در گفت‌وگوبا یک کویرشناس مطرح شد؛

روسای جمهوری که آمدند تا زادگاهشان را آباد کنند

پرستو خلعتبری - نیاکان ما سال ها با ایجاد الگوی کشتی که مبتنی بر آب نباشد توانسته‌اند هوشمندانه در مناطق خشک زندگی کنند اما مدیریت غلط آب امروز باعث شده که با بحرانی جدی روبه رو شویم. قصه خشکسالی در ایران امروز در حال تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی است. هر روز از گوشه‌ای صدای مطالبه آب به گوش می‌رسد و مسئولان برای پاسخگویی به این مطالبه‌ها رو به طرح‌های انتقال آب می‌آورند، طرح‌هایی که مسکن‌های موقتی هستند اما در دراز مدت مشکلات عدیده‌ای به وجود می‌آورند برای بررسی مدیریت آب در کشور و پیدا کردن این سوال که آیا واقعا کشور ما به طرح‌های انتقال آب نیاز دارد یا خیر سراغ یک کویرشناس رفتیم، بهمن ایزدی؛ کویرشناس، فعال محیط زیست و مدیر کانون سبز فارس در گفت‌وگو با ایسکانیوز از طرح‌های انتقال آب و مدیریت آب در کشاورزی و تخریب جنگل‌ها گفت که در ادامه می‌خوانید.
رئیس جمهورها دوست داشتند زادگاهشان را آباد کنند
آیا اساسا کشور ما نیازمند انتقال آب بین حوزه‌ای است؟
در حوزه طرح‌های انتقال آب به اندازه‌ای که مسائل سیاسی اولویت داشته از کارشناسان نظرخواهی نشده است؛ کارشناسانی که می‌دانند چنانچه حوضه آبی دچار دخالت‌های نابخردانه شود، نه تنها منابع آبی خود را از دست می‌دهیم بلکه خاکمان هم کیفیت خود را از دست می‌دهد. زمانی که به کارنامه طرح‌های انتقال آب در این چند دهه دقت می‌کنیم به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهورهای ما به قدری که به ساماندهی حوزه‌های اقتصادی خود فکر می‌کردند، اهمیتی برای محیط زیست قائل نبودند.
طرح انتقال آب متعددی تاکنون در کشور اجرا شده و  اخیراً هم از دوره ریاست آقای احمدی‌نژاد بنا انتقال آب سرشاخه‌های هیرکانی به سمت مناطق خشک استان سمنان پایه‌گذاری شد. احمدی‌نژاد اهل گرمسار، خاتمی اهل یزد، روحانی اهل سمنان و رفسنجانی اهل رفسنجان بود و در حقیقت دوست داشتند زادگاه خود را آباد کنند و به فکر این نبودند که انتقال آب قوانینی دارد و باید به رودخانه‌ها احترام بگذاریم.
هندوانه‌هایی که در گرم‌ترین نقطه کره زمین رشد می‌کنند
ایران به یک باره خشک نشده و نیاکان ما سال‌هاکه در این سرزمین مدیریت آب کرده‌اند، پس چرا امروز این موضوع انقدر بحرانی شده است؟
طبیعت هزاران سال است که بر اساس قوانین ژئومورفولوژی و توپوگرافی آب را به مناطق مختلف  پاپاب منتقل می‌کند و سهم هر قسمت را می‌دهد. مثلا کارون در مسیر خود بسیار قانونمند به اکوسیستم‌های مسیر فایده می‌رساند. پرندگان و گیاهان از کنار آن سود برده‌اند و بزرگ‌تربن تمدن‌های بشری  در کنار رودخانه‌ها شکل گرفتند و رودخانه‌ها این شاهرگ‌های حیاتی زمین دلیل بزرگ به وجود آمدن تمدن‌ها بودند. در دانش کهن بومی خود هیچ زمانی اتفاق نیفتاده که آب را به این شکل بی‌رویه منتقل کنیم.
طبیعت با انتقال آب هوشمندانه و سخاوتمندانه حواسش به همه چیز بوده اما ما فکر می‌کنیم که آب چیزی تمام نشدنی است و این نگاه سیاسی است.  این نشان می‌دهد که نظر کارشناسان در این حوزه پرسیده نشده است چراکه یک کارشناس می‌داند آبی که از چشمه ها می‌جوشد یا از آب شدن برف و باران در ارتفاعات شکل می‌گیرد باید در مسیر خود آبخوان‌ها را تغذیه کند و در مسیر قوانین توپوگرافی همه از آن بهره‌مند شوند و کارشناسی که این موضوع را می‌داند تذکر می‌دهد که نباید قوانین طبیعت را دستخوش ناملایمات کنیم.
نیاکان ما سالها با ایجاد الگوی کشتی که مبتنی بر آب نباشد توانسته‌اند هوشمندانه در مناطق خشک زندگی کنند. در حقیقت ظرفیت آب و خاک را آنالیز کردند و کشاورزی انجام دادند که آب چندانی نیاز ندارد. برای مثال بیابان لوت گرمترین و خشک‌ترین بیابان جهان است و بیشترین دمای سطح زمین در این نقطه قرار دارد، دقیقاً در ۷۰ کیلومتری شمال شرق مرکز گرمترین نقطه زمین که ما ۱۶ سال روی آن مطالعه کرده‌ایم آبادی‌هایی وجود دارد که کشت دیم انجام می‌دهند. در منطقه‌ای که ریزش نزولات جوی در حالت بسیار خوشبینانه ۵۰ میلیمتر است این مردم هوشمندانه آب باران را در دشت‌های فراخی که در مسیر باران هستند،  نگه می‌دارند و آن منطقه به تالاب تبدیل می‌شود در واقع آبخوان‌داری می‌کنند یعنی نه تنها از زمین برداشت نمی‌کنند و چاهی نمیزنند بلکه به سفره‌های آبی زیر زمینی هم خدمات رسانی می‌کنند.
بندهایی که دو زمین‌ها می‌سازند هم از ایجاد تپه‌های ماسه‌ای جلوگیری می‌کند و جلوی پیشروی بیابان را می‌گیرد و آب کم کم در لایه‌های زیرین زمین رسوخ کرده و سفره‌های آب زیرزمینی را غنی می‌کند بعد از فروردین دما بسیار زیاد شده و سطح تالاب خشک می‌شود و مردم در این زمان پرآب‌ترین محصول یعنی هندوانه را می‌کارند بدون اینکه حتی یک قطره آب به آن بدهند و هندوانه‌ای که در آن منطقه رشد می‌کند خاصیت دارویی هم دارد. درواقع  ما به پشتوانه غنی فرهنگی خود پشت پا زدیم و یادمان رفته در این سال‌ها چطور در این سرزمین زندگی کرده‌ایم.
پیمانکاران از طرح‌های انتقال آب سود می‌برند
مسئولان معتقدند که این طرح‌ها با هدف تامین آب شرب انجام می‌شوند، آیا این موضوع صحت دارد؟
هرچند که اگر نیت خیری هم در پشت این طرح‌ها وجود داشته باشد هم باعث شده که در بسیاری از مناطق زمین‌های بالا دست ما از بین برود. مثلا یزد استانی خشک و گرم است و سالها طول کشیده تا مردم آن با این شرایط خو بگیرند و بدانند که با زمین خشک خود چطور برخورد کنند تا ضربه‌ای به منابع آبی وارد نشود اما ما با انتقال آب چندین کارخانه ایجاد کردیم که لزومی به آنها نبود.
پایاب منطقه زاگرس در خوزستان خشک شده و هورالعظیم که ضرباهنگ اعتدال بود امروز به بیابانی خشک تبدیل شده است که در آن منطقه بدترین چهره بیابان را مشاهده می‌کنید.
هدف از انتقال آب و زدن سدهای غیرضروری در وهله اول رسیدن برخی از پیمانکارها به سودآوری و در افق دور این است که به برخی از سرزمین‌های خشک فایده ببرند بپاید اما آیا واقعا این اتفاق رخ می‌دهد؟ این کار باعث از دست رفتن زندگی مردمان بالادست می‌شود و آیا این منجر به هم خوردن اعتدال اجتماعی نمی‌شود؟
اتفاقی که در اصفهان افتاد نمونه آن است. مردم می‌خواستند که حقابه خود را داشته باشند و می‌گفتند که ما از پایاب زاینده‌رود حق داریم و چیزی بیشتر از این نمی‌خواهیم.  
ریشه مشکلات اصفهان کجا بود؟
در حال حاضر آب زاینده رود پیش از این که به شهر برسد در زمین‌هایی که پیش از این مرتع بودند و سابقه کشت و کاری نداشتند می‌رود. مسئولان می‌گویند که سد زدیم تا برق تولید کنیم اما می‌بینیم موتورهای آبی در کنار زاینده رود در بالادست قرار گرفته و آب را به ارتفاعات بالا و باغ‌های سیب می‌برند و محصول به دست آمده به دلیل این که بازار اشباع شده است درصد بالایی از آن به محصولات دامی تبدیل می‌شود یعنی حتی بازدهی اقتصادی چندانی هم ندارند. 
 در زرین و فولادشهر بخشی از آن به صنایع فولادی اختصاص پیدا می‌کند بعد از فولادشهر کانال عریض و طویلی جلوی زاینده‌رود را سد می‌کند و آب را به سمت دهاقان می‌برد و هزاران هکتار از اراضی منابع ملی که قبلاً سابقه کشاورزی در چند دهه گذشته نداشتند به زمین‌های کشاورزی تبدیل شدند و در آنجا کشت برنج انجام می‌شود اما برنج محصول حوزه داخلی کشور ما نیست. متاسفانه در بسیاری از مناطق کشت دوم یا حتی کشت سوم داریم یعنی زمانی که گندم و جو را در اوایل پاییز می‌کارند و در خرداد برداشت می‌کنند بلافاصله روی زمین‌ها آب می‌اندازند و برنج می‌کارند یعنی اجازه نمی‌دهند که آبی به سمت پایاب برود و به دست پایین دست‌هایی برسد که حقابه بر هستند. تمام اینها پیامد عمل نکردن به قوانین طبیعت است ما در کمربند خشک جهان قرار داریم و پیشینیان ما برنامه‌ریزی و مدیریت درستی در بهره‌برداری از منابع آب داشتند و زندگی خود را اعتدال می‌ببخشیدند. همین دخالت‌های نابخردانه در حوزه‌های آب‌ریز  و سدهای متعدد ضرباهنگ توازن در معیشت اقتصادی مردم را دستخوش نابسامانی می‌کند و این به نفع کشور ما نیست.
ویلاسازی‌ها بلای جان محیط زیست
در یزد اوضاع بر چه منوال است؟ آیا نیاز مردم یزد به آب شرب در حدی هست که زمین‌های اصفهان به خاطرش از بین بروند؟
در یزد سطح بسیار زیادی از آبی که منتقل می‌شود به سمت کارخانجات می‌رود. کارخانجاتی که تا چند دهه گذشته وجود نداشتند و مردم هم آب شرب خود را از قنات‌ها تامین می‌کردند و به آن احترام می‌گذاشتند ما در ارتفاعات شیرکوه یزد که بالای ۴۰۰۰ متر است حتی تا تابستان هم برف یخ داشتیم و مردم از آب چشمه‌ها و روان آب‌ها استفاده می‌کردند اما در این چند دهه به یکباره چهره‌ آن مناطق تغییر کرد. در آن منطقه روستای زیبای ده بالا قرار داشت که خود جاذبه بسیار دیدنی بود اما امروز پر از ویلاهای متعدد شده است و باغ ویلاهای منطقه از چاه مختلف استفاده کردند و دبی آب منطقه کم یا حتی خشک شد. در حقیقت باید دید که آب آشامیدنی کجا مصرف می‌شود، در ویلاهایی که به مراکزی برای تن‌پروری تبدیل شداند؟! این داستان برای مناطق دیگری از این کشور هم اتفاق افتاده است.
دولت هم می‌گوید مخالف است اما تسهیلات لازم برای ساخت این اماکن مخرب را فراهم می‌کند مثلا تا قبل از این گفتند که نمی‌شود دور زمین حصار کشید و ساخت و ساز کرد اما مجلس طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن‌ صاحبان باغ‌ها می‌توانند برای حفاظت انبار درست کنند اما این طرح بیشتر زمین‌خواران را خوشحال کرد که می‌توانستند از کنار فروش‌باغ شهرها درآمد خود را چند برابر کنند.
سرشاخه‌های آبخیز بختگان در حدود ۲۵۰ کیلومتر به سمت شمال غرب که در رودخانه کر از وسط جلگه کامفیروز رد می‌شود در بالا دست محصور شده و در اثر آن  ۱۲ هزار هکتار از جنگل بلوط بنه تخریب شدند و آبی باقی نمی‌ماند که به بختگان برسد.
خاکی که با مدیریت غلط آب آلوده شده است
پس با این حساب ما بیش از آنکه مشکلی در حوزه تغییرات اقلیمی و خشکسالی داشته باشیم، چوب اشتباهات خودمان را می‌خوریم.
اخیرا اقیانوس‌شناسی آمار ریزش نزولات جوی در یک صد سال اخیر را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که به غیر از دوره‌های خشکسالی مقطعی، آب کافی وجود داشته است. این نشان می‌دهد که شرایط ما نسبت به گذشته تغییر نکرده بلکه مدیریت حفاظتی در خصوص پایش و نگهداری آب نداریم و متاثر از همین عملکرد منابع خاک هم مریض شده است. کشت چندین‌باره در کشور داریم در حالی که در گذشته زمانی که گندم و جو هم می‌کاشتند، مدیریت می‌کردند که به بخشی از زمین استراحت بدهند و بخشی را زیر کشت ببرند اما امروز ما با استفاده از کودهای شیمیایی متعدد می‌خواهیم قدرت باروری خاک را بیشتر کنیم اما در نهایت خاک را مریض می‌کنیم. اینها باعث شده که ما امروز در شرایط بحران باشیم.
۳۲ نماینده استان‌های شمالی در دیدار با آقای رئیسی درخواست کردند که از درختانی که در جنگل‌ها شکسته و روی زمین می‌افتند، بهره برداری شود، نظر شما در این خصوص چیست؟
از این ۳۲ نماینده شمالی که این درخواست را دارند می‌خواهیم پاسخ بدهند که با چند کارشناس حوزه جنگل مشورت کرده‌اند؟ ما همه چیز را در منابع طبیعی به شکل پول می‌بینیم. بر اساس قوانین جنگل‌ها درخت‌های پوسیده و روی زمین افتاده پناهگاه هزاران جانور هستند و برای خاک و همان جنگل مفید هستند. درخت باید بپوسد و خاک را غنی کند در واقع این درخت‌ها خوراک جنگل هستند. در هیچ کجای دنیا چنین نگاهی برای دخالت در حوزه جنگل وجود ندارد و در کشورهای اروپایی درختان چندین سال روی زمین افتاده‌اند اما کسی به آنها دست نمی‌زند. درحالی که ما از منافع پایه خود برای رسیدن به منافع آنی استفاده می‌کنیم. نماینده‌ها به جای این کار فکری برای گذر از بحران کنند. کاش نماینده‌ها فکری به حال فینسک کنند که در صورت اجرا بخشی مهمی از منابع را از دست می‌دهیم و جنگل‌های هیرکانی از بین می‌روند.
روسای جمهوری که آمدند تا زادگاهشان را آباد کنند
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه