هورالعظيمی که چند سال در آن زندگی کردیم‌ !

 هورالعظیم یا همان هورالهویزه را تا نیمه شبی در اسفند ۶۲ که ما را برای عملیات خیبر به کناره آن بردند، بجز از روی نقشه ها هیچگاه از نزدیک ندیده بودم. با روشن شدن هوا عظمت آن بخوبی نشان میداد لقب عظیم کاملاً برازنده آن تالاب زیبا بود . مردابی در مرز مشترک ایران و عراق، بطول ۹۰ و عرض ۴۰ کیلو متر، که از شمال آن رودهای کرخه و دویریج و بخشی از رود دجله به آن وارد و در جنوب از آن خارج و مجدداً به دجله ریخته می‌شد.
 عملیات خیبر انجام شد، بعد از عملیات برای پدافند در میانه و جزایر مجنون هور روی پاسگاه های شناور مستقر شدیم، تا سال بعد که عملیات بدر انجام شد و بعد از آن برای پدافند حضور ما در آنجا ادامه پیدا کرد. جنگ بنا به ماهیت خشن خود سختی و تلخی های خاص خود را دارد، اما عظمت، زیبائی و تنوع جانوری بینظیر هور عاملی برای کاهش بخشی از سختی و تلخی های جنگ براي ما بود. آبی زلال مثل اشک چشم، که گاه عمق آن به پنج متر هم میرسید. نی های انبوه که ارتفاع آنها از سطح آب به بیش از چهار متر می‌رسید. با درو کردن نی ها آبراه هایی در جهات مختلف احداث شده بود، مثل جنگلی وسیع که جاده های زیادی در آن احداث شده باشد. انواع و اقسام آبزیان از مارماهی گرفته تا انواع ماهی های خوراکی در آن میزیستند. به دلیل ازیاد و تنوع آبزیان و زلالی آب، هور مثل آکواریوم طبیعی هر لحظه جلوی چشم ما بود. یک نوع ماهی بدون پولک و سیاه رنگ در اندازه های مختلف در حجم زیاد به اسم بیشلمبو وجود داشت، که به محض اینکه تکه ای از هر نوع خوردنی که به داخل آب پرتاب میکردی، صدها و شاید هزاران از آنها به آن حمله ور میشدند، تعداد آنها چنان زیاد بود که توده ای از آنها تا ارتفاع دو وجب از سطح آب ایجاد می‌شد. انواع و اقسام پرندگان ریز و‌ درشت و رنگارنگ، بخصوص در فصل زمستان که مرغابی ها و غازها در دسته های...
ادامه در صفحه 2
هورالعظيمی که چند سال در آن زندگی کردیم‌ !
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه