دریا؛ راهبرد گم شده، قوانین بی پشتوانه

ایرج گلشنی
«راهبرد» نگاه بلندمدت به یک پدیده از نقطه کنونی تا سطح مطلوب است تا دورنمای حرکت از نقطه آ به نقطه ی به نحوی که تمامی برنامه ها و فعالیت ها در یک جهت کلی قرار گرفته و حرکت منسجم و هماهنگ شکل بگیرد تا به هدف معین دست یابد. در چنین نگاهی است که همه اجزای یک ساز وکار(سیستم) به طور هماهنگ به نحوی کنار هم قرار می گیرند که هدف غایی را دنبال کنند و در این مسیر به همدیگر کمک برسانند.در نبود چنین نگاهی، سیر عمومی دچار اختلال و اختلاف شده و حرکت و تلاش منسجم معطوف به یک هدف معین شکل نمی گیرد و در نهایت، نه تنها هم افزایی(سینرژی) تحقق نمی یابد؛ بلکه اجزا و عناصر گاهی در تقابل با یکدیگر قرار گرفته و انرژی یکدیگر را خنثی می کنند. در چنین شرایطی، با نگاه به اقتصاد دریامحور، چیزی به عنوان راهبرد کلان و ملی مشاهده نمی کنیم و همین موجب چنددستگی و پراکندگی مجموعه دریا و دریانوردی شده است. شاخصه وجود راهبرد این است که همه ارکان اصلی و فرعی یک مجموعه از آن خبر داشته باشند و وجود آن را حس کنند تا بتوانند با انگیزه مشخص، همه برنامه ها و فعالیت های خود را در چارچوب آن راهبرد(استراتژی) قرار دهد و همگی یک سیر هماهنگ به سمت یک هدف مشخص داشته باشند. در مجموعه دریایی و دریانوردی کشور، چنین حسی وجود ندارد و هر یک از اجزا، رسالت مستقلی از دیگران برای خود قائل هستند و هدف خاص و اختصاصی خود را تعقیب می کنند؛ حال آیا این هدف اختصاصی چه نقاط مشترکی با سایر اعضای مجموعه دریا و دریانوردی دارد به خوبی ملموس و مشهود نیست. در چنین حالتی است که قوانین وضع شده هم جنبه شعاری و غیرعملی پیدا می کنند.
صفحه 2
دریا؛ راهبرد گم شده، قوانین بی پشتوانه
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه