عدالت، در گیر و دار ورود دولت

از سویی عدالت اجتماعی به‌عنوان یکی از ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی تلقی می‌شود و از سوی دیگر توافقی همگانی- هرچند نانوشته - وجود دارد که انقلاب اسلامی در تحقق این ارزش اساسی توفیق لازم را نیافته است. به تعبیر دیگر هم درباره ارزش عدالت اجتماعی و هم عدم توفیق در تحقق آن، توافقی هرچند اجمالی وجود دارد. اما درباره معنا و شاخص‌های عدالت اجتماعی و نیز مصادیق این عدم موفقیت و ریشه‌های آن وحدت نظر وجود نداشته و مناقشاتی فراوان حول آن وجود دارد. حتی گرایش و جدیت جریان‌های مختلف سیاسی نیز برای تحقق این آرمان متفاوت بوده و حتی برخی از جریانات سیاسی به دلیل طبقه برخاسته از آن، از حیث روان‌شناختی نیز میل چندانی به تحقق عدالت اجتماعی ندارند. ولی با تمام این صعوبت‌ها، می‌توان برخی مصادیق را به‌عنوان اموری موردتوافق همگان به‌عنوان مصادیق بیّن بی عدالتی برشمرد: طبقاتی شدن آموزش و پرورش و محرومیت طبقات پایین‌دست جامعه از دسترسی به صندلی دانشگاه‌های برتر (علی‌رغم اختلاف در شیوه مشروع رفع این نابرابری)، عدم دسترسی همگان به امکانات مطلوب بهداشت و فقیر شدن بخشی از مردم به دلیل هزینه‌های سنگین نظام درمان، شکاف عظیم درآمدی میان طبقه فقیر و غنی، توزیع وسیع فرصت‌ها به شیوه‌های غیر شفاف و به تعبیر معروف ویژه‌خوارانه، فقدان قاطعیت لازم در اجرای قوانین موجود و عدم برخورد جدی با مفاسد اقتصادی در سطح خرد و کلان. این فهرست را که البته می‌توان عناوین دیگری را نیز بدان افزود، می‌توان مجموعه‌ای مورد وفاق همگان از مصادیق بی‌عدالتی در جامعه امروز ما دانست. درعین‌حال پذیرش یا عدم پذیرش خصوصی سازی در آموزش‌وپرورش و بهداشت، مشروعیت مداخله دولت در بازار آزاد برای گسترش مالکیت..
ادامه در صفحه 2
عدالت، در گیر و دار ورود دولت
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه