند داشت. همچنین در داخل کشورهای درگیر و حتی همسایه، فرار سرمایه و کاهش اعتماد عمومی نسبت به ثبات اقتصادی تشدید می‌شود.
۳- اختلال در گردشگری و تجارت منطقه‌ای: کشورهایی مانند امارات، ترکیه، لبنان و مصر که بخش مهمی از اقتصادشان بر گردشگری و تجارت منطقه‌ای بنا شده، آسیب‌پذیر خواهند بود. لغو پروازها، بیمه‌های پرهزینه و ترس از درگیری‌های مسلحانه باعث کاهش شدید ورود گردشگران و صادرات خدمات می‌شود.
۴- فشار بر بودجه عمومی کشورها: درگیری نظامی هزینه‌های فراوانی در پی دارد؛ از تأمین منابع مالی جنگ گرفته تا بازسازی زیربناها و پرداخت خسارات. کشورهایی با منابع محدود، مانند لبنان یا سوریه، ممکن است با بحران بودجه‌ای و کاهش خدمات عمومی مواجه شوند.

تأثیر بر کشورهای همسایه
درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل، صرف‌نظر از مدت و شدت آن، توانست بی‌ثباتی گسترده‌ای را به کشورهای همسایه تحمیل کند. این کشورها نه‌تنها از نظر جغرافیایی به مرکز بحران نزدیک هستند، بلکه از نظر سیاسی، اقتصادی و مذهبی نیز تحت‌ تأثیر تحولات منطقه قرار می‌گیرند.۱- عراق، سوریه و لبنان؛ میدان‌های بالقوه تقابل نیابتی: این سه‌کشور در سال‌های اخیر بارها به‌عنوان عرصه‌ای برای رقابت‌های نیابتی ایران و اسرائیل عمل کرده‌اند. حزب‌الله لبنان و گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به ایران در عراق و سوریه ممکن است به‌طور مستقیم وارد درگیری شوند. این امر می‌تواند موجب گسترش جنگ و فشار اقتصادی شدید بر زیرساخت‌های آسیب‌پذیر این کشورها شود.
۲- کشورهای حاشیه خلیج فارس: ضمن نگرانی از گسترش بی‌ثباتی، امارات، قطر، کویت، بحرین و عربستان سعودی در نزدیکی محل تنش قرار دارند و زیرساخت‌های حیاتی آن‌ها ممکن است در معرض تهدید قرار گیرد. افزایش هزینه‌های امنیتی، تغییر مسیرهای صادرات انرژی و فرار سرمایه از پیامدهای محتمل خواهد بود. بااین‌حال، این کشورها با منابع مالی قابل‌توجه، ممکن است بتوانند بهتر از سایرین با چالش‌ها مقابله کنند.
۳- ترکیه و اردن: ضمن نقش میانجی و محافظت از منافع اقتصادی، ترکیه با توجه به روابط دیپلماتیک خود با هر دوطرف و موقعیت ژئوپلیتیکی‌اش، می‌تواند در نقش میانجی ظاهر شود. همچنین با تأثیر از بی‌ثباتی منطقه، صادرات، ترانزیت کالا و صنعت گردشگری‌اش ممکن است آسیب ببیند. اردن نیز که به‌شدت به ثبات اقتصادی منطقه وابسته است، از افزایش تنش‌ها متضرر خواهد شد.۴- پیامدهای انسانی و مهاجرتی: در صورت گسترش جنگ، احتمال افزایش موج پناهجویان و جابه‌جایی جمعیت وجود دارد که می‌تواند زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی کشورهای همسایه را تحت فشار مضاعف قرار دهد؛ به‌ویژه کشورهایی که پیش‌تر نیز میزبان مهاجران سوری یا عراقی بوده‌اند.
واکنش بازارهای جهانی و مداخلات بین‌المللی
بی‌شک، درگیری میان ایران و اسرائیل، به‌سرعت از یک بحران منطقه‌ای فراتر خواهد رفت و واکنش قدرت‌های جهانی و نهادهای اقتصادی بین‌المللی را برخواهد انگیخت. این واکنش‌ها می‌تواند شامل تلاش‌هایی برای مهار بحران، اعمال تحریم‌ها یا حتی اقدامات نظامی و اقتصادی هماهنگ باشد.
۱- موضع‌گیری آمریکا، اروپا و ناتو: ایالات متحده به‌عنوان شریک راهبردی اسرائیل همیشه در قامت حامی نظامی و سیاسی ظاهر می‌شود. اما در عین حال، واشنگتن تلاش خواهد کرد با هماهنگی اروپا از گسترش بحران جلوگیری کند تا تبعات اقتصادی‌اش بر اقتصاد جهانی به‌ویژه قیمت انرژی و تورم را کاهش دهد. اتحادیه اروپا نیز با اتکا بر دیپلماسی اقتصادی و فشار سیاسی، ممکن است وارد عمل شود تا منافع اقتصادی خود در منطقه را حفظ کند.
۲- نقش روسیه و چین: ضمن توازن در رقابت ژئو‌اقتصادی، روسیه و چین به‌عنوان بازیگران کلیدی غیرغربی، نگرانی‌هایی درباره بی‌ثباتی در مسیرهای تأمین انرژی و خطر افزایش نفوذ آمریکا در منطقه دارند. روسیه با توجه به روابطش با ایران، ممکن است نقش فعالی در مهار بحران ایفا کند. چین نیز با سرمایه‌گذاری‌های کلان در منطقه از مسیر پروژه «کمربند و جاده»، به‌دنبال ثبات ژئو‌اکونومیک است و ممکن است نقش میانجی یا تسهیل‌کننده اقتصادی داشته باشد.
۳- اقدامات نهادهای مالی بین‌المللی: صندوق بین‌المللی پول (IMF)  و بانک جهانی ممکن است بسته‌های حمایتی برای کشورهایی که از بحران متأثر می‌شوند، ارائه دهند. در عین حال، مؤسسات اعتبارسنجی بین‌المللی مانند Moody’s و Fitch ممکن است رتبه‌بندی اعتباری برخی کشورها را تنزل دهند که موجب کاهش سرمایه‌گذاری و افزایش هزینه‌های تأمین مالی شود.۴- پیامدهای بازارهای جهانی: در پی تداوم هرگونه درگیری نظامی، احتمال واکنش سریع بازارهای بورس، ارز و کالاهای اساسی وجود دارد. افزایش قیمت نفت و طلا، کاهش ارزش ارزهای ملی در منطقه و فرار سرمایه، از جمله پیامدهای فوری هستند. همچنین زنجیره تأمین جهانی با تأخیر در حمل‌ونقل، افزایش قیمت بیمه دریایی و اختلال در صادرات و واردات مواجه خواهد شد.

نتیجه‌گیری
جنگ میان ایران و اسرائیل فراتر از یک رویارویی نظامی دوجانبه بود که تبعات آن به‌ سرعت، تمام منطقه خاورمیانه را در بر گرفت. موقعیت ژئو‌اکونومیک این منطقه، وابستگی گسترده به انرژی و شکنندگی زیرساخت‌های اقتصادی در بسیاری از کشورهای همسایه، باعث می‌شود که حتی درگیری‌های محدود نیز آثار مخربی بر اقتصاد منطقه داشته باشد.
از اختلال در عرضه نفت و گاز و افزایش قیمت انرژی تا کاهش سرمایه‌گذاری خارجی، افت گردشگری و فشار بر بودجه دولت‌ها، همه نشانه‌هایی از زنجیره‌ای از پیامدهای اقتصادی هستند که می‌توانند به بی‌ثباتی گسترده‌تر منجر شوند. همچنین واکنش قدرت‌های جهانی و مداخلات اقتصادی بین‌المللی نقش تعیین‌کننده‌ای در کنترل یا تشدید این بحران خواهند داشت. برای کاستن از شدت این پیامدها، دیپلماسی فعال، همکاری میان کشورهای منطقه و طراحی سازوکارهای پیشگیرانه اقتصادی و امنیتی، ضروری به‌نظر می‌رسد. تنها از مسیر تعامل و عقلانیت می‌توان از تبدیل یک بحران نظامی به فاجعه‌ای اقتصادی برای کل منطقه جلوگیری کرد.
تبعات جنگ ایران و اسرائیل  بر اقتصاد خاورمیانه
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه