«روزنامه دریایی سرآمد» بررسی کرد؛
فرصت بی نظیرآبراهه شمال-جنوب
«اقتصاد درياپايه» نیازمند رشد متوازن است
گروه توسعه دریامحور – ایرج گلشنی - زماني كه حاكميت از اقتصاد درياپايه سخن ميگويد، انتظار ميرود كه تمامي بخشهاي مهم و راهبردي اين اقتصاد در گستره كشور مورد نظر قرار گيرد. در غير اين صورت، اتفاق مثبتي نخواهد افتاد زيرا، زماني موفقيت در سطح يك كشور ممكن است كه چيزي به اسم توسعه همه جانبه و متوازن معنا داشته باشد. توسعه همه جانبه و متوازن معناي روشني دارد: به همه بخشهاي مرتبط با اقتصاد يك كشور بايد توجه شود و همه بخشها از يك رشد مناسب و هماهنگ برخوردار باشند.
رشد نامتوازن
رشد نامتوازن بسيار خطرناك است. رشد نامتوازن از رشدنيافتگي خطرناكتر است و اگر نباشد، آسيب كمتري به جامعه وارد ميشود.
رشد نامتوازن مانند يك سرطان بدخيم عمل ميكند و ساير اركان و ارگانهاي جامعه را به سمت بيثباتي، فروريختگي و حتا فروپاشي پيش ميبرد.
در دوره سازندگي(دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني كه به دوران سازندگي موصوف شد) با تبليغ ويژهاي روبرو بوديم كه بسيار عوام فريب بود؛ اما از نگاه كارشناسي و با توجه به قواعد و معيارهاي مديريت توسعه، كاري عبثف خطرناك و مخرب بود.
قصه از اين قرار بود: دولت مدعي بود كه در حوزه مخابرات و ارتباطات پيشتازي كرده است و يك ساله ره 55 ساله رفته است. دولت با افتخار اعلام ميكرد كه از برنامه جلو افتاده است!!! در حالي كه اين ادعا، عين بيبرنامگي است و بيبرنامگي عين خطر.
نتيجه اين رشد سرطاني در مخابرات اين بود كه توقع تمام مردم از شهري و روستايي را تغيير داد و سبد خانوار را دچار دگرگوني كرد. اما با توجه به اين كه سبد مخابراتي رشد سرطاني كرده بود و احساسات، نگاهها و نيازهاي جامعه را دگرگون كرده بود؛ اما ساير سبدها رشدي نكرده بودند، باعث شكست و شكاف بيشتر بين جامعه شد. براي مثال، سيستم ارتباطات بچههاي روستاهاي دور افتاده را هم با پفك و چيپس آشنا كرده بود؛ اما پفك و چيپس در آن روستاها وجود نداشت! اين مثال ساده نشان ميدهد كه آن كودكان چقدر سرخورده شده بودند. توقعها زياد و باعث نيازهاي متعدد و فراوان شد، اما توليد مناسبي براي رفع نيازها به وجود نيامد و در نتيجه، سرخوردگي اجتماعي از يك سو و فشار به اركان توليد از ديگر سو باعث تخريب هر چه بيشتر شد كه نسلهاي بعدي در حال تاوان پسدادن آن هستند.
نتيجه مخرب ديگر
از ديگر سو، پيشتازي غيرمنطقي و سرطاني مخابرات و سامانههاي ارتباطاتي باعث شد سرمايه هنگفتي به سبد آن ريخته شود و با توجه به كسري ساير سبدها، بودجههاي بعدي كفاف ارتباطات را نداد و دولت مجبور شد كه سبدهاي ضعيف ديگر را تامين كند؛ اين بود كه فرصت به روزرساني از سامانه ارتباطات گرفته شد. به بيان ديگر، ارتباطات بايد ميايستاد و منتظر ميشد تا ساير سبدها تا حدي پر شوند و به او نزديك شوند يا به او برسند. اين ايستايي، سامانه ارتباطات را از تكنولوژي روز به مرور دور كرد و باعث فرسودگي دستگاه ها و ابزارآلات آن شد. نتيجه اين شد كه سامانهها به خوبي كار نكنند. مردم براي دريافت آنتن موبايل خود تا جايي به زحمت ميافتادند كه دستمايه طنز و توهين شده بود. انبوه و انواع موبايل در بازار بود، اما اپراتورها جوابگو نبودند. وقتي موبايل به تعدد و تكثر وجود دارد؛ اما خط آنتن نميدهد، نماد مستقيم و مشخصي است از رشد نامتوازن. يكي هست و يكي نيست.
كريدور آبي شمال-جنوب
در اقتصاد درياپايه دارد چنين اتفاقي ميافتد. يعني اقتصاد درياپايه دارد دچار بيماري رشد نامتوازن ميشود؛ زيرا به يك بخش توجه ميشود و به بخش ديگر نه. بسته كامل(پكيج) برنامهاي اقتصاد درياپايه مبهم و ناقص است؛ نشان به آن نشان كه در بحثها و برنامهها خبري از تعيين تكليف ايرانرود(آبراهه شمال-جنوب) نيست. بالاخره عاقبت اين ابرپروژه 50-60ساله چه شده يا چه ميشود؟ چرا هيچكس از مسئولان عالي در باره آن حرفي نميزد كه بگويد بله يا نه؟
برنامه هفتم توسعه
برنامه هفتم توسعه، نسبت به اقتصاد درياپايه توجه ويژه دارد؛ هر چند كه مفاد سياستهاي مرتبط با دريا به وسيله سازمان برنامه و بودجه به اغما رفت و از برنامه حذف شد؛ اما سخنان رئيس جمهور، چيز ديگري ميگويد. از ديدگاه رئيس جمهور رشد متوازن مورد نظر است و برنامههاي كامل و همه جانبه مورد تاييد قرار ميگيرد؛ اما سازمان برنامه و بودجه چيز ديگري رو ميكند كه ما در نهايت نميدانيم كه دم كدام را ببينيم؟!
اما انتظار منطقي اين است كه نقشه كلي راه، دقيق و همه جانبه باشد. و در اين طرح و نقشه كلان، لازم است كه تكليف آبراهه شمال-جنوب كه به تعبيري ايرانرود هم ناميده ميشود، روشن شود. چرا نميشود؟
ميگويند دولت سيزدهم هم مانند دولتهاي قبلي، از بس چاله و چوله دارد كه ياد شام شب نميافتد. از بس پروژههاي نيمه كاره و وعدههاي عمل نشده – از ساختمانهاي مهر احمدينژاد كه بعد حدود 17 سال هنوز تحويل نشدهاند گرفته تا وعده چهار ميليون مسكني كه هنوز حتا يك آجر هم روي آجر قرار داده نشده- همه اينها باعث ميشود كه كسي ياد يك ابر پروژه به نام «آبراهه شمال-جنوب» نيفتد و ما هم گاهي يكباره يادي از گذشتههاي دور و نزديك ميكنيم و ميبينيم كه پرونده آبراهه شمال-جنوب(ايرانرود) باز است و اما كسي نگاهي به آن ندارد!
آبراهه شمال-جنوب
آبراهه شمال-جنوب شايد يك طرح و ايده تخيلي باشد؛ آبراهي كه مازندران را به هرمزگان وصل ميكند و قابل كشتيراني است. در حقيقت، كشورهاي همسايه شمالي ايران را به همسايگان جنوبي ميرساند و جنوبيها را به شماليها متصل ميكند. چيزي شبيه و البته خيلي بزرگتر از پاناما و سوئز. راهي كه ميتواند شاهراهي ايراني را براي چند سده ديگر تمديد كند. آبراهي كه ايران را به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم ميكند و ارتباط بين دو ايران جديد، با پلهاي بزرگ امكانپذير است.
آبراهي كه مطالعات اوليهاش در دوره مرحوم هاشمي رفسنجاني و به دستور ايشان انجام شد و بعد از او ديگر كسي شهامت نداشت نام آبراهه شمال-جنوب(ايرانرود) را به زبان بياورد و كسي قدرت نداشت كه اين يك مورد خاص را تعيين تكليف كند.
افكار عمومي هم مطالبهاي ندارند؛ زيرا از اين ابر پروژه كه حداقل 15 سال اجراي آن به درازا ميكشد و البته اگر به سبك سازههاي پرند محاسبه كنيم، حداقل 150 سال طول خواهد كشيد. اين زمانها گزاف هستند و عمر دولتهاي ايران امروز 4 ساله و حداكثر 8ساله. پس هيچ دولتي براي احداث چنين آبراهي آستين بالا نخواهد زد. اين دولتها در چاله و چولههاي شعارهاي رويايي خود در ماندهاند، آيا توان توجه به ابرپروژهها را دارند؟
نگاه حاكميتي
در نتيجه اين گفتار، آن چه باقي ميماند نگاه حاكميتي به موضوع است نه نگاه دولتي. دولتهايي كه به پشتوانه شعارهاي رويايي، رمانتيك و تخيلي ميآيند و ميروند، ضعيفتر و عجولتر از اين حرفها هستند كه بخواهند براي چنين پروژههاي بزرگي تصميمگيري كنند. يك قدرت بزرگ ميخواهد كه سوئز را تصميم بگيرد و حفر كند. يك قدرت بزرگ ميخواهد كه پاناما را بسازد و يك قدرت بزرگ ميخواهد كه در باره آبراهه شمال-جنوب تصميم بگيرد. نه اين كه تصميم بگيرد كه حتما انجام دهد؛ بلكه اين تصميم كه اين كار بشود يا نشود و تكليف همه را روشن كند.
گروه توسعه دریامحور – ایرج گلشنی - زماني كه حاكميت از اقتصاد درياپايه سخن ميگويد، انتظار ميرود كه تمامي بخشهاي مهم و راهبردي اين اقتصاد در گستره كشور مورد نظر قرار گيرد. در غير اين صورت، اتفاق مثبتي نخواهد افتاد زيرا، زماني موفقيت در سطح يك كشور ممكن است كه چيزي به اسم توسعه همه جانبه و متوازن معنا داشته باشد. توسعه همه جانبه و متوازن معناي روشني دارد: به همه بخشهاي مرتبط با اقتصاد يك كشور بايد توجه شود و همه بخشها از يك رشد مناسب و هماهنگ برخوردار باشند.
رشد نامتوازن
رشد نامتوازن بسيار خطرناك است. رشد نامتوازن از رشدنيافتگي خطرناكتر است و اگر نباشد، آسيب كمتري به جامعه وارد ميشود.
رشد نامتوازن مانند يك سرطان بدخيم عمل ميكند و ساير اركان و ارگانهاي جامعه را به سمت بيثباتي، فروريختگي و حتا فروپاشي پيش ميبرد.
در دوره سازندگي(دوران رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني كه به دوران سازندگي موصوف شد) با تبليغ ويژهاي روبرو بوديم كه بسيار عوام فريب بود؛ اما از نگاه كارشناسي و با توجه به قواعد و معيارهاي مديريت توسعه، كاري عبثف خطرناك و مخرب بود.
قصه از اين قرار بود: دولت مدعي بود كه در حوزه مخابرات و ارتباطات پيشتازي كرده است و يك ساله ره 55 ساله رفته است. دولت با افتخار اعلام ميكرد كه از برنامه جلو افتاده است!!! در حالي كه اين ادعا، عين بيبرنامگي است و بيبرنامگي عين خطر.
نتيجه اين رشد سرطاني در مخابرات اين بود كه توقع تمام مردم از شهري و روستايي را تغيير داد و سبد خانوار را دچار دگرگوني كرد. اما با توجه به اين كه سبد مخابراتي رشد سرطاني كرده بود و احساسات، نگاهها و نيازهاي جامعه را دگرگون كرده بود؛ اما ساير سبدها رشدي نكرده بودند، باعث شكست و شكاف بيشتر بين جامعه شد. براي مثال، سيستم ارتباطات بچههاي روستاهاي دور افتاده را هم با پفك و چيپس آشنا كرده بود؛ اما پفك و چيپس در آن روستاها وجود نداشت! اين مثال ساده نشان ميدهد كه آن كودكان چقدر سرخورده شده بودند. توقعها زياد و باعث نيازهاي متعدد و فراوان شد، اما توليد مناسبي براي رفع نيازها به وجود نيامد و در نتيجه، سرخوردگي اجتماعي از يك سو و فشار به اركان توليد از ديگر سو باعث تخريب هر چه بيشتر شد كه نسلهاي بعدي در حال تاوان پسدادن آن هستند.
نتيجه مخرب ديگر
از ديگر سو، پيشتازي غيرمنطقي و سرطاني مخابرات و سامانههاي ارتباطاتي باعث شد سرمايه هنگفتي به سبد آن ريخته شود و با توجه به كسري ساير سبدها، بودجههاي بعدي كفاف ارتباطات را نداد و دولت مجبور شد كه سبدهاي ضعيف ديگر را تامين كند؛ اين بود كه فرصت به روزرساني از سامانه ارتباطات گرفته شد. به بيان ديگر، ارتباطات بايد ميايستاد و منتظر ميشد تا ساير سبدها تا حدي پر شوند و به او نزديك شوند يا به او برسند. اين ايستايي، سامانه ارتباطات را از تكنولوژي روز به مرور دور كرد و باعث فرسودگي دستگاه ها و ابزارآلات آن شد. نتيجه اين شد كه سامانهها به خوبي كار نكنند. مردم براي دريافت آنتن موبايل خود تا جايي به زحمت ميافتادند كه دستمايه طنز و توهين شده بود. انبوه و انواع موبايل در بازار بود، اما اپراتورها جوابگو نبودند. وقتي موبايل به تعدد و تكثر وجود دارد؛ اما خط آنتن نميدهد، نماد مستقيم و مشخصي است از رشد نامتوازن. يكي هست و يكي نيست.
كريدور آبي شمال-جنوب
در اقتصاد درياپايه دارد چنين اتفاقي ميافتد. يعني اقتصاد درياپايه دارد دچار بيماري رشد نامتوازن ميشود؛ زيرا به يك بخش توجه ميشود و به بخش ديگر نه. بسته كامل(پكيج) برنامهاي اقتصاد درياپايه مبهم و ناقص است؛ نشان به آن نشان كه در بحثها و برنامهها خبري از تعيين تكليف ايرانرود(آبراهه شمال-جنوب) نيست. بالاخره عاقبت اين ابرپروژه 50-60ساله چه شده يا چه ميشود؟ چرا هيچكس از مسئولان عالي در باره آن حرفي نميزد كه بگويد بله يا نه؟
برنامه هفتم توسعه
برنامه هفتم توسعه، نسبت به اقتصاد درياپايه توجه ويژه دارد؛ هر چند كه مفاد سياستهاي مرتبط با دريا به وسيله سازمان برنامه و بودجه به اغما رفت و از برنامه حذف شد؛ اما سخنان رئيس جمهور، چيز ديگري ميگويد. از ديدگاه رئيس جمهور رشد متوازن مورد نظر است و برنامههاي كامل و همه جانبه مورد تاييد قرار ميگيرد؛ اما سازمان برنامه و بودجه چيز ديگري رو ميكند كه ما در نهايت نميدانيم كه دم كدام را ببينيم؟!
اما انتظار منطقي اين است كه نقشه كلي راه، دقيق و همه جانبه باشد. و در اين طرح و نقشه كلان، لازم است كه تكليف آبراهه شمال-جنوب كه به تعبيري ايرانرود هم ناميده ميشود، روشن شود. چرا نميشود؟
ميگويند دولت سيزدهم هم مانند دولتهاي قبلي، از بس چاله و چوله دارد كه ياد شام شب نميافتد. از بس پروژههاي نيمه كاره و وعدههاي عمل نشده – از ساختمانهاي مهر احمدينژاد كه بعد حدود 17 سال هنوز تحويل نشدهاند گرفته تا وعده چهار ميليون مسكني كه هنوز حتا يك آجر هم روي آجر قرار داده نشده- همه اينها باعث ميشود كه كسي ياد يك ابر پروژه به نام «آبراهه شمال-جنوب» نيفتد و ما هم گاهي يكباره يادي از گذشتههاي دور و نزديك ميكنيم و ميبينيم كه پرونده آبراهه شمال-جنوب(ايرانرود) باز است و اما كسي نگاهي به آن ندارد!
آبراهه شمال-جنوب
آبراهه شمال-جنوب شايد يك طرح و ايده تخيلي باشد؛ آبراهي كه مازندران را به هرمزگان وصل ميكند و قابل كشتيراني است. در حقيقت، كشورهاي همسايه شمالي ايران را به همسايگان جنوبي ميرساند و جنوبيها را به شماليها متصل ميكند. چيزي شبيه و البته خيلي بزرگتر از پاناما و سوئز. راهي كه ميتواند شاهراهي ايراني را براي چند سده ديگر تمديد كند. آبراهي كه ايران را به دو قسمت شرقي و غربي تقسيم ميكند و ارتباط بين دو ايران جديد، با پلهاي بزرگ امكانپذير است.
آبراهي كه مطالعات اوليهاش در دوره مرحوم هاشمي رفسنجاني و به دستور ايشان انجام شد و بعد از او ديگر كسي شهامت نداشت نام آبراهه شمال-جنوب(ايرانرود) را به زبان بياورد و كسي قدرت نداشت كه اين يك مورد خاص را تعيين تكليف كند.
افكار عمومي هم مطالبهاي ندارند؛ زيرا از اين ابر پروژه كه حداقل 15 سال اجراي آن به درازا ميكشد و البته اگر به سبك سازههاي پرند محاسبه كنيم، حداقل 150 سال طول خواهد كشيد. اين زمانها گزاف هستند و عمر دولتهاي ايران امروز 4 ساله و حداكثر 8ساله. پس هيچ دولتي براي احداث چنين آبراهي آستين بالا نخواهد زد. اين دولتها در چاله و چولههاي شعارهاي رويايي خود در ماندهاند، آيا توان توجه به ابرپروژهها را دارند؟
نگاه حاكميتي
در نتيجه اين گفتار، آن چه باقي ميماند نگاه حاكميتي به موضوع است نه نگاه دولتي. دولتهايي كه به پشتوانه شعارهاي رويايي، رمانتيك و تخيلي ميآيند و ميروند، ضعيفتر و عجولتر از اين حرفها هستند كه بخواهند براي چنين پروژههاي بزرگي تصميمگيري كنند. يك قدرت بزرگ ميخواهد كه سوئز را تصميم بگيرد و حفر كند. يك قدرت بزرگ ميخواهد كه پاناما را بسازد و يك قدرت بزرگ ميخواهد كه در باره آبراهه شمال-جنوب تصميم بگيرد. نه اين كه تصميم بگيرد كه حتما انجام دهد؛ بلكه اين تصميم كه اين كار بشود يا نشود و تكليف همه را روشن كند.
ارسال دیدگاه
عناوین این صفحه
-
میانگین سنی شناورهای خدماتی کشور به زیر ۵ سال کاهش مییابد
-
فرصت بی نظیرآبراهه شمال-جنوب
-
معیشت ۷۰ درصدی ساحل نشینان استان بوشهر در دریا و دریانوردی
-
برای روز جهانی اقیانوس
-
فرهنگسازي ضرورت درياييهاست
-
بیش از ۳۷ هزار قطعه بچه ماهی در حوضچههای کشاورزی ایذه رهاسازی شد
-
«فیلترینگ»؛ معضل امروز اقتصاد دیجیتال
-
سرمایهگذاری 62 میلیارد تومانی برای تکمیل فانوس دریایی بوشهر
اخبار روز
-
آموزش علوم دریایی(سواد اقیانوسی) در مدرسه شاهد فیروزکوهی تهران
-
صادرات تخم مرغ بی کیفیت به عراق و افغانستان
-
معاون تامین سرمایه و اقتصاد حمل و نقل راه آهن منصوب شد
-
توسعه نیشکر و صنایع جانبی در صف عرضه اولیه فرابورس
-
لزوم راه اندازی سوپرمارکت مالی با محوریت بیمه
-
تحریم و FATF مانع از رشد سرمایهگذاری خارجی است
-
رتبه نخست مستند سازی به روابط عمومی راه آهن رسید
-
رویارویی میرزا کوچک خان با متجاوزان انگلیسی، ارتش سفید تزاری و خیانت دولت
-
سفر مدیران شرکت بورسی به امارات برای حضور در بلاک فرایدی دبی؟
-
مدیرعامل جدید شرکت توسعه و مدیریت بنادر و فرودگاه منطقه آزاد قشم منصوب شد
-
پرندگان آبگون در گالری کاف نمایش داده می شود
-
کتاب " چه، زندگی و جاودانگی یک چریک " اثر مهدی بیرانوند روژمان رونمایی شد
-
گزارش رسمی از کتاب داستان استقلال، نگاهی به تاریخ باشگاه تاج در صدا و سیما
-
ارتقای زیبایی بصری منطقه یک؛ رنگ آمیزی کافوها و جداول تا المان های شهری
-
انجمن مدیران روزنامه های غیردولتی خواستار لغو ابلاغیه عدم انتشار آگهیهای ثبتی در مطبوعات شد
-
برنامهها و راهبردهای سازمان تأمین اجتماعی در دوره مدیریتی جدید
-
ماجرای خودرو های دپو شده در پارکینگ ایرانخودرو دیزل چه بود؟
-
حضور پر قدرت ایران خودرو دیزل در نمایشگاه های تهران و تبریز
-
دعوت مدیرعامل راهآهن از کارشناسان فنی ریلی اسپانیا برای راهاندازی قطارهای پُرسرعت
-
گشایش همایش ملی صنعت گردشگری «هَمسنگار» در جزیره قشم