هیچ کس از زخم تحریم در امان نیست

مبارزه ملی علیه تحریم

گروه جامعه - ایرج گلشنی - «تحریم» نوعی ترور عمومی است و جنایتی است که علیه تمام ملت ایران برنامه ریزی و اجرا شده است. اقدامی ناجوانمردانه که به هر دلیل، غیرقابل قبول و غیر انسانی است و با روح حقوق بشری در هر تعریف و قاعده، متضاد است. این اقدام غیر موجه که فقط بر اساس زورمداری یک کشور خاص و حمایت کشورهای اقماری آن شکل گرفته، سال هاست که مردم ایران- به خصوص قشر کم درآمد و فقیر جامعه- را هدف قرار داده است. در سال های نخستین، موضوع کاملاً دولتی به حساب می آمد و شاید قاطبه مردم ایران، این اقدام را جنگ دولت های غربی و اروپایی با دولت جمهوری اسلامی می دانستند و نسبت به آن یا بی تفاوت بودند و یا جبهه مخالف دولت جمهوری اسلامی می گرفتند و تصور می کردند که جنگ دو طرف دعوا، ربطی به آن ها ندارد و یا این که دولت ایران باید با جامعه جهانی! همراهی کند.
در سال های بعد، گزارش گران متعددی آمدند و رفتند و علیه ایران، بیانیه صادر کردند و هر کدام به نوعی از بیان واقعیت و حقیقت ماجرا طفره رفتند و فریاد اعتراضی جمهوری اسلامی را نادیده و گاه به سخره گرفتند.
چند روزی است از آخرین بازدید گزارش گر رسمی سازمان ملل می گذرد و بالاخره بعد از سال ها، فریاد حق ایرانیان از زبان و قلم خانم دوهان، شنیده شد و گزارش وی، ثابت کرد که جنگ تحریم، غیرقانونی، غیر اخلاقی و هجمه ای ناجوانمردانه علیه تمام ملت ایران است و مسئله، فقط به دولت و حکومت جمهوری اسلامی به عنوان بخش سیاسی این کشور بر نمی گردد.
تحریم، تروریسم عمومی است و هیچ کسی از زخم خدنگ آن در امان نیست. بمبی است که ترکش آن به آحاد ملت از کودک گرفته تا کهنسال می رسد و هیچ رحمی یا کنترلی در دست بانیان آن نیست. نوعی کشتار کور است. بی منطق ترین اقدام و نوعی تروریسم دولتی است که دولت های متخاصم می  توانند علیه یک ملت به کار گیرند. 
اکنون، گفتن این سخنان ساده شده؛ زیرا به استناد گزارش خانم دوهان به عنوان گزارش گر رسمی سازمان ملل متحد، دیگر نمی توان مساله را سیاسی جلوه داد و آن را درگیری سیاسی دولت ها دانست. دیگر نمی  توان مردم را از فاجعه تحریم جدا دانست و آن را فقط و فقط دولتی و سیاسی تعریف کرد. 
به استناد بیانیه آلنا دوهان، تحریم با مبانی و اصول حقوق بشر، به هچ روی همخوانی ندارد و لغو تحریم تروریستی امریکا علیه ملت ایران باید صورت گیرد. 
اما چگونه؟
یک وجه اقدام برای رفع تحریم ها، اخلاق گرایی و انسان گرایی حاکمان غرب و اروپاست که خیالی واهی است. 
طرف دیگر رفع تحریم ها، مبارزه دولت و حکومت جمهوری اسلامی از مفرهای قانونی سازمان های بین المللی است؛ به خصوص مذاکره با طرف های مقابل. این چندین سال است که در کش و قوس است و امید چندانی هم به امریکایی های بدقلق نیست. اما مذاکرات ادامه دارد؛ زیرا باید ادامه داشته باشد!
اما وجه دیگری برای رفع تحریم ها هست و آن قیام عمومی علیه تحریم است. رفع تحریم، یک مبارزه ملی همه جانبه می خواهد. یک بخش از این مبارزه در تولید با کیفیت داخلی است، وجه دیگر در مصرف صحیح مردم و روی دیگر، در مبارزه اجتماعی مردم علیه تحریم است.
بر آن نیستم که تحلیل کنم کمیت و کیفیت تولید داخلی تا کجاست و نیز، مصرف خانوارها را هم در اینجا به تحلیل نمی نشینم؛ هر چند در هر دو مورد، مطلوبیت لازم را نداریم.شاید برای است که این دو وجه، نیازمند زمان بیشتری است و به سرعت رخ نمی دهد. اما غفلت چندین ساله از وجه سوم مبارزه، یعنی مبارزه  منسجم و سراسری و فراگیر اجتماعی علیه تحریم ها جای سوال تاسف باری دارد.
راستی چرا این همه سال، از حضور گسترده مردمی در مخالفت مستقیم و هدف مند با تحریم غفلت کرده ایم؟ چرا هر جمعه، نماز جمعه ها تبدیل به خشم و تظاهرات علیه تحریم نمی شود؟ در سال چند بار فراخوان راه پیمایی علیه تحریم صادر شده و چند راه پیمایی بزرگ مختص رفع تحریم ها برگزار کرده ایم؟
تا چه حد، همه رسانه ها را توجیه و علیه تحریم ها همگرا کرده ایم؟
هنرمندان ما از هر نوع و گروهی، تا چه مقدار و با چه کیفیتی در حمله به تحریم های ناجوانمردانه ناکسان روزگار مشارکت داشته اند؟
موج و حرکت بزرگ اجتماعی همه آحاد در یک مبارزه ملی علیه تحریم ها را چقدر برنامه ریزی کرده ایم؟
چه میزان انگیزاننده برای فعالان علیه تحریم ها فراهم شده است؟ اهل قلم ما در نشریات مکتوب و مجازی، برای مشارکت در مبارزه ملی علیه تحریم ها چقدر توان گذاشته اند و چقدر تشویق به این کار ارزشمند شده اند؟
تقریبا جواب همه سئوال های بالا نه تنها صفر یا نزدیک به صفر است؛ بلکه همچنان با کژانگاری و درک نادرست از این مبارزه ملی و مشارکت در آن روبرو هستیم. عده ای خیال می کنند ایجاد انگیزاننده ها برای مشارکت همه- از جمله رسانه ها- دراین مبارزه ملی، نوعی سفارش کاری و سفارشی نویسی است!!! عجب که هنوز هستند کسانی که فرق منافع ملی با منافع شخصی و حزبی را نمی فهمند. 
سفارشی نویسی در موضوعاتی که جبنه شخصی یا حزبی، گروه خاص یا شرکت خاص دارد، معنا دارد، اما بی هیچ تردیدی، باید دست کسانی که برای منافع ملی اقدام موثر می کنند را باید بوسید و قلم نویسندگان مبارز علیه تحریم را باید طلا گرفت. 
ضعف ما در حضور مقتدرانه در همه عرصه ها در قالب یک مبارزه ملی و همگانی و مستمر علیه تحریم ها، باعث وابستگی ما به آلنا دوهان شده تا گزارش او را این همه مهم و حیاتی بدانیم. همین ضعف عمومی ما باعث جولان ناحق دیگر گزارش گران و نیز دولت مردان متخاصم شده است. این ضعف را رفع کنیم و ثابت کنیم که امریکا در برابر همه ملت ایران قرار گرفته است. همه با هم باید امریکا را تحت فشار قرار دهیم و این کار بزرگ و خطیر را فقط وظیفه حکومت یا قشر خاص ندانیم. 
پیشنهاد برای ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران:
گزارش آلنا دوهان یک فرصت است. فرصتی طلایی. از این فرصت باید استفاده کرد و دراین نکته، توافقی بدون شبهه داریم.اما چگونه؟
مهم ترین نکته این است که بدانیم استفاده از این فرصت با توصیه دوستانه و امر حکومتی و دستور ریاستی امکان ندارد. بلکه این کار بزرگ، نیاز به راهبرد، برنامه و سازوکار اجرایی مشخص و هدفمند دارد. 
پس به نظر می رسد باید:
گروهی برای طراحی های کلان شروع به فعالیت کند و «مبارزه ملی و فراگیر با تحریم» را از راهبردها تا برنامه های اجرایی تدوین کند. 
سپس در چارچوب همان برنامه، همه ی اقشار و گروه های مردم از هر صنف و ظرفیتی، برای اقدامات بزرگ ملی (مانند راهپیمایی علیه تحریم) منسجم و هماهنگ شوند.
در این مسیر، وظیفه هر قشر و گروه مشخص باشد، از جمله رسانه ها و حتما مشوق ها و انگیزاننده های قابلی برای ایجاد هدفمندی و تحرک قوی در نظر گرفته شود.
بی شک، در مبارزه ای مردمی و گسترده  و مستمر، می توانیم، هم در تقویت مذاکرات برجامی موثر باشیم، هم در رفع تحریم ها موثر باشیم و هم یک بار دیگر، دولت امریکا را
 شکست دهیم.
 مبارزه ملی علیه تحریم
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه