مصرف کالای وطنی و کانون هوادران میلیونی!

 زیرگذرها صفائی داشت، اگر به رایحه نم باران نیز آذین می شد، نان سنگک و کباب و ریحان با میزهای چوبی سبز رنگ، ترسیمی از رنگین کمان رنگ ها.خانواده هایی که گرد تا گرد میز می نشستند، بسط صفا و مهربانی. کودکان هیجان را در توپ پلاستیکی عیان می کردند آن هم با اندک پول تو جیبی، گوئی تعاون و کار تیمی معنا می شود. بادبادک های کاغذی، ترسیمی بود از خلاقیت در کودکی از خواستن بر نواری از توانستن. بازی هایی آمیخته به حقیقت نه اسیر شده به دنیای مجازی!
سپید مویان که تجربه به رنگ موی شان نشسته است، کلام شان قداست و حرمت داشت گویی واعظ شیب، تاکیدی بود بر حجت کلام سوی خانه حضرت دوست و بزرگترین مسائل و مشکلات به حرمت ریش سفیدی حل می شد.عشق هویتی داشت که بیستون تصویری می شود از نگاه احساس فرهاد سوی شیرین، نه اسید پاشی ها به اسم عاشقی! و لیلی حدیث یکرنگی برای مجنون می خواند. مهربانی چنان موج می زند که حتی در روی سنگ قبور رفتگان نیز چاله ای تعبیه می شود تا از باران و یا به واسطه مهر رهگذران، در گرمای کویر، چاله پر شود تا پرندگان تشنه به جام آب، سیراب شوند و سر به آسمان گیرند و از رحمان مهربان، مغفرت اهل قبور را خواهش کنند. یاد باد، آن معماری ایرانی، خستگی با رصد حوض فیروزه ای رنگ و هندوانه ای درون آن و ترانه دلنشین جیرجیرک ها ، فراموش می شد و آرامش به قیلوله، معنا می گرفت و تنی به آب، دم کرده گل گاو زبان و سنبل طیب، شربت نعنا و عسل، عرق اسطوخودوس، بساط ذوق ایرانیان را به تصویر می کشد.رفت و آمدهای خویش و قوم، مفهومی از میهمان نوازی و زیباترین نقطه منزل را پذیرائی می نامیدند تا شاءن میهمان معنا گیرد .عزمی برای ساختن وطن و علمی که باخود ثروت بالندگی کشور را رقم زند .بچه هائی که خوی تجارت داشتند با جعبه ای کوچک ، بساطی به پا می کردند و تبلیغاتشان خود حکایت داشت ، بادبادک هایی که آرزوها را به آسمان وصله می کردند...
ادامه در صفحه 2
مصرف کالای وطنی و کانون  هوادران میلیونی!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه