گردشگری؛ مظلوم‌ترین صنعت در میانه جنگ‌ها

حمید الماسی‌نیا - در سایه تهدیدات نظامی و ناامنی‌های منطقه‌ای، صنعت گردشگری بار دیگر قربانی خاموش بحران‌ها می‌شود. در روزگاری که جهان بیش از هر زمان دیگری درگیر رقابت‌های تسلیحاتی، تهدیدات امنیتی و تنش‌های ژئوپلیتیکی شده، شاید کمتر کسی نگاهش به سرنوشت صنعت گردشگری باشد؛ صنعتی که بی‌صدا، آرام و بی‌ادعا، بار بزرگ پیوند فرهنگی و گفت‌وگو میان ملت‌ها را به دوش می‌کشد، اما در میدان رقابت‌های نظامی، یکی از نخستین و شدیدترین قربانیان است. 
در حالی‌که تنش‌های سیاسی و نظامی در مناطق مختلف جهان رو به افزایش است، یکی از بخش‌هایی که بیشترین آسیب را متحمل می‌شود، صنعت آرام، انسانی و فرهنگی گردشگری است. صنعتی که بر پایه صلح، امنیت، گفت‌وگو و شناخت فرهنگ‌ها بنا شده، امروز در میانه تهدیدهای نظامی و جنگ‌افزاری‌ها، بیش از هر زمان دیگری در معرض فراموشی، رکود و سقوط قرار گرفته است. گردشگری، برخلاف صنایع نظامی یا انرژی، وابسته به «آرامش» و «اعتماد» است. با یک تیتر هشدارآمیز، یک مانور نظامی یا حتی یک شایعه جنگ، میلیون‌ها مسافر بار سفر را بر زمین می‌گذارند، رزروها لغو می‌شود، پروازها خالی می‌مانند و هتل‌ها به سکوت فرو می‌روند، اما آنچه بیشتر نادیده گرفته می‌شود، چهره واقعی این آسیب است: زنان صنعتگر، جوانان راهنما، بومیانی که خانه‌شان را اقامتگاه کردند و مردمی که تمام امیدشان به گردشگری فصلی بود. برخلاف صنایع نظامی، نفت یا حتی فناوری‌های دیجیتال که در بحران‌ها گاه رشد تصاعدی دارند، گردشگری نخستین حوزه‌ای‌ است که تحت ‌تأثیر جنگ‌افروزی، ترس عمومی و بی‌ثباتی اقتصادی، به کما می‌رود. بسته‌شدن مرزها، لغو پروازها، کاهش سرمایه‌گذاری و از همه مهم‌تر، تغییر ذهنیت عمومی مسافران نسبت به یک مقصد، همه و همه موجب می‌شود که چرخه حیات این صنعت گاه برای ماه‌ها و حتی سال‌ها متوقف شود.
این آسیب، تنها متوجه شرکت‌های گردشگری یا هتل‌ها نیست، بلکه مستقیماً بر زندگی هزاران فعال حوزه‌های بومی، هنری، صنایع‌دستی، راهنمایان محلی، رانندگان، غذاخوری‌ها و صاحبان مشاغل خرد در مقاصد گردشگری اثر می‌گذارد. جایی که شاید تنها منبع درآمد یک روستا یا یک خانواده، حضور فصلی مسافران و گردشگران باشد.در مقاصد مهم گردشگری ایران، فعالان گردشگری در روزهای اخیر نسبت به افت شدید سفرها و لغو رزروها هشدار داده‌اند. شرایط منطقه‌ای، نگرانی‌های امنیتی و حتی اخبار نگران‌کننده از سایر مناطق جهان، موجب شده گردشگران داخلی و خارجی با تردید و ترس بیشتری نسبت به سفر تصمیم‌گیری کنند.
این واقعیت بسیار عینی‌تر و دردناک‌تر است، گردشگری برای بسیاری از ساکنان محلی، نه یک انتخاب لوکس، بلکه نان شب است. وقتی سفرها متوقف می‌شود، چرخه‌های کوچکی که سال‌ها با تلاش محلی ساخته شده‌اند، یک‌شبه به بن‌بست می‌رسند. صنایع‌دستی خاک می‌خورد، غرفه‌های محلی تعطیل می‌شوند و حس ناامنی جای حس میزبانی را می‌گیرد. گردشگری نه یک تفنن، بلکه ستون اصلی اقتصاد محلی است. با کاهش سفرها، زنجیره‌ معیشت مردم از هم می‌پاشد؛ زنان هنرمندی که دیگر چیزی برای فروش ندارند، کشتی‌های گردشگری که پهلو نمی‌گیرند و خانه‌هایی که دوباره به سکوت فرو می‌روند. 
شاید زمان آن رسیده از نگاه صرفاً اقتصادی به گردشگری عبور کنیم و آن را به‌عنوان ابزاری فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی در مسیر صلح بشناسیم. صنعت گردشگری نماد «باهم‌بودن» است؛ زبانی که در آن گفت‌وگو جای گلوله و تجربه، جای داوری‌های کور را می‌گیرد. نگاه به گردشگری در زمان بحران، نیاز به تدبیری هوشمندانه و نگاهی انسانی دارد. همانطور که از مراکز درمانی، پشتیبانی لجستیک یا امنیت غذایی در روزهای سخت محافظت می‌کنیم، باید از قلب تپنده گفت‌وگو یعنی گردشگری نیز مراقبت کنیم.اگر بخواهیم امید را زنده نگه داریم، باید صدای سفر را خاموش نکنیم، چراکه در خاموشی گردشگری، صدای صلح نیز کم‌فروغ می‌شود. گردشگری فقط یک صنعت نیست؛ زبان صلح است. پلی‌ است میان فرهنگ‌ها، آینه‌ای برای نمایش مهربانی‌ها و بستری برای شناخت انسان از انسان. خاموش‌شدن این صنعت، به معنای خاموش‌شدن امید به باهم‌ بودن است. در جهانی که بیش از همیشه به گفت‌وگو، همدلی و شناخت متقابل نیاز دارد، خاموش‌شدن چراغ صنعت گردشگری، به معنای خاموشی بخشی از امید جهانی برای صلح است.
 فعال رسانه‌ای
گردشگری؛ مظلوم‌ترین صنعت در میانه جنگ‌ها
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه