کشک اقتصادی

در زمانی نه چندان دور، کشک مایه ای نداشت. یک چیز به درد نخور را می گفتند کشک! 
وقتی کسی کار بی هوده ای می کرد، یا ادعای بی خودی داشت، می گفتند برو کشکت را بساو. یعنی برو یک کار بی خود دیگر انجام بده. 
کشک ساییدن، کار آسانی به شمار می رفت که یک آدم ناتوان از هر کاری را به انجام آن سفارش می کردند. 
اما این روزها ورق برگشته است. کشک دارای اعتبار شده است تا جایی که در ادبیات سیاسی روز به کار برده می شود. اهمیت پیدا کرده است و گویا اقتصاد ایران اگر به نفع هیچ کس نبوده، به نفع کشک بوده و آن را معتبر کرده و وارد ادبیات سیاسی هم کرده است.
قصه از آنجا آغاز شد که دکتر دهمرده نماینده مردم سیستان و بلوچستان در مجلس شورای اسلامی، هنگام معرفی استاندار جدید سیستان و بلوچستان- همین هفته پیش- خطاب به وزیر کشور گفت: چه اشتغالی؟ چه کشکی؟!
با شنیدن این جمله جالب و عمیق و کوبنده و سازنده! یهو یاد کشک افتادم که چقدر رشد شتابنده ای داشته است. رشد اقتصادی کشک در نظرم فوران کرد و دیدم تولید گوسفند و گاو همه جوره بالا آمده و قصه به گوشت و شیر ختم نمی شود. 
جانم برایتان بگوید که روزگاری نه چندان  دور، از اخلاق در سخن و متانت در گفتار بسیار سخن ها می گفتند و می شنیدیم. کلمه رجال که می شنیدیم یاد قائم مقام فراهانی می افتادیم با آن ادبیات فاخر. ادبیاتی که قطعا کشک در آن جای نداشت و کشکی هم نبود. حالا چه شده که کشک می آید و می نشیند در سخنرانی یک نماینده، آن هم خطاب به یک وزیر! چه عوض شده؟ وکیل یا وزیر؟ یا هر دو؟ یا نه! چیزهای دیگری عوض شده که دیگر حال و حوصله برای واژه گزینی برای سخنرانی رسمی هم باقی نگذاشته است؟
رو می کنم به آیینه! نه بابا آیینه کجا بود؟ رو می کنم به دلار! می بینم از بس مانند اسب سرکش در میدان اقتصادی و سیاسی کشور می تازد که گرد و خاک به راه انداخته است. اسب چموشی که چند روز پیش یک رییس کل بانک مرکزی را انداخت و دیگری را هم دارد به شدت بالا و پایین می کند و عن قریب است که بیندازد. 
این یکی، با تثبیت ارز 4200 تومانی- ببخشید!- 28500 تومانی! چه فرق دارد 4200 یا 28500؟ خلاصه با تثبیت ارزی که همین دولت برای حذف آن، طوری جراحی اقتصادی کرد که هنوز جای بخیه هایش درد می کند، خواسته که لگامی به این اسب چموش بزند! ولی کشک! یعنی بی فایده است.
آن یکی آمد سالی یک میلیون مسکن بسازد تا هم مردم خانه دار شوند، و هم بر اثر صنایع وابسته به ساخت مسکن، انبوهی صنعت زنده شوند و کلی شغل ایجاد شود ولی خوب البته کشک!
این یکی آمده صنعت و معدن و تجارت را یک باره جمع و جور کند و وضعیت آشفته ای که دشمن –یعنی دولت قبلی- ایجاد کرده سر و سامان بدهد که طی یک سال دو بار کارت زرد گرفت و اینم کشک!
آن یکی آمد وضعیت شهر تهران را به سامان بکند و هوای تازه در شهر بچرخاند که یهو تهران پشت هم تعطیل شد به خاطر آلودگی هوا و اینم شد کشک! 
این یکی آمد که پاک دستی بیاورد و جلوی حقوق های نجومی را بگیرد که یهو فیش یک تلفنچی در می آید به عبارت 33 میلیون تومان! اینم احتمالا کشک!
خلاصه کشک ما این است که کشک عنصری اقتصادی- سیاسی و فرهنگی است و همین روزها هم وارد عرصه ورزش خواهد شد. البته وضعیت ورزش ما از بس کشک بازار است که کشک ما جایی دیده نمی شود. 
در باره سینما از هیچ کشکی سخنی به  میان نمی آورم چون کشک داخلی کفاف کشک ساویدن سینما را نمی دهد. 
در باره موسیقی هم نمی نویسم چون میزان تولید کشک داخلی به این بخش هم نمی رسد. البته تعطیل است و چون تعطیل است رسما رفته اند کشکشان را بساوند.
من هم بروم کشکم را بساوم که این قلم سبز، سر سیاه مرا به باد خواهد داد. ولی جای سوال است: چطور یک نماینده مجلس بگوید کشک، عیبی نداشته باشد، ما بگوییم کشک می شود جرم؟ 
بروم کشکم را بساوم؟
کشک اقتصادی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه